ديوان الهذليين
ديوان الهُذَليّين، مجموعهای سه جلدی از سرودههای کهن و فصیح عربی است که آثار شاعرانی برجسته از قبیله هُذَیل همچون: ابوذؤیب، ساعدة بن جُؤیه، اسامة بن حارث و شاعرانی دیگر از این قبیله را گردآوری کرده است. این اثر با شرحها و تعلیقههای مفصلی که «احمد الزین» و «محمود ابوالوفا» داشتهاند، عرضه شده است.
| ديوان الهذليين | |
|---|---|
| پدیدآوران | مجموعه من الشعراء (نويسنده) |
| ناشر | دار الکتب المصریة |
| مکان نشر | [بی جا] - [بی جا] |
| سال نشر | 13سده - 1369ق - 1950م |
| چاپ | 1 |
| زبان | عربی |
| تعداد جلد | 3 |
| کد کنگره | /د9 2582 PJA |
| نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
انگیزه تدوین دیوان
مصححان و ناشران خواستهاند نسخهای دقیق و جامع از «ديوان الهذليين» را فراهم آورند. هدف اصلی مصححان، برطرفکردن خطاها و ابهاماتی بوده که در چاپهای پیشین دیوان، وجود داشته است.
سبک نگارش
محتوای کتاب قصیدهها و قطعات شعری است که از فرمها و قواعد سنتی سرودههای عربی جاهلی و صدر اسلام پیروی میکنند. محققان نیز با شرح و تعلیق گسترده و با توضیح واژههای غریب، اصطلاحات دشوار و نکتههای دستوری و بلاغی، فهم اشعار را آسان نمودهاند و با ارجاع به شماری از روایات، که نشاندهنده دقت در تصحیح و مقایسه نسخههاست و همچنین با تحلیلهای زبانی و ریشهشناسی واژهها رویکردی زبانشناسانه را ارائه نمودهاند.
اهمیت کتاب
این دیوان، میراثی از شعر کهن عرب را با گردآوری اشعار شاعران برجسته قبیله هذیل، که از کهنترین و فصیحترین نمونههای شعر عربی بشمار میآید، پاس داشته و به غنای میراث ادبی جهان عرب کمک شایانی نموده است. سرودههای هُذلیان مورد اهتمام راویان بزرگی چون «اصمعی»، پیشوایان سترگی مانند «شافعی» و نویسندگان سرآمدی همچون «ابوسعید سکری» و «ابوالفرَج اصفهانی» بوده است.
محققان نیز با شرحها و تعلیقههای گسترده بر واژگان و نکات دستوری این دیوان، یک منبع غنی برای مطالعه زبان، نحو، صرف و بلاغت عربی کلاسیک فراهم آوردهاند که به فهم پیچیدگیهای لغت عرب کمک میکند و دریچهای را بهسوی شناخت جنبههای مختلف زندگی، آداب و رسوم، باورها و وقایع تاریخی قبایل عرب در دوران جاهلیت و اوایل اسلام میگشاید[۱].
ساختار و محتوا
- جلد اول: این جلد بعد از مطالبی مقدماتی در معرفی دیوان، تاریخچه تصحیح و چاپ آن و ویژگیهای نسخهای که اثر حاضر را بر اساس آن تصحیح شده، سرودههای ابوذؤیب و ساعدة بن جؤیه را در خود جای داده است:
- شعر ابوذؤیب، خُوَیلِ بن خالد، بخش عمدهای از «ديوان الهذليين» را شکل میدهد. سرودههای او مضامین گوناگونی را در بر دارد که از جمله آنها میتوان به سوگهای تأثیرگذاری که پس از مرگ فرزندانش در بیماری طاعون سروده است، اشاره کرد[۲]. همچنین، توصیفهای دقیقی از طبیعت، حیوانات وحشی و صحنههای شکار، مانند شکار گورخر، فراوان در اشعار او یافت میشود[۳].
شعرهای ابوذُؤیب، نه فقط دارای ارزش ادبی بالایی است، بلکه بینشهایی عمیق از زندگی، مرگ و مواجهه با تقدیر را نیز به خواننده منتقل میکند؛ برای نمونه، یکی از برجستهترین و شناختهشدهترین مضامین شعر عرب درباره «مرگ»، قصیده اوست که با مصرع:
«أَ مِنَ المَنُونِ وَ ريبِهَا تَتَوَجَّع» (آیا از مرگ و تردیدهای آن ناله میکنی؟)، آغاز میشود که بیانگر تأمل عمیق او در فناپذیری انسان و گریزناپذیری مرگ است[۴].
