یادنامه دومین کنگره هزاره نهجالبلاغه
يادنامه دومين كنگره نهجالبلاغة به زبان فارسى و به همت بنیاد نهجالبلاغة جمعآورى و به چاپ رسيده است. اين كتاب از آن جايى كه آثار جمعى از نويسندگان زبر دست و خبره را در خود جاى داده است، بسيار حائز اهميت مىباشد. در اين مجموعه مىتوان، اطلاعات مفيد و قابل توجهى در پيرامون كتاب نهجالبلاغة و مؤلف آن بدست آورد.
یادنامه دومین کنگره هزاره نهجالبلاغة | |
---|---|
پدیدآوران | گروهی از نویسندگان (نویسنده) بنیاد نهجالبلاغة (گردآورنده) |
ناشر | بنیاد نهجالبلاغة |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1363 ش |
چاپ | 1 |
موضوع | علی بن ابیطالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. نهجالبلاغة - مقالهها و خطابهها
علی بن ابیطالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. نهجالبلاغة - نقد و تفسیر علی بن ابیطالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. نهجالبلاغة - کنگرهها |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 38/05 /ک9 1363 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
كتاب، شامل ديباچه ناشر و متن كتاب كه خود شامل شانزده مقاله مىباشد، است. از آن جايى كه مقالات نويسندگان مختلف در اين كتاب جمعآورى شده است، نمىتوان شيوه خاصى براى بيان مطالب آن عرضه كرد و اين مجموعه با نثرهاى متفاوت همراه مىباشد.
گزارش محتوا
ديباچه مقاله، از بنیاد نهجالبلاغة درباره امام على(ع) و نهجالبلاغة است. مقاله اول از آيتالله مشكينى با نام «اخلاق در نهجالبلاغة» است. مؤلف در اين مجموعه چنين آغاز مىكند كه «اخلاق، جمع «خلق» است. روان انسان، حالات و ملكاتى دارد و اخلاق عبارت از «ملكات روان» است. تشخيص اخلاق، توقف دارد به اين كه سه موضوع را انسان تصور كند: «روان»، «اخلاق» و «غرض»....».
ايشان در ادامه اين سه مؤلفه را توضيح و از نهجالبلاغة مثالهايى در اين باب به خوانندگان ارائه مىكند.
دومين مقاله، «حكومت در نهجالبلاغة» نام دارد كه متعلق به آيتالله خامنهاى مىباشد. آغاز بخش اين نوشته چنين است كه «مسئله حكومت در نهجالبلاغة، مانند دهها مسئله مهم ديگر زندگى، در اين كتاب عظيم به شيوهاى غير از شيوه محققان و مؤلفان مطرح شده است. البته چنين نيست كه اميرالمؤمنين(ع) فصلى درباره حكومت باز كرده باشد و با ترتيب مقدماتى به نتيجهگيرى برسد. شيوه سخن او در اين باب هم؛ مانند ابواب ديگر، شيوهاى حكيمانه است؛ يعنى عبور از مقدمات و قرار گرفتن بر روى نتيجه. نگاه اميرالمؤمنين(ع) به مسئله حكومت، نگاه يك حكيم بزرگى است كه با منبع وحى متصل و مرتبط است».
ايشان در نوشته خود به حكومت و ابعاد آن در نگاه اميرمومنين(ع) اشاره مىكنند، اين كه «اين معناى حكومت است. اگر مالك اشتر به عنوان استاندار و والى و حاكم مصر معين مىشود، براى آن نيست كه براى خود عنوانى و قدرتى كسب كند، يا سود و بهرهاى مادى را به خود متوجه سازد. براى آن است كه اين كارها را انجام دهد: براى اداره امور مالى كشور از آنها ماليات بگيرد، با دشمنان مردم مبارزه كند، آنها را در مقابل دشمنانشان مصونيت ببخشد، آنها را به صلاح نزديك كند (صلاح با بعد وسيع مادى و معنويش كه از نظر على(ع) و در منطق نهجالبلاغة مطرح است)، شهرها و حيطه حكومت خود را آباد كند؛ يعنى به طور خلاصه انسانها را بسازد، سرزمين را آباد كند، اخلاق و ارزشهاى معنوى را بالا ببرد، وظايف مردم و آن چه را كه در جنب حكومت بر عهده آنهاست، استنقاذ كند....».
