دستور اللغة (کتاب الخلاص)
دستور اللغة (کتاب الخلاص) | |
---|---|
پدیدآوران | ادیب نطنزی، حسین بن ابراهیم (نویسنده) اردلان جوان، علی (مصحح) |
عنوانهای دیگر | دستور اللغة (کتاب الخلاص): واژهنامه عربی به فارسی |
ناشر | آستان قدس رضوی. شرکت به نشر |
مکان نشر | ايران - مشهد مقدس |
سال نشر | 1385ش. |
چاپ | چاپ يکم |
موضوع | زبان عربي - واژه نامهها - فارسی اديب يزدي، حسين بن ابراهيم، - 499؟ق. - سرگذشت نامه |
زبان | فارسی - عربي |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | 1385 /ف2الف4 / 6636 PJ |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
دستور اللغة (کتاب الخلاص)، اثر بدیعالزمان حسین بن ابراهیم بن احمد معروف به ادیب نطنزی (ت 497 یا 499 ه)، واژهنامهای است یکجلدی به زبان عربی به فارسی. تصحیح این اثر را دکتر سید علی اردلان جوان، انجام است.
این کتاب، به کتاب الخلاص نیز معروف است.
ساختار
کتاب یک جلد دارد و حاوی پیشگفتار، مقدمه مصحح، مقدمه مؤلف و محتوای مطالب به ترتیب حروف الفبا و خاتمه است.
نام کتاب
آنچه بیش از هر اثر دیگر موجب بقای نام و فزونی شهرت و اعتبار ادیب نطنزی شده است، کتاب «دستور اللغة» معروف به «کتاب الخلاص» اوست. برخی این دو را نام دو کتاب از نطنزی پنداشتهاند چنانکه سعید نفیسی اینگونه باور دارد. اما با نگاه به مقدمه کتاب درمییابیم که نطنزی این دو نام را در مقدمه کتاب خود آورده است؛ چنانکه در آغاز میگوید: «اما بعد فهذا دستور اللغة العربیة المستعملة المعتمدة المأثورة الواردة فی کتاب الله و اخبار الرسول صلیاللهعلیهو[آله]سلم و...» و در پایان مقدمه و قبل از ورود به واژهنامه یعنی پیش از کتاب الالف_ الالف المفتوحه آورده است: «و سمیته بکتاب الخلاص، لخلاصة من کل لفظ معاد و کلام معتاص، بما لابد من للعام و الخاص، ثم للتفأل بخلاص نفسی المسیئة یوم القصاص...»
بنابراین دستور اللغه و کتاب الخلاص نام یک اثر است ولی در بین اهل ادب بیشتر به نام اولش مشهور است.[۱]
تاریخ نگارش آن
با توجه به اینکه اولین نسخهای که آقای دکتر علینقی منزوی از این کتاب معرفی کرده است، مربوط به رجب 475 در زمان زندگی مؤلف میباشد، میتوان یقین کرد که قبل از این تاریخ تحریر آن به اتمام رسیده است.[۲]
سبب تألیف
او درباره تألیف کتاب خود چنین مینگارد: «فهذا دستور اللغه العربیه المستعمله المعتمده الماثوره الوارده فی کتاب الله و اخبار الرسول صلیاللهعلیهوسلم و مصنفات الادباء کالصفات و الالفاظ و الواسطة و الاصلاح و المصادر و الرسایل و الترجمان الامثال و دواوین المحدثین کالطایی و البحتری و المتنبی و مجموعاتهم کالحماسة و نحوهما و القصاید السبع... کالخلاص النظامی» همانگونه که در سطرهای پیشین مشاهده میشود، او این واژهنامه را برای حل مشکلات و برگردان واژههای دشوار قرآن و حدیث و مصنفات ادبا و دیوان شعرای نزدیک به عصر خویش و قصاید سبع و خلاص نظامی که مأخذ کارش نیز محسوب میشوند، به رشته تحریر درآورده است.[۳]
