ژنده‌پیل، احمد

    از ویکی‌نور
    ژنده‌پیل، احمد بن ابوالحسن
    نام ژنده‌پیل، احمد بن ابوالحسن
    نام‌های دیگر اح‍م‍د ج‍ام‌

    پ‍ی‍ر ج‍ام‌

    ج‍ام‍ی‌، اح‍م‍د ب‍ن‌ اب‍و ال‍ح‍س‍ن

    ژن‍ده‌ پ‍ی‍ل‌، اب‍ون‍ص‍ر اح‍م‍د ب‍ن‌ اب‍وال‍ح‍س‍ن‌

    ژن‍ده‌ ف‍ی‍ل‌

    ش‍ی‍خ‌الاس‍لام‌

    ش‍ی‍خ‌ ج‍ام‌

    ن‍ام‍ق‍ی‌، اح‍م‍د ب‍ن‌ اب‍و ال‍ح‍س‍ن

    نام پدر ابوالحسن
    متولد 441ق
    محل تولد روستای نامق از توابع شهرستان کوهسرخ
    رحلت 536 ق
    اساتید
    برخی آثار
    کد مؤلف AUTHORCODE04882AUTHORCODE

    شيخ‌الاسلام ابونصر احمد بن ابوالحسن بن احمد بن محمد نامقى جامى (441-536ق)، معروف به احمد ژنده‌پيل يا احمد جام، شاعر، صوفی، از بزرگان مشايخ عرفان ايرانى در نيمه دوم قرن پنجم و نيمه اول قرن ششم هجرى

    ولادت

    وى در سال 441ق در قريه نامق يا نامه، از توابع شهرستان کوهسرخ، از شهرستان‌های استان خراسان رضوی، در خاندانی که از نژاد عرب بودند، ولادت يافت. پدرانش برزگر بودند.جدّ اعلای او جریر بن عبد‌اللّه بجلی از صحابه پیغمبر بود و گویند در تیراندازی در میان عرب مانند نداشت‌.

    دوران کودکی

     راجع بدوران کودکى و زندگانى خانواده احمد اطلاعى در دست نیست.والدین و خویشان او مردمى ساده و زراعت پیشه بودند و شیخ احمد مدعى است که حتى خواندن و نوشتن را هم بدو نیاموخته‌‏اند. پدر شیخ تا دم مرگ به فرزند خود اعتقادى نداشت، ولى در بستر مرگ توبه کرد و بدو ایمان آورد.

    دوران جوانی

    جوانی احمد تا هنگام توبه به می‌خواری و عیش و طرب گذشت. وی با گروهی از همسالان فاسد و تبهکار خود حلقه‌ای داشت که به‌نوبت گرد هم می‌آمدند و باده‌گساری می‌کردند، و این یاران در سال‌های پس از توبه نیز گاه مزاحم شیخ بودند و وی را منغّص عیش خود می‌دانستند.

    توبه احمد و توجه او به عبادت و ریاضت و ترک میگساری و هوسرانی هنگامی آغاز شد که کرامتی مشاهده کرد و شبی در حلقه یاران شراب مبدل‌ به شربت گردید. شیخ بیدار و هشیار شد و از گروه دوستان گذشته کنار گرفت و زهد و خلوت پیشه کرد و روی به دین‌داری و عبادت نهاد. وی بیست و دو ساله بود که به گوشه‌نشینی و تزکیه نفس پرداخت و به کوه‌ها رفت. ابتدا دوازده سال در کوه نامق و سپس شش سال در کوه بیزدجام‌ یعنی روی‌هم‌رفته هجده سال در خلوت و انزوا بسر برد.

    پس از آن ترک عزلت گفت و برای ارشاد مردم و توبه‌دادن می‌خواران و گناهکاران به میان خلق بازگشت. نخستین میدان او سرخس بود که در آن مرضی شیوع داشت. نخست قدر او بر مردم معلوم نبود ولی پس از ابراز کراماتی چند و شفا دادن بیماران تدریجا شهرت یافت و پیروانی بهم زد.

    از سرخس به استاد و زورآباد و سپس به ده معدآباد که ظاهرا همان تربت شیخ جام کنونی است‌، رفت و در آنجا مقیم شد و به تعلیم شاگردان و تالیف کتب و دعوت مردم پرداخت و یک مسجد جمعه و یک خانقاه بنا نمود. احمد بهرات و نیشابور و بوزجان و مرو و باخرز و بسطام سفر کرد و یک بار هم به مکه رفت، ولی جز در همین یک سفر دیگر از حدود خراسان بیرون نرفت و سراسر عمر طولانی خود را در همان محیط خویش گذرانید.

    وفات

    وی باتفاق همه روایات نود و شش سال زندگی کرد و در ۵۳۶ق درگذشت و در موضعی بیرون دروازه معدآباد که معین کرده بود به خاک سپرده شد. باید دانست که همه منابع آرامگاه احمد را در جام ذکر می‌کنند ولی قدیم‌ترین منابع یعنی مقامات غزنوی به‌تفصیل حکایتی نقل نموده که چگونه یکی از شاگردان شیخ موضع قبر وی را در خواب دید و خواب خویش بدو باز گفت و شیخ همان نقطه را برای قبر خویش برگزید و همان‌جا نیز مدفون گشت‌.

    معدآباد در روزگار احمد دهی بوده است در نزدیکی جام که ذکر آن در هیچ منبعی نیست ولی بعدها بر اثر وجود آرامگاه شیخ و نفوذ خاندان و بازماندگانش و تردد زوار و ارادتمندان هر روز بر اهمیت آن افزوده گشت و تدریجا جای جام را گرفت و به اسم جام که در اصل در کنار آن واقع بود شهرت یافت‌.

    مزار وی هم اکنون در همان ناحیه که امروز تربت خوانده می‌شود برپاست، و زیارتگاه است و به همین جهت آن محل را تربت جام می‌خوانند. ساختمان آرامگاه وی را ملک غیاث‌الدین محمد کرت در سال ۷۱۹ ساخته است.

    آثار

    آثـار چاپی

    1. سمرقنديه
    2.  انس التائبین و صراط الله المبین
    3. مفتاح‌النجات
    4. روضة المذنبین و جنة المشتاقین
    5. كنوز الحكمة
    6. سراج السائرين
    7. بحار الحقيقة
    8. دیوان، مجموعۀ اشعار منسوب به احمد جام در لاهور، لکهنو و کانپور به چاپ رسیده

    آثـار خطی

    1. بحارالحقیقة
    2.  ذکر
    3. نامه‌های احمد جام

    آثـار یافت‌نشده

    1. اعتقادنامه 
    2.  انس المستأنسین 
    3.  تذکیرات 
    4. زهدیات 
    5.  السرالمکتوم و العقد المنظوم فی الطلسمات 
    6. مثنوی محبت‌نامه 
    7.  مثنوی سوز و گداز 
    8. مثنوی مواهب‌نامه

    وابسته‌ها