مقاله سوم، «ابعاد شخصيت على(ع)» با قلم علامه محمدتقى جعفرى است. «تا به حال ابعاد گوناگون شخصيت على بن ابىطالب(ع) از ديدگاه و بيانات خود آن حضرت به طور مستقل مورد بحث قرار نگرفته است، هر چند كه اين مسئله، بسيار مهم و فوقالعاده آموزنده است...».
ايشان اشاره دارند كه امام در نهجالبلاغة در حدود صد كلمه درباره خود گفته است و سه اصل در شناخت ابعاد امام موثر است. «تا به حال ابعاد گوناگون شخصيت على بن ابىطالب(ع) از ديدگاه و بيانات خود آن حضرت؛ به طور مستقل مورد بحث قرار نگرفته است، هر چند كه اين مسئله، بسيار مهم و فوقالعاده آموزنده است...».
مقاله بعدى از آيتالله خزعلى با نام «ناكثين، قاسطين و مارقين در نهجالبلاغة» است. ايشان اين گونه شروع كردهاند كه «موضوعى كه قرار است به آن به پردازم، ناكثين، قاسطين و مارقين در نهجالبلاغة است كه پس از معنى كردن اصطلاحات مذكور، به شرح و تفسير هر كدام خواهم پرداخت.
- «ناكث» از ريشه «نكث» است كه به معنى نقض و شكستن و دور افكندن بكار مىرود؛ مانند: نكث العهد نبذه؛ يعنى عهد خود را نكث كرد، شكست و به دور افكند.
- «قاسط» از ريشه «قسط» بوده كه هم به معناى عدل و هم به معناى عدول و انحراف از عدل (دو معناى متضاد) بكار مىرود. در اين جا معناى دوم اراده شده كه منظور، عدول از حق است.
- «مارق» از ريشه «مروق» است كه به معنى خروج و بيرون رفتن تير از هدف آمده است. مروق از دين خروج از حدود مرزبندى شده دين است...».
مقاله بعدى از آيتالله حسين نورى با نام «تجلى على(ع) در نهجالبلاغة» است. ايشان در ابعاد مختلف اين موضوع را مورد بحث قرار داده است. «پس اولين نكتهاى كه در اين بحث بايد مورد توجه قرار گيرد، اين است كه بدانيم نهجالبلاغة داراى چندين بعد و هر بعد هم بىنهايت كامل و در حد اعلاى كمال است. 1- فصاحت و بلاغت على(ع) در نهجالبلاغة....».
اثر بعدى از عميد زنجانى است كه «مقام و شخصيت زن از ديدگاه نهجالبلاغة» نام دارد. «سخن كلى نهجالبلاغة در زمينه مقام زن، همان سخن قرآن است، چيز تازهاى نيست. آنها كه مىخواهند، نهجالبلاغة را بدون قرآن مورد بررسى قرار بدهند؛ مانند كسى هستند كه روح را از كالبد جدا كند. تفكيك قرآن از نهجالبلاغة، تفكيك روح از كالبد است؛ يعنى ديگر جانى در اين كالبد وجود ندارد. براى فهميدن سيما و چهره و شخصيت واقعى زن در نهجالبلاغة بايد به قرآن مراجعه كرد و انتقادهاى نهجالبلاغة را، در كنار آن، در تطبيق مسئله مورد بحث قرار داد....».
مقاله بعدى «عوامل همكارى و اعتماد بين مردم و حكومت از ديدگاه نهجالبلاغة» از زينالعابدين قربانى است.
اثر بعدى در زمينه «شكوفايى عقل در نهجالبلاغة» از حجتالاسلام سيدجواد مصطفوى است. همچنين اثر بعدى از حجةالاسلام سيد جمالالدين دين پرور با نام «ابعاد تقوى در نهجالبلاغة» مىباشد. ايشان در اين زمينه متذكر شدهاند كه «آن چه از شنيدن كلمه تقوى در برخورد اول به نظر مىآيد و يا لااقل بعضى به نظرشان مىآيد انزوا و گوشهگيرى و ترك دنيا و بريدن از فعالیتهای اجتماعى و سياسى و اقتصادى است....». «در خطبه «همّام» مىخوانيم: عظم الخالق فى انفسهم، فصغر ما دونه فى اعينهم. اين خطبه كه درباره صفات متقين است، نشان مىدهد كه يكى از ريشههاى تقوى، اين اصل است كه: «آفريدگار در ديده آنان عظيم است»....».
مقاله «راز نماز در نهجالبلاغة» از حجةالاسلام على دوانى اثر بعدى اين مجموعه است.
اثر بعدى «پيمانها و معاهدات در نهجالبلاغة» از محمدتقى رهبر است و «مبانى فكرى، انسانى و اجتماعى در نهجالبلاغة» از دكتر عبدالجواد فلاطورى است.
