دیوان رفیعالدین لنبانی
دیوان رفیع الدین لنبانی (قرن ششم هجری) بر اساس نسخه مورخ 619 هجری و با مقابله دو نسخه خطی دیگر | |
---|---|
پدیدآوران | رفیع لنبانی، عبدالعزیز بن مسعود (نويسنده) بینش، تقی (مصحح) |
سال نشر | 1369ش |
چاپ | 1 |
موضوع | شعر فارسی - قرن 6ق. - عبدالعزيز بن مسعود، قرن 6ق. - سرگذشتنامه |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | PIR۴۹۲۲/د۹ |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
دیوان رفیعالدین لنبانی، مجموعه اشعار عبدالعزیز بن مسعود رفیع (رفیعالدین) لنبانی (احتمالا 550-630 تا 639ق) است که به اهتمام تقی بینش، منتشر شده است.
دیوان رفیع از لحاظ قالبهای شعری و تعداد ابیات، مشتمل بر قصیده، قطعه و چند غزل کوتاه و تعدادی رباعی و ترکیببند و در مجموع بالغ بر 1642 بیت است؛ 40 قطعه و قصیده: مشتمل بر 1351 بیت؛ 52 غزل یا تغزل: در مجموع 67 بیت؛ 50 رباعی: 100 بیت؛ 2 ترجیعبند و ترکیببند: 135 بیت و ملحقات: 45 بیت. اما بنا به اقوال برخی از تذکرهنویسان، احتمال میرود که تعدادی از اشعار وی بر اثر حوادث ایام از میان رفته باشد[۱].
از لحاظ کیفیت، شعر لنبانی یکی از آخرین نمونههای سبک خراسانی و طلیعه سبکی است که به دست سعدی و حافظ به اوج کمال خود رسیده است؛ ازهمینرو، آثار حماسه و ناهمواری سبک خراسانی در شعر وی کمرنگتر میشود و بقایای واژگان خشن و مردانه شعرای خراسانی در تغزلات او جای خود را به لطافتی شاعرانه میبخشد و در نهایت به ایجاد شعری منسجم، استوار، فصیح و منطبق بر موازین رسمی ادب میانجامد[۲].
هنر و مهارت رفیع، بیشتر در سرودن قصیده است و قطعههای او عمدتاً متضمن تکرار سادهتر همان مضامینی است که در قصاید او آمده است. قصاید او غالباً با تغزل یا تشبیب آغاز میشود و مقدمه یا تشبیب این قصاید غالباً درباره «آمدن بهار، بیان اوصاف معشوق، توصیف آسمان شب، باد صبا، شکوه و گلایه از ایام فراق و هجران، تقبیح زال عشوهگر دهر و...» است، اما تعداد محدودی از این قصاید، بدون مقدمه است و از همان ابتدا به مدح و ستایش ممدوح میپردازد[۳].
موضوع اصلی قصاید لنبانی مدیحه است که عمدتاً با اغراق و مبالغهای تعمدی همراه میشود:
هنوز گوی فلک در عدم همی گردید | که او به دست جهانداری تو چوگان داد |
تیغ تو چه برقی است که خورشید فلک را | در معرکه پوشیدهتر از جرم سها کرد[۴] |
از میان انواع صور خیال، آنچه در شعر رفیع برجستگی بیشتری دارد، تشبیه، استعاره، تشخیص و در نهایت کنایه است. وی در آرایهمند کردن کلام خود از هیچ کوششی فروگذار نکرده است[۵].
منابع مقاله