كتاب التلخيص في أصول الفقه
كتاب التلخيص في أصول الفقه، اثر امامالحرمین ابوالمعالی عبدالملک بن عبدالله بن یوسف جوینی (419-478ق)، تلخیص «التقريب والإرشاد» محمد بن طیب بن محمد بن جعفر بن قاسم بصری، ابوبکر قاضی، معروف به ابن باقلانی و باقلانی (338-403ق) میباشد که با تحقیق عبدالله جولم نیبالی و شبیر احمد عمری به چاپ رسیده است.
كتاب التلخيص في أصول الفقه | |
---|---|
پدیدآوران | نیبالی، عبدالله جولم(مصحح)
عمری، شبیر احمد(مصحح) امامالحرمین، عبدالملک بن عبدالله (نویسنده) |
عنوانهای دیگر | كتاب التلخيص في أصول الفقه |
ناشر | مکه مکرمه : دار الباز دار البشائر الإسلامية |
مکان نشر | عربستان - مکه مکرمه لبنان - بيروت |
سال نشر | 1417ق. = 1996م. = |
چاپ | چاپ اول |
موضوع | اصول فقه اهل سنت - قرن 5ق. |
زبان | عربي |
کد کنگره | 8ت 8الف / 155/6 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
کتاب با مقدمه مفصلی از محققین در چهار فصل آغاز و مطالب در سه جلد، تنظیم شده است. فصل اول مقدمه، نگاهی است به دوران زندگی[۱] و آراء اصولی باقلانی[۲]. در فصل دوم، به شرح حال جوینی پرداخته شده[۳] و در فصل سوم، به خصوصیات و ویژگیهای تلخیص، اشاره شده است[۴]. در فصل چهارم، به تبیین اقدامات تحقیقی صورتگرفته در کتاب، پرداخته شده است[۵].
شیوه تألیف کتاب حاضر
شیوه تألیف در اصول فقه، بر دو نوع است: شیوه متکلمین که روش جمهور بوده و شیوه فقها که روش حنفیه است. در شیوه متکلمین، به تحریر مسائل و تقریر قواعد در پرتو ادله عقلی و مقاصد شرعی، مجرد از فروع فقهی پرداخته میشود که همان روش کار علمای کلام میباشد، ولذا به این نام، نامگذاری شده است. اما در شیوه فقها، قواعد اصولی در پرتو فروع فقهی برگرفتهشده از ائمه فقه، تقریر میگردد؛ بنابراین اگر قاعدهای با فرعی تعارض داشت، قاعده مزبور به قاعدهای که مناسب با آن فرع باشد، عدول داده میشود. کتاب حاضر که تلخیص «التقريب والإرشاد» باقلانی است، از جمله مهمترین کتب اصولی است که به شیوه و روش متکلمین، به رشته تحریر در آمده است [۶].
روش جوینی در تلخیص
ازآنجاکه اصل کتاب «التقريب والإرشاد» امروزه در دست نیست، لذا نمیتوان به مواردی که جوینی به شرح، تببین و حذف موارد غیر ضروری آنها پرداخته، دست یافت. از طرفی خود وی نیز در مقدمه کتاب، به شیوه و روش خود در تلخیص، اشارهای نکرده است، ولذا تنها راه یافتن شیوه او، بررسی اقوال و تصریحات وی در کتاب میباشد که بهعنوان نمونه، به چند مورد آن اشاره میشود:
- شرح و توضیح موارد مشکل: بهعنوان مثال، باقلانی در بحث واجب موسع و موقت، واژه «قضا» را بهگونه استعمال کرده که با استعمال سایر فقها فرق دارد و جوینی آن را شرح داده است.
- حذف اقوال تکراری، مطالب بدون فایده و مطالبی که با بودن مطالب موجود، به آنها احتیاجی نبوده است.