شعر دیگر او در «بیهودگی تدابیر و طلسمها در برابر مرگ است:
| إذا الْمَنيةُ أَنشَبَت أَظفَارهَا | ألْفَیتَ کلَّ تَمِیمَةٍ لَا تَنْفَعُ |
(آنگاه که مرگ چنگالهایش را فرو میبرد، هر تعویذی را بیفایده مییابی)[۵].
- شعر ساعده، مانند یک تابلوی نقاشی بزرگ است که در آن، رنگهای تیره سوگ و ناگزیری مرگ با جزئیات دقیق و درخشان از طبیعت وحشی و صحنههای پرشور نبرد درهم آمیختهاند. این اثر هنری، در کنار به تصویر کشیدن مبارزات و احساسات انسانی، تأملاتی عمیق درباره تقدیر و اخلاقیات را نیز ارائه میدهد که او را به یکی از مهمترین و فصیحترین شاعران قبیله هذیل تبدیل کرده است. شعر او بازتابی دقیق از زندگی بادیهنشینی و دغدغههای مربوط به آن است؛ توصیفات زنده و دقیق از حیواناتی مانند: گرگها، روباهها، اسبها و شترهای قدرتمند که نمادی از قدرت، خطر یا سرسختی در محیط بیابان است و توجه به پدیدههای طبیعی مانند: بادها، صاعقه، ابرها، آتش و آب و منظرههای طبیعی همچون: صحرا و کوهستان بازتابِ زیستبوم اوست. عناصر دیگر شعر ساعده عبارت است از: جنگ و مسائل آن (مانند دلاوری، خونخواهی، پیامدهای خونین نبرد، تاکتیکهای نظامی و جنگاوران)؛ احساسات و شرایط انسانی (مانند اندوه، ناامیدی، درد و جدایی، تابآوری و رویارویی با چالشها) و تأملات فلسفی و اخلاقی درباره زندگی، سرنوشت، حقیقت، عدالت و گناه و بینایی، برکت، هدایت، مسئولیت و توانایی[۶].
- جلد دوم: در این جلد، سرودههای شاعرانی چون المتنخل، عبدمناف بن ربع، صخر الغی، ابوالمثلّم، حبیب اعلم، ابوکبیر، ابوخراش، امیة بن ابیعائذ، اسامة بن الحارث، ساعدة بن جؤیه، ابوالعیال و بدر بن عامر گردآوری شده است:
- شعر منتخل، مالک بن عُوَیمِر بن عثمان، در وصف حیوان، زمین، هوا و ماه آسمان است که از آنها در وصف زندگی روزمره بهره میگیرد[۷]. منتخل مرثیهای را هم برای پدرش سروده است[۸].
- سرودههای عبدمناف بن ربع، بیشتر در وصف نبرد و جنگاوری، اسبها و نحوه ضربه زدن به دشمنان است. او در اشعار خود به توصیف قدرت و هیبت جنگاور در میدان جنگ و همچنین به نقش اسب در نبرد اشاره میکند[۹].
- در شعر صخر، این دستمایهها دیده میشود: توصیف دردی پنهان در قلب و احساساتی مانند بیرمقی و خستگی؛ نمادی از فقر یا سختی؛ ارزشهای اخلاقی؛ طغیان و استغنای آدمی؛ ثروت و فقر؛ نبرد بر سر قدرت؛ بیان دغدغههای اجتماعی و توصیف طبیعت[۱۰].
- سرودههای حبیب اعلم (برادر صخر)، جزئیات محیط طبیعی و حرکت حیوانات را نشان میدهد و در برخی از آنها مضامین «رثا» یا «تأملات فلسفی» دیده میشود[۱۱].
- ابوکبیر، کنیه عامر بن حلیس است[۱۲]. یکی از سرودههای او در وصف «پیری» است:
| أَ زهَير هَلْ عَنْ شَيبَةٍ مِنْ مَقْصَرٍ | أَمْ لاَ سَبيِلَ إِلَى الشَّبَابِ الْمُدْبِرِ |
(ای زهیر! آیا از پیری گزیری هست؟ یا هیچ راه بازگشتی به جوانی رو به زوال نیست؟)[۱۳]. وصف اسب پُرزور و سریع که همچون جریان آب میشتابد، از گزیدههای شعر اوست[۱۴].
- سرودههای ابوخراش، خُوَیلِد بن مرّه، شامل تجربیات زیستی و بازتابهایی از حیات قبیلهای است. او در اشعار خود به سرنوشت، تلاش انسان و شجاعت پرداخته و به مضامین رثا (مرثیهسرایی) و حکمت نیز میپردازد. ابوخراش به وصف صحرا و زندگی بادیهنشینی هم اشاره دارد[۱۵].
- امیة بن ابیعائذ، در سرودههای خود به توصیف سفر، گذر زمان و حالات روحی میپردازد. او در وصف طبیعت از جمله فصلها و پدیدههای جوّی مانند باران و ابر نیز طبعآزمایی میکند. همچنین، اشعار او شامل توصیفاتی از حیوانات اهلی و وحشی و نیز وضعیت روح و نفس آدمی در برابر حوادث روزگار است[۱۶].