کتاب برای چه کسی نگاشته شده است
در دیباچه نسخه 140 دانشگاه پس از نام نگارنده گوید: «المجلس فلان» و در 4456 سپهسالار بجای آن «للمجلس الشریف النظامی لازال قصر عمره عامرا» آمده و در دارالکتب عربی مصر(فهرست 13:2) جمله «جمال الملک النظامی» و در نسخه 180 دیده میشود، و در نسخههای 463 و 464 مجلس و 90 دهخدا همه این عبارت افتاده است. این یوسف در فهرست سپهسالار(179:2) حدس میزند که دستور اللغه از برای خواجه نظامالملک(م. 485 ق.) نگاشته شده باشد. مصحح کتاب در مقدمه، 3 دلیل برای تقویت این حدس میآورد.[۴]
گزارش محتوا
این کتاب کمحجم پرسود دارای 7000 تا 7500 بیت نوشته است و در آن یک دوره از آنچه برای دانستن زبان عربی در قرن پنجم هجری لازم بوده، گردآوری شده است. متن کتاب در لغت تازی است و یک پیشگفتار و یک خاتمه در دستورهای نحو و صرف آن زبان دارد، گفتارها به عربی است و واژهها را به فارسی گزارش داده و همین موضوع از نظر ما به این کتاب ارزش بسیار داده است. در بخشهای دستوری بسیاری از قاعدهها را در جدولها نگاشته تا از برداشتن آنها آسان گردد. بسیاری از قواعد دستوری را به نظم آورده است، چنانکه درباره اقسام فعل میگوید:
جمیع اصول الفعل سبعه اضرب***لها انا فی بیت علی الوجه واصف
صحیح و مهموز مثال و اجوف***لفیف و منقوص البناء مضاعف
در پایان کتاب دانستنیهای همگانی، نام ماهها، روزهای هفته، برخی دستورهای لغوی مانند حرفهای ویژه زبان تازی و ویژه زبان پارسی را آورده و دومین را شش حرف شمرده است: پ، چ، ژ، گ، ف، خو، حرف چهارم و پنجم را به سهنقطه از ک و ف جدا ساخته است؛ تلفظ حرف ششم واو مجهول میباشد؛ و تلفظ حرف پنجم مانند (V) بوده که امروز نیز فرهنگستان کشور مصر آن دو را برابر یکدیگر قرار داده است.[۵]
ترکیب کلمات
نطنزی در مقدمه کوتاه و پرسود کتاب میگوید که من دستور اللغه را بر 28 کتاب مبنی بر حروف الفبا و به تعداد منازل قمر، و هر کتاب را بر دوازده باب مطابق ماههای سال تقسیم کردم، اسمها را بدون حرف تعریف آوردم تا بیان آنها سادهتر باشد و اسمهایی را که علامت تأنیث ندارند و فعلهایی که لازم و متعدی آنها یکی است، از اسمها و فعلهای دیگر جدا کردم تا با همانند خود اشتباه نشوند. واژهها را گاه به عربی روان و گاه به فارسی روشن معنی کردم تا برای معلمان مایه شادی و برای متعلمان موجب خوشحالی گردد.
و روی فعلهای متعدی که لازم آنها با الف و نون میآید مثل: بعثته فانبعث، علامت «نا» و روی فعلهای متعدی که لازم آنها با الف و تا میآید، مانند: جمعته فاجتمع، علامت «تا» و آنچه متعدی آن با الف میآید مثل خرج و اخرجته، علامت «1» و آنچه با تشدید میآید مانند طهر و طهّرته، علامت «3» نهادم.
در باب اسمها، اول الف مفتوحه، پسازآن الف مضمومه و سپس الف مکسوره را آوردهام و در با و تا و ثا و سایر حروف نیز این ترتیب را مراعات کردهام.