- عدم اکتفا به شرح و اختصار مطالب موجود در «التقريب والإرشاد»، بلکه افزودن فایده علمی جدید: مانند مسئله تخصیص تا حد عدم جواز.
- تنقیح آرای باقلانی و اشاره به نظریهای که نزد شارح، اصح است.
- ذکر آراء و ادله مخالفین و مناقشه در آنها و تببین قول صواب.
- ذکر ادله مخالفین در قالب سؤال و پاسخ به آنها.
- استفاده از اسلوب «فنقله» (فإن قيل كذا، قيل كذا).
- تحریر مسئله و ذکر محل وفاق و خلاف.
- تببین وجه ضعف اقوال ضعیف[۷].
آراء اصولی جوینی در التلخيص
بررسی آراء اصولی جوینی را میتوان در دو بخش سامان داد:
الف)- بخشی که جوینی در آن، به مخالفت خود با باقلانی تصریح نموده است؛ مانند موارد زیر:
- تعریف فقه؛
- حقیقت حد؛
- تعریف حسن؛
- طرق فصل بین حقیقت و مجاز؛
- نقل مذهب شافعی در افاده امر؛
- تفریق بین مریض و مسافر در وجوب روزه؛
- تحقق عموم در احکام؛
- نقل گفتار بعضی از شافعیه درباره تخصیص صیغههای جمع تا حدی که فقط یکی بماند؛
- تخصیص با غایت؛
- تعدیل شهود.
ب)- بخشی که در آن، به موافقت خود با باقلانی، تصریح دارد؛ از جمله:
- موضوع زیادت و نقصان در باب مجاز؛
- موضوع عدم جواز تعلیق مأموربه بر شرط محال؛
- موضوع اقتضای فور نداشتن امر؛
- موضوع اطلاق اسم «قضا» بر واجب غیر موقت؛
و...[۸].
مصادر و منابع کتاب
منابع و مصادری که جوینی در تلخیص از آنها بهره برده است، عبارتند از:
- «الرسالة» امام شافعی؛
- «شرح العمد» قاضی عبدالجبار؛
- کتابی از طبری[۹].
کتابهایی که از این کتاب استفاده کردهاند
کتب و تألیفات فراوانی از این تلخیص استفاده کرده و از آن نام بردهاند که برخی از آنها، عبارتند از:
- «جامع الأصول» ابن اثیر؛
- «الإبهاج» و «رفع الحاجب» ابن سبکی؛
- «البحر المحيط» زرکشی؛
- «شرح الكوكب المنير» ابن نجار؛
- «إرشاد الفحول» شوکانی[۱۰].
اشکالات کتاب
برخی از اشکالاتی که به مؤلف گرفتهشده، به قرار زیر است:
- ذکر برخی از امور اعتقادی مخالف کتاب، سنت و عقیده سلف صالح.
- ضعیف شمردن حدیث «والله لأزيدن علی السبعين» و بیان این موضوع که این حدیث در صحاح وجود ندارد؛ درحالیکه این حدیث، در صحیحین ذکر شده است.
- استدلال به حدیث ضعیف «وإذا أصبت المعنی فلا بأس».
- ذکر این مطلب که ابن عباس در زمان وفات پیامبر(ص)، هفت ساله بود؛ درحالیکه وی، در آن زمان، سیزده سال داشته است.
- نقل این مطلب که بنا بر نظر معظم حنفیه، امر مقتضی فور است؛ درحالیکه این نظر برخی از حنفیه است[۱۱].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب هر جلد، در انتهای همان جلد و فهرست مصادر و مراجع مورد استفاده محققان، بههمراه فهرست اجمالی کتاب مربوط به ابواب، فصول، اقوال و مسائل، در انتهای کتاب آمده است.
در پاورقیها، علاوه بر ذکر منابع[۱۲] و اشاره به اختلاف نسخ[۱۳]، به توضیح برخی از مطالب و موضوعات متن، پرداخته شده است[۱۴].
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.