طاش کبریزاده، احمد بن مصطفی
نام | طاش کبریزاده، احمد بن مصطفی |
---|---|
نام های دیگر | طاش کبری، ابو الخیر احمد
طاش کبری زاده، ابو الخیر عصام الدین احمد بن مصطفی طاش کپری زاده، احمد طاش کوپری زاده، عصام الدین احمد |
نام پدر | |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | 968 ق |
اساتید | |
برخی آثار | الشقائق النعمانیة فی علماء الدولة العثمانیة |
کد مؤلف | AUTHORCODE6248AUTHORCODE |
وفات
احمد بن مصطفى بن خليل، مشهور به طاش كبرىزاده، از فضلاى نامى كشور تركيه است كه در قرن دهم مىزيسته است.
وى در شب چهاردهم ماه ربيعالاول سال 901ق متولد شد.
کسب علم و دانش
و چون به سن رشد رسيد با مادرش به شهر آنقره رهسپار شد. در آنجا به قرائت كلام اللّه مشغول شد. پدرش در همان اوقات وى را به «عصام الدّين» ملقب و به «ابوالخير» مكنى ساخت. برادرى هم داشت كه نامش محمد، لقبش نظامالدين و كنيهاش ابوسعيد و دو سال از وى بزرگتر بود و اين دو برادر در تحصيل علم با هم بودند. چون او و برادرش قرآن را ختم كردند با پدر و مادر به شهر بروسه بازگشتند. پدرشان، به آنها پارهاى از لغت عرب آموخت، سپس پدرش را مسافرتى به اسلامبول پيش آمد و وى را به عالم عامل علاءالدين ملقب به يتيم سپرد و علوم صرف و نحو را به آنها آموزش داد و ديگر علوم همچون تفسير، معانى، منطق، هيئت، فقه و... از اساتيدى همچون قوامالدين قاسم (عموشان)، مولى محيىالدين سيدى محمد قوجوى، مولى بدرالدين محمود مشهور به ميرم چلبى، شيخ محمد تونسى المولد مشهور به مغوشى و برخى ديگر مانند دائىاشان آموختند.
ايشان نخستين بار در اواخر ماه رجب سال 931ق در مدرسه ديمهتوقه به سمت مدرسى تعيين شد و در آنجا به تدريس شرح تلخيص (مطول) و تدريس حواشى شرح تجريد و تدريس شرح فرائض سيد شريف پرداخت، سپس در اوائل ماه رجب 933ق، در مدرسه مولى حاج حسن در شهر اسلامبول به مدرسى منصوب شد. از ديگر مدارسى كه به امر تحصيل مشغول بود مىتوان به مدرسه اسحاقيه اسكوب، مدرسه قلندرخانه اسلامبول، مدرسه مصطفى پاشاى و مدرسه وزير مجاور تا سال 958ق اشاره كرد.
فلسفه و فلاسفه
طاش كبرىزاده با برخى علوم، مانند فلسفه رابطه خوبى ندارد و بر فلاسفه مىتازد و آنان را جاهل به شريعت و منكر دين مىداند و معتقد است كه آنان از ترس كشته شدن، به ديندارى تظاهر مىكنند و همواره در پى تخريب دين و بنيادهاى آن هستند و به گفته وى: «و هم اعداء الله و اعداء انبيائه و رسله و المحرفون كلم الشريعة عن مواضعه... بل يريدون ان يهدموا قواعده و ينقضوا عراه عروة عروة».
وى زيان فلاسفه را براى عوام بيش از زيان كليميان و مسيحيان مىداند، البته وى خواندن فلسفه را، براى كسانى كه بنيه دينى نيرومندى دارند، به دو شرط مجاز مىداند. شرط دوم از نظر وى آن است كه به هيچروى ميان مسائل دينى و فلسفى خلط نشود و سپس بر خواجه نصيرالدين مىتازد كه اين شرط را رعايت نكرده است.
منصب قضاوت
ايشان از سال 958ق تا سال 961ق مأمور عهدهدارى امور قضائى شهر اسلامبول و برخى شهرهاى ديگر گرديد.
در اين باره زركلى در اعلام خود چنين مىگويد:
«طاش كبرىزاده مورخ است و تركنژاد مستعرب، در شهر بروسه تولد يافته و مكرر به مناصب تدريس و قضاء منصوب گرديده و آخرين شغلش قضاء حلب بوده. در همان اوقات به نابينايى مبتلا شد».
در سال 961ق، طاش كبرىزاده از چشم نابينا گرديد و از منصب قضا و تدريس استعفا كرد و از آنچه در دوره تصدى وى به امور قضائى ناشى شده بود، توبه كرد و به تبييض مسودات خويش پرداخت.
از تاريخ وفات وى اطلاعى در دست نيست.
آثار
- شرح فوائد غياثية؛
- مفتاح السعادة و مصباح السيادة فى موضوعات العلوم؛
- مختصرى در علم نحو بر منوال مختصر بيضاوى؛
- صورة الخلاص فى سورة الاخلاص؛
- شقائق النعمانية من علماء الدولة العثمانية؛
- نوادر الاخبار فى مناقب الاخيار؛
- الشفاء فى دواء الوباء؛
- الرسالة الجامعة لوصف العلوم النافعة؛
- آداب البحث و المناظرة.