توضیحی که درباره موارد فوق میشود نوشت اینکه: در هیچ جای کتاب از علامتهای «نا»، «تا»، «1» و «3» و... اثری نیست و گویا فراموش شده است. دیگر اینکه درباره اسمهایی که با هرکدام از حرفهای مفتوح یا مضموم یا مکسور آغاز کرده است باید گفت که هرکدام از این فصول را نیز به 28 بخش بر مبنای حرف دوم تقسیم کرده، ولی رعایت ترتیب حرف سوم و چهارم نشده است.[۶]
او در هر کتاب(باب) پس از فراغت از قسمت اسامی، افعال ثلاثی مجرد را به شرح ذیل آورده است:
- فعَل یفعَل(به فتح عین در ماضی و مضارع) مانند: بعث یبعث
- فعل یفعل(به فتح عین در ماضی و ضم آن در مضارع) مانند: برز یبرز
- فعلا یفعل(به فتح عین در ماضی و کسر آن در مضارع) مانند بسم یبسم
- فعل یفعل(به کسر عین در ماضی و به فتح آن در مضارع) مانند بلع یبلع
- فعل یفعل(به ضم عین در ماضی و مضارع) مانند بصر یبصر
- فُعل یُفعَل(به صیغه مجهول) مانند بهت یبهت.
در تقسیمبندی فوق درباره افعال ثلاثی مجرد، تلاش نطنزی برای نوآوری مشاهده میگردد، زیرا هم مثالهای مشهور در نزد علمای صرف را تغییر داده و هم اینکه از آوردن بابی که عین الفعل آن در ماضی و مضارع مکسور است(مثل: حسب یحسب) خودداری کرده و به جای آن، صیغه مجهول(مثل: بهت یبهت) را که بسیار کمیاب است، ذکر کرده.
وی پس از شرح ثلاثی مجردها به شرح افعال مزید و رباعی مجرد و رباعی مزید پرداخته است و ضمن رعایت این ترتیب نظم خاص دیگری را در نظر گرفته است، و آن اینکه: اول به ذکر افعال صحیح و پسازآن مهموز و سپس مثال و اجوف و لفیف و منقوص پرداخته و پسازآن مضاعف را آورده است.[۷]
برای اطلاع از فهرست آنچه نویسنده در خاتمه کتابش ذکر کرده به صفحات 31 تا 33 مقدمه مصحح بر کتاب مراجعه کنید که به دلیل عدم گنجایش حجم مقاله از ذکر آن خودداری کردیم. همچنین در صفحه 44 نمونهای از واژههای کمیاب که در دستور اللغه آمده و در صفحه 45 همین مقدمه، نمونهای از واژههای نادر و ناآشنا را لیست کرده است.
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در ابتدای اثر آمده است. کتاب حاضر در تهران توسط انتشارات آستان قدس رضوی(شرکت به نشر) در سال 1384 شمسی به چاپ رسیده است(که البته در بخش پایینی شناسنامه کتاب، سال 1385 نیز ذکر شده که به نظر میرسد 1384 با توجه به اینکه داخل شناسنامه باشد صحیحتر است). این کتاب، به کتاب الخلاص نیز معروف است.[۸]
برای اطلاع از نشانههای اختصاری که در کتاب ذکر شده به صفحه 3 کتاب(پیش از آغاز پیشگفتار و پس از فهرست مطالب) مراجعه کنید. همچنین از صفحه 33 تا صفحه 40 مقدمه مصحح درباره نسخههای خطی به کار گرفته شده در تحقیق در این اثر، توضیح داده شده است و از صفحه 40 تا 44 درباره رسمالخط نسخهها و شیوه نگارش متن اثر. همچنین مقدمه مصحح دارای نکات و توضیحات مفید دیگری درباره کتاب هست که به علت عدم گنجایش حجم مقاله، خواننده گرامی را به مراجعه به صفحات مذکور و ادامه مقدمه مصحح، ارجاع میدهیم.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه مصحح بر کتاب.