اثر بعدى از سيد جعفر شهيدى با نام «بهرهگيرى ادبيات فارسى از نهجالبلاغة» مىباشد كه «اول اين كه منظور ما از ادبيات در اين بحث، مفهوم عام آن نيست، بلكه دو شاخه خاص ادب يعنى نظم و نثر است. اما خود گفتار ادبى چه نوع گفتارى است، همه ما اين مطلب را مىدانيم كه وقتى كسى بخواهد معنائى را كه در ذهن دارد، به ذهن ديگرى منتقل كند، مسلما توجهى به آرايشهاى معنوى و يا لفظى ندارد، بلكه سعى مىكند گفتارش را هر چه بهتر در قالب الفاظ رسا و متداول روز بريزد و با جمله بندىهاى درست آن را بيان دارد و ما در اصطلاح، اين نوع ادبيات را ادبيات عادى يا معمولى مىگوييم...».
مقاله بعدى «تربيت در نهجالبلاغة»، از دكتر على شريعتمدارى است كه اين گونه آغاز مىشود كه «كتاب نهجالبلاغة در مجموع يك كتاب تربيتى است. با مطالعه نهجالبلاغة فرد مىتواند خود را بشناسد و موقع خود را در جهان آفرينش درك كند، با جهان شناسى الهى آشنائى پيدا كند، وظيفه خود را در برابر خدا تشخيص دهد، رابطه خود را با همنوعان در سايه ضوابط و معيارهاى اسلامى استحكام بخشد، از مطالعه موجودات مختلف به پيچيدگى مسئله آفرينش و نقش خدا در خلقت موجودات پى برد، از بررسى تاريخى عبرت گيرد، وضع خود را در برابر ارزشهاى معنوى و دنيائى روشن سازد و با الهام از تعليمات اخلاقى نهجالبلاغة شخصيت اخلاقى خود را به سوى رشد و تكامل سوق دهد...».
نوشته بعدى «سياست در نهجالبلاغة»، از استاد فخرالدين حجازى است كه «سياست نهجالبلاغة يك حقيقت مبنايى و ژرف است، بنيان است، بنياد است، انفجارى خلاق است و پويا است. اگر سياست سياستمداران روز را حتى از فريب طبیعیشان هم بركنار بدانيم، تنها شامل مديريت و پاسخگويى به نيازهاست.
اما حكومت على(ع) حكومت ديگرى است، حكومت على(ع) از هر گونه نقش سياستى كه در متن مجتمع انسان ترسيم شود، مفهومى والاتر دارد. على(ع) مىگويد: من راه آسمانها را از راه زمين بهتر مىدانم.
براستى هم كه بينشى دارد، ماورايى و نگرشى فوق طبيعى دارد. سياست در منطق نهجالبلاغة، مديريت است اما نه در توقف، كه در حركت، در تكامل و تعالى....».
پايان بخش مقالات اين مجموعه، «سياست از ديدگاه على(ع) و روش حكومتى آن حضرت» اثر دكتر محمدحسين مشايخ فريدنى است كه آغاز شده است. اين گونه «شرح آراء سياسى و برنامههاى ادارى و روش كشوردارى اميرالمؤمنين على بن ابىطالب عليهالسلام، هدفها و مقاصد او از قبول زمامدارى و روابط سياسى و بازرگانى و فرهنگى دولت او با ساير دولتها و ملل عالم و نيز بحث و اظهار نظر در علل عصيان ناكثين و مارقين و قاسطين كه منجر به جنگهاى داخلى و مهاجرت امام على(ع)، از مدينه به عراق و شهادت وى در كوفه و انتقال قدرت به معاويه... گرديد، در يك كتاب يا يك مقاله نمىگنجد و به قول مولوى:
گر بريزى بحر را در كوزهاى | چند گنجد قسمت يك روزهاى |
اين مجموعه بسيار نفيس و ارزشمند است كه مقالات آن در نوع خود بىنظير مىباشد، بعضى از نوشتههايش بسيار بلند و طولانى و تعدادى از آنها در حد متوسط و كوتاه مىباشند. بعضى با نثرى زيبا و بعضى از غناى علمى بسيار و محققانه نوشته شدهاند كه همه اين موارد مجموعهاى نفيس را تشكيل داده است كه اطلاعات مفيد و قابل توجهى به خواننده در پيرامون نهجالبلاغة ارائه مىدهد.
منابع مقاله
متن كتاب