النور الأبهر في الدفاع عن الشيخ الأکبر
النور الأبهر في الدفاع عن الشيخ الأکبر، مجموعهای است از هفت رساله درباره محییالدین ابنعربی، از نویسندگان مختلف که همگی آنها توسط احمد فرید مزیدی تحقیق و در اثر حاضر، جمعآوری شده است.
النور الأبهر في الدفاع عن الشيخ الأکبر | |
---|---|
پدیدآوران | مزیدی، احمد فرید (نویسنده) خضري، يوسف بن عبدالجليل (نویسنده) |
ناشر | دار الذکر للنشر و التوزيع |
مکان نشر | مصر - قاهره |
سال نشر | 2007م. |
چاپ | چاپ يکم |
شابک | 977-6156-52-5 |
موضوع | ابن عربي، محمد بن علي، 560 - 638ق. - دفاعيهها و رديهها |
زبان | عربي |
کد کنگره | /الف26 م4 / 279/2 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
انگیزه نگارش
مزیدی در مقدمه کتاب، انگیزه خویش از تألیف آن را تبیین اعتراضات و انتقاداتی که به ناحق، به ابنعربی وارد گردیده، عنوان نموده و همچنین بحث، بررسی و تحقیق پیرامون این انتقادات که خود عنوان «الأباطیل المصنوعة» بر آن نهاده را بر محققین و پژوهشگران، لازم دانسته است[۱].
ساختار
کتاب با مقدمه کوتاهی از مؤلف آغاز و مطالب دربردارنده مجموعاً هفت رساله درباره ابن عربی میباشد که بدون ترتیب خاصی، عرضه شده است.
در ابتدای هر رساله، نخست به شرححال مختصر نویسنده آن پرداخته شده و سپس، متن رساله، ذکر گردیده است.
منابع کتاب
برخی مهمترین منابع و مصادری که مؤلف در تألیف مطالب و شرححالها از آن، بهره برده است، عبارتند از: «الوافی بالوفیات» صلاحالدین خلیل بن ابیک صفدی، «وفیات الأعيان و أنباء أبناء الزمان» ابن خلکان، «فوات الوفیات» ابن شاکر کتبی، «تنبيه الغبي بتبرئة ابن العربي» سیوطی، «القول المبين في الرد عن الشيخ محيي الدین» شعرانی، «الرد المتين في الرد علی منتقصي الشيخ محيي الدین» عبدالغنی نابلسی، «تسفية الغبي في تنزية ابن العربي» حلبی، «العبر في خبر من غبر» ذهبی، «عنوان الدراية» غبرینی، «النجوم الزاهرة في ملوک مصر و القاهرة» ابن تغری بردی، «مرآة الجنان و عبرة اليقظان» یافعی و «لسان الميزان» ابن حجر عسقلانی[۲].
گزارش محتوا
در مقدمه، ابتدا به موضوع کتاب و انگیزه نگارش آن اشاره شده[۳] و سپس، مهمترین مصادر و منابع مورد استفاده در نگارش کتاب، معرفی گردیده است[۴].
رسالههای کتاب، به ترتیب عبارتند از:
- «الدر الثمین في مناقب الشیخ محيي الدین»:
- این رساله، نوشته ابوالحسن علی بن ابراهیم قاری بغدادی، از صوفیان قرن هشتم هجری میباشد که متأسفانه شرححال چندانی از وی در منابع ذکر نشده است[۵]. مطالب این رساله، در دو باب، به شرح ذیل، ساماندهی شده است:
- در باب اول، در ابتدا به بیان احوال و خصوصیات ظاهری و اخلاقی ابن عربی پرداخته شده و اطلاعات مختصری شامل زمان و مکان ولادت، تحصیلات و سفرهایی که به منظور کسب علم داشته و نهایتاً وفات وی، در اختیار خواننده قرار گرفته است[۶].
- نویسنده در ادامه، متعاملان با ابن عربی را به سه فرقه زیر تقسیم کرده است:
- عدهای از معاصرین وی که فضایل و خصایص او را ستودهاند، مانند امام فخرالدین محمد بن عمر بن حسین رازی، عزالدین بن عبدالسلام، شهابالدین عمر بن محمد سهروردی، سعدالدین محمد بن مؤید حموی، کمالالدین زملکانی، ابن عساکر، ابن نجار، ابن دبیثی و ابویحیی زکریا بن محمد بن محمد اندلسی قزوینی[۷].
- گروهی که به حقایق معانی و مقاصد مبانی کلمات و سخنان وی، پی نبرده و درباره او توقف کردهاند مانند ابوالحسن علی بن حسن خزرجی زبیدی یمنی، عمادالدین بن کثیر دمشقی، عبدالله بن اسعد یافعی و محییالدین سبط ابوالفرج بن جوزی بغدادی[۸].