- قصیدههای اسامة بن الحارث، دستمایههای گوناگونی از توصیف طبیعت، صحنههای شکار، شجاعت قبیلهای
و جنگاوری و پایداری را در بر دارند. برخی از اشعار او به نبرد و مواجهه با دشمنان اشاره نموده، ثبات قدم و اراده محکم در میدان نبرد را میستاید[۱۷].
- هرچند از سرودههای ساعده در جلد اول گزارش شده است، در اینجا نیز برخی دیگر از دستمایههای شعر او بیان شده، که عبارت است از: توصیف پدیدهها و منظرههای طبیعی؛ وضعیتها و کشمکشهای انسانی؛ بیقراری و پایداری در سختیها؛ فقر و بیکسی؛ مرگ و نیستی؛ ارزشهای اخلاقی و اجتماعی؛ صداقت و وفاداری؛ شرف و دلاوری؛ پیامد کارهای انسان در برابر سرنوشت؛ حماسه و توصیف؛ تاخت و تاز؛ جنگ و بهکارگیری توصیفهای استعاری و نمادین[۱۸].
- میان دو شاعر هذلی، صخر الغی و ابوالمثلّم، مشاجرهای درگرفتهاست؛ صخر الغی ادعا میکند که ابوالمثلّم طایفهاش را به کشتن او تحریک کرده است. صخر پاسخ دندانشکنی به وی میدهد، اما ابوالمثلّم او را به آرامش فرامیخواند که باز هم صخر زبان شعر را بر او تند و تیز میکند. ابوالمثلم نیز او را دست میاندازد[۱۹].
- ابوالعیال، «ابن ابیعنتره»، از تبار بنیخفاجة بن سعد بن هذیل است که دو دوره جاهلیت و اسلام را درک نموده است. ابوالعیال شعری در سوگ پسرعمویش «عبد بن زهره» سروده است[۲۰].
- جلد سوم: این جلد، در قاهره، در سال ۱۹۹۵م، نشر یافته است و سرودههای هجده شاعر هذلی را در بر دارد که از شعر مالک بن خالد خناعی آغاز میشود و با شعر جَنوب، خواهر عمرو ذوالکلب پایان مییابد:
- سرودههای مالک بن خالد خُناعی، دستمایههایی، چون: توصیف شجاعت و دلاوری در نبردها (بهویژه در رویارویی با دشمنان) و تبیین وضعیت طبیعی و حیوانی پیرامونش «مانند توصیف حیوانات در صحرا و ویژگیهای آنها» را در بر دارد[۲۱].
- سرودههای حذیفة بن انس، دستمایههایی را از وصف میدان جنگ و مبارزه، شجاعت و پایداری در برابر دشمن و وصف مناظر طبیعی در بر دارد[۲۲].
- سرودههای ابوقِلابه، به مضامینی از اندوه و رنج، یادآوری خاطرات گذشته و توصیف صحنههایی از نبرد میپردازد. دستمایههای دیگرِ شعر او عبارت است از: توصیف شرایط دشوار زندگی و ناتوانی؛ اشاره به رویدادهای تاریخی و درسآموزی از سرنوشت اقوام گذشته؛ ستایش و توصیف دلاوری و قهرمانپروری؛ هشدار درباره فریب و خطر پنهان؛ توصیف یا ستایش چهرههای برجسته و یا ستودن حیوانات قوی و نقد و تفسیر آثار شاعران دیگر[۲۳].
- معطل از تبار «بنیرُهم بن سعد بن هُذَیل» است. سرودههای او به موضوعهایی از تقدیر و سرنوشت، ستایش دلاوری و توصیف سختیهای زندگی میپردازد. معطل، مرثیهای را در سوگ «عمرو بن خُوَیلِد»، کشتهشده به دست قبیله عَضَل بن دیش سروده است[۲۴].
- سرودههای عیاض بن خُویلِد (بریق)، دستمایههایی چون توصیف گذر زمان، یادآوری مکانها و افراد و نیز توصیف طبیعت و محیط اطراف را در بر دارد[۲۵].
- سرودههای معقل بن خویلد، به موضوعهایی چون جنگ و نزاع، شجاعت قهرمانان و تأثیرهای آن در جامعه میپردازد[۲۶].
- قصیدههای قیس بن عیزاره، گویای افتخار قبیلهای، توصیف شجاعت و دلاوری و تأکید بر هویت قبیلهای است[۲۷].
- سرودههای مالک بن حارث، به مسائل مربوط به جنگ، رویارویی با دشمنان و توصیف وقایع نبرد میپردازد[۲۸].