- عدهای که در ظواهر کلمات و سخنان وی، دچار سرگردانی شده و به باطن و حقیقت گفتههای او، پی نبرده و او را نکوهیدهاند. نویسنده از این گروه، نامی نبرده و فقط، با بهرهگیری از برخی آیات، از ایشان انتقاد نموده است[۹].
- باب دوم، به اشاره به برخی از سخنان و معرفی برخی از آثار ابن عربی، اختصاص یافته است. در ابتدای این باب، نویسنده پرداختن به تصنفات وی را به دلیل کثرت و فراوانی آنها، به دریایی تشبیه نموده است که ساحلی ندارد[۱۰].
- برخی از کتبی که در این باب، از آنها نام برده شده است، عبارتند از: «الجمع و التفصیل في اسرار معاني التنزیل»، «الجذوة المقتبسة و الخطرة المختلسة»، «مفتاح السعادة في معرفة المدخل إلی الطریق الإرادة»، «المثلثات الواردة في القرآن»، «المسبعات الواردة في القرآن»، «الأجوبة علی المسائل المنصورية»، «مبايعة القطب بحضرة القرب»، «منهاج الارتقاء إلی افتضاض أبکار البقاء»، «کنه ما لا بد للمريد منه» و «المحکم في المواعظ والحکم وآداب رسول الله(ص)»[۱۱].
- «ترجمة الشیخ الأکبر سيدي محيي الدین بن عربی»:
- این رساله، را محمد بن جعفر بن ادریس کتانی حسنی فاسی نوشته است. وی در سال 1274ق/ 1857م، در فاس دیده به جهان گشود و در همانجا، در 16 رمضان 1345ق/ 1927م، دار فانی را وداع گفت. از جمله آثار وی، عبارتند از: «نظم المتناثر في الحديث المتواتر»، «الدعامة في أحکام العمامة»، «الرسالة المستطرفة»، «المولد النبوي»، «سلوة الأنفاس في تراجم علماء فاس وصلحائها»، «الأزهار العاطرة الأنفاس في سيرة السيد إدریس» و «النبذة اليسيرة النافعة في تراجم رجال الأسرة الکتانية»[۱۲]. شیخ کتانی در این رساله، پس از ستودن ابن عربی با الفاظی نظیر «شیخ الأکبر»، «الکبريت الأحمر»، «ذو المحاسن»، «العالم العادل»، «القدوة الکامل»، «إمام الواصلين»، «فخر الاولياء» و...[۱۳]، از برخی کرامات وی، به نقل از کتابهایی همچون «القاموس»، «الطبقات» شعرانی، «ذیل تاریخ البغداد» محبالدین ابن نجار، «الإرشاد» یافعی و... پرداخته است[۱۴].
- «الفتح المبين في رد اعتراض المتعرض علی الشيخ محيي الدين»:
- این رساله، اثر عمر بن طه بن شهاب عطار دمشقی شافعی میباشد. وی در سال 1242ق، در دمشق دیده به جهان گشود و در سال 1307ق و به نقلی سال 1308ق، دار فانی را وداع گفت. از جمله آثار وی، عبارت است از: «أين الإسلام»، «تحقیق معنی الوجود»، «شرح فصوص الحکم»، «شرح إیساغوجي في المنطق»، «مجع الأنوار شرح الإظهار في النحو» و «کشف الأسرار لصلاة المختار»[۱۵]. این رساله در اصل به دو قسمت کلی تقسیم میشود که قسمت نخست آن، در رد کتاب «أباطيل الفصوص» سعد تفتازانی بوده[۱۶] و قسمت دوم، در رد ملاعلی قاری است[۱۷].
- «مناقب الشيخ محيي الدین»:
- این رساله، از نوشتههای عبدالرؤف مناوی شافعی است. وی در سال 952ق به دنیا آمد و در 23 صفر 1031، به دیار باقی شتافت. از وی، آثار فراوانی ذکر شده است که از جمله آنها، میتوان از «فيض القدير شرح الجامع الصغير»، «فتح الرؤف القدير شرح الجامع الصغير»، «التيسير شرح الجامع الصغير»، «شرح الشمائل الترمذية»، «شرح الباب الأول من کتاب الشفا لعياض»، «اليواقيت والدرر شرح نخبة ابن حجر»، «کنوز الحقايق في حديث خير الخلائق»، «المجموع الفائق من حديث خير الخلائق» و «الجامع الأزهر في حدیث النبي الأنور» نام برد[۱۸]. در این رساله نیز ابتدا به شرححال ابنعربی پرداخته شده[۱۹] و سپس، به نحوه تعامل و برخورد سایرین با او، اشاره شده است: برخی او را دروغگوی زندیق خواندهاند، برخی او را واسطه عقد اولیا و رئیس اصفیا نامیدهاند و برخی نیز از اظهارنظر درباره او، خودداری کردهاند[۲۰]. در ادامه رساله، به بیان اقوال و حکم منسوب به ابنعربی، پرداخته شده است[۲۱].
- «الإنتصار للشیخ الأکبر محيي الدين ابن عربي»:
- این رساله نوشته یوسف بن ملا عبدالجلیل خضری کردی موصلی است. وی واعظ حنفی اهل موصل معرفی شده که در سال 1241ق، وفات یافته و کتب زیر، از آثار او شناخته شده است: «الانتصار للأولیاء الأخیار»، «کشف الأسرار وذخائر الأبرار» و «الاستشفا بأحادیث المصطفی»[۲۲]. در این رساله کوتاه، به نقل از علما و بزرگانی همچون مجدالدین فیروزآبادی صاحب «القاموس»، عبدالغفار قوصی صاحب کتاب «الوحید»، سراجالدین مخزومی، قطبالدین حموی، کمالالدین زملکانی، صلاحالدین صفدی، ابوعبدالله ذهبی، مؤیدالدین جندی، شهابالدین سهروردی، شیخ کمالالدین کاشانی، فخرالدین رازی، امام یافعی، شیخ محمد مغربی، جلالالدین سیوطی، شیخ عزالدین بن عبدالسلام و...، به ذکر فضایل و کرامات ابن عربی، پرداخته شده است[۲۳].
- «الاعتباط بمعالجة ابن الخياط (رد المعترضین علی الشيخ محيي الدین)»:
- این رساله را مجدالدین فیروزآبادی (متوفی 817ق) نوشته است. آثار فراوانی از آن او دانسته شده است که از جمله آنها عبارتند از: «القاموس المحیط»، «المغانم المطابة في معالم طابة»، «الإشارة إلی مذهب أهل الحق»، «سفر السعادة»، «الاحادیث الضعیفة»، «أحاسن اللطائف في محاسن الطائف»، «الإسعاد بالأصفاد إلی درجة الإجتهاد»، «الأسماء السراج»، «أسماء الغادة في أسماء العادة» و «اسماء النکاح»[۲۴]. این رساله، پس از پرسش برخی از طلابی که درباره شخصیت ابن عربی از نویسنده سوالاتی پرسیدهاند، نوشته شده است[۲۵]. متن کامل این سوال و پاسخ آن، در انتهای رساله آمده است[۲۶].
- «السر المختبي في ضريح ابن عربي»:
- آخرین رساله کتاب، نوشته عبدالغنی نابلسی (متوفی 1143ق) میباشد. محقق معتقد است کسی مانند او، حلال مشکلات کلمات ابن عربی نیست و آثار بسیاری را از او نام برده است که از جمله آنها، عبارتند از: «ديوان الحقائق»، «إيضاح الدلالات في سماع الآلات»، «ايضاح المقصود عن معني وحدة الجود»، «تحريک الإقليد في فتح باب التوحيد»، «تعطير الأنام في تفسير الأحلام»، «التوفیق الجلي بين الحنبلي والأشعري» و «ثبوت القدمين في سؤال الملکين»[۲۷]. نویسنده در این رساله، با بهکارگیری عبارات ادبی و با نثری مسجع، به تفسیر برخی از کلمات و عبارات ابن عربی پرداخته و به برخی از رموز تصوف، اشاره کرده است[۲۸].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب، به همراه فهرست برخی از مهمترین منابع مورد استفاده در تحقیق، در انتهای کتاب آمده است.
در پاورقیها، علاوه بر ذکر منابع[۲۹]، به شرححال و معرفی مفصل برخی از اعلام مذکور در متن، پرداخته شده است[۳۰].
پانویس
- ↑ مقدمه، ص12
- ↑ مقدمه، ص14
- ↑ همان
- ↑ همان، ص14
- ↑ متن کتاب، ص19
- ↑ همان، ص23
- ↑ همان، ص30
- ↑ همان، ص46
- ↑ همان، ص54
- ↑ همان، ص56
- ↑ همان، ص57- 59
- ↑ همان، ص97- 98
- ↑ همان، ص99
- ↑ همان، ص109- 113
- ↑ همان، ص135
- ↑ همان، ص133
- ↑ همان، ص199
- ↑ همان، ص265- 266
- ↑ همان، ص271
- ↑ همان، ص272
- ↑ همان، ص279- 301
- ↑ همان، ص305
- ↑ همان، ص307- 319
- ↑ همان، ص323- 324
- ↑ همان، ص331
- ↑ همان، ص375
- ↑ همان، ص395
- ↑ همان، ص397- 404
- ↑ ر.ک: پاورقی، ص351
- ↑ ر.ک: همان، ص382
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.