- ابوجُندب در سرودههایش به توصیف تجربههای شخصی، مرثیهسرایی و بیان حکمت و اندرز میپردازد[۲۹].
- قصیدههای ابوبُثَینه، دستمایههای توصیفی و گاه حماسی را در بر دارد[۳۰].
- سرودههای «رجل من هُذيل»، به مفاهیم شجاعت، اهمیت شهرت قبیله و پایداری در نبردها میپردازد و مردم قبیله را به کارزار و جلوگیری از فراموشی نامشان فرامیخواند[۳۱].
- سرودههای عمرو بن داخل، بازتابی از زندگی پرچالش و نبردهای رایج در دوران اوست و بر مفاهیم شجاعت، قدرت فردی و قبیلهای و رویارویی با سختیها تأکید دارد. در شعر او از صدای کمان و نشانهگیری دقیق تیر، استعارههایی از حیواناتی پُرزور مانند شیر و گرگ در وصف جنگاوران، قدرت مظاهر طبیعی مانند باد و رعد و برق، نبرد با جمجمههای سیاه که نمادی از پایداری و اشاره به روزهای تلخ است، دیده میشود[۳۲].
- در سرودههای ساعدة بن عجلان، این مبحثها دیده میشود: مرثیه و اندوه؛ شدت عاطفی و حسرت؛ سفر و چالشها؛ رویارویی با سختی و مرگ؛ مضامین طبیعی و شکار؛ و اشاره به «نار الصیف» (آتش تابستان) و «ظلال» (سایهها)[۳۳].
- سرودههای «رجل من بنيظَفَر»، بر مفاهیمی چون شجاعت، سرسختی و عدم تمکین در برابر ستم یا خیانت تأکید دارد. او هویت و قاطعیت خود را به شکلی نمادین بیان میکند و با تشبیه خود به سگ، به کسانی که او را رام و مطیع میخواهند هشدار میدهد[۳۴].
- کلیب ظفری، در سرودههای خود اسبهای پُرزور، جنگنده و استوار در سختیهای نبرد را تصویر میکند؛ در شعر او اسبی قوی، پوشاندهشده و زیبا؛ مادیانی گُمکردهراه و اسبی تیزرو بهسان باد، جِلوه میکند[۳۵].
- سروده عجلان، پاسخ به کسانی است که او را برای قَسامهای که میان او و بنیظَفَر بسته شده، سرزنش میکردند[۳۶].
- عمرو ذوالکلب، سرودههایی در رویارویی با سختیها، قدرت اراده جنگجو و تأثیر تیر در نبرد دارد [۳۷].
- بیشترِ سرودههای جَنوب، مرثیهای برای برادرش «عمرو ذوالکلب» است[۳۸].
- پایانبخشِ کتاب، فهرستی از نخستین مصرع قصیدههای شاعران هذلی در هر سه جلد است که بهترتیب حروف هجایی چیده شده است[۳۹].
پانویس
- ↑ ر.ک: مقدمه محقق، ج3، صفحه ب و ج
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ج1، ص1
- ↑ ر.ک: همان، ص4، 31 و 124
- ↑ ر.ک: همان، ص1
- ↑ ر.ک: همان، ص3
- ↑ ر.ک: همان، ص242-167
- ↑ ر.ک: همان، ج2، ص28-1
- ↑ ر.ک: همان، ص29
- ↑ ر.ک: همان، ص50-38
- ↑ ر.ک: همان، ص77-51
- ↑ ر.ک: همان، ص87-77
- ↑ ر.ک: همان، ص88
- ↑ ر.ک: همان، ص100
- ↑ ر.ک: همان، ص113
- ↑ ر.ک: همان، ص171-116
- ↑ ر.ک: همان، ص195-172
- ↑ ر.ک: همان، ص207-195
- ↑ ر.ک: همان، ص222-208
- ↑ ر.ک: همان، ص236-223
- ↑ ر.ک: همان، ص241
- ↑ ر.ک: همان، ج3، ص17-1
- ↑ ر.ک: همان، ص31-18
- ↑ ر.ک: همان، ص39-32
- ↑ ر.ک: همان، ص53-40
- ↑ ر.ک: همان، ص65-54
- ↑ ر.ک: همان، ص71-66
- ↑ ر.ک: همان، ص80-72
- ↑ ر.ک: همان، ص84-81
- ↑ ر.ک: همان، ص94-85
- ↑ ر.ک: همان، ص95
- ↑ ر.ک: همان، ص97-96
- ↑ ر.ک: همان، ص104-98
- ↑ ر.ک: همان، ص110-105
- ↑ ر.ک: همان، ص111
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، ص112
- ↑ ر.ک: همان، ص119-113
- ↑ ر.ک: همان، ص126-120
- ↑ ر.ک: همان، ص137-129
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.