الردود والنقود شرح مختصر ابن الحاجب


الردود والنقود شرح مختصر ابن الحاجب، اثر محمد بن محمود بن احمد بابرتی حنفی (متوفی 786ق)، شرحی است بر کتاب «مختصر المنتهی» ابن حاجب، که آن نیز خود مختصری است از کتاب «منتهی السؤل والأمل في علمي الأصول والجدل» ابن حاجب.

الردود والنقود شرح مختصر ابن الحاجب
الردود والنقود شرح مختصر ابن الحاجب
پدیدآورانعمری،‌ ضیف‌‌الله‌ بن‌ صا‌لح (محقق)

دوسری، ترحیب بن ربیعان (محقق)

محمد، عمر عبدالعزيز (اشراف)

بابرتی، محمد بن محمد (نویسنده)
عنوان‌های دیگرشرح مختصر ابن الحاجب
ناشرمکتبة الرشد للنشر و التوزيع
مکان نشرعربستان - رياض
سال نشر1426ق. = 2005م.
چاپچاپ اول
زبانعربي
تعداد جلد2
کد کنگره
‏الف2 م3022 / 155/8 BP

این کتاب با تحقیق ضیف‌الله بن صالح بن عون عمری و تحت اشراف عمر بن عبدالعزیز محمد به چاپ رسیده است.

نام کتاب

بابرتی، نام معینی برای کتاب، برنگزیده و فقط در مقدمه کتاب، گفته است: «وها أنا قد كشفت عن ساعدي نقد للمختصر»، و لذا شرح‌حال‌نویسان، در تسمیه کتاب، دچار اختلاف شده و از آن با اسامی گوناگون یاد کرده‌اند، از جمله:

  1. «شرح مختصر ابن الحاجب» توسط: «تاج التراجم»، «بغية الوعاة»، «حسن المحاضرة»، «شذرات الذهب»، «الأعلام» زرکلی» و «فتح المبين»؛
  2. «النقود والردود» توسط: «الدرر الكامنة»، «كشف الظنون»، «هدية العارفين»؛
  3. «شرح مختصر ابن الحاجب الردود والنقود» توسط: مرکز مطالعه علمی و احیای تراث اسلامی در دانشگاه ام‌القری[۱].

نسبت کتاب

از جمله اموری که نسبت کتاب به بابرتی را توثیق می‌کند، عبارت است از:

  1. تصریح بابرتی به این امر، در آخر کتاب با این عبارت: «قال العبد الفقير إلی الله الحفي محمد محمود بن أحمد الشهير بالأكمل الحنفي غفر الله له ولوالديه وعاملهم بلطفه الحفي: ألفت هذا المختصر عجالة بمدة تقرب من أربعة أشهر».
  2. نقل ابن نجیم (متوفی 970ق) در کتاب «فتح الغفار»، در تعریف اصول فقه، به‌عنوان علم، با این عبارت: «وذكر الأكمل في شرح مختصر ابن الحاجب أن العلمية تنافي التعريف...».
  3. احاله بابرتی در این کتاب، به دو کتاب دیگر خویش تحت عنوان «الإشراق شرح مشارق الأنوار» و «التقرير في شرح أصول البزدوي» که نسبت هر دو به وی، اثبات شده است[۲].

مصادر و منابع مورد استفاده شارح

بابرتی در نگارش اثر حاضر، از منابع بسیاری کمک گرفته و از آنها، نام برده است که عبارتند از:

  1. «بيان المختصر» اصفهانی؛
  2. «الكافية» ابن حاجب؛
  3. «الإحكام» آمدی؛
  4. «البديع» ابن ساعاتی؛
  5. «المستصفی» غزالی[۳].

در بخش اول کتاب که نوشته محقق است تحت عنوان «قسم الدراسة»، ابتدا به شرح حال مفصل ماتن[۴] و شارح پرداخته شده[۵] و سپس، موضوعاتی نظیر نام کتاب[۶]، صحت انتساب آن به مؤلف[۷]، مصادر[۸] و روش شارح، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است[۹].

مطالب شرح، با مقدمه‌ای از بابرتی آغاز گردیده که در آن، به اهمیت علم اصول و رغبت به آن، از گذشته تا به حال اشاره شده و حنفی‌ها، سابقین در تدوین و تحریر آن، معرفی گردیده‌اند و سپس، به سبب و انگیزه نگارش شرح، اشاره شده است. در ادامه، مطالب کتاب، در پنج بخش زیر، دنبال شده است:

  1. مبادی اصول فقه: که در آن، به تعریف و بیان فایده علم اصول فقه، پرداخته شده است.
  2. مبادی کلامی: که در آن، از دلیل، نظر، فکر، علم، اعتقاد، ظن، وهم، شک و تقسیم علم به تصور و تصدیق، بحث شده است.
  3. مبادی لغوی: در آن، به بحث از حد و تعریف موضوعات لغوی، اقسام آن، ابتدای وضع و راه‌های شناخت آن، پرداخته شده است.
  4. احکام شرعی: در آن از چهار موضوع بحث شده است: حاکم، حکم، محکوم‌فیه و محکوم‌علیه.
  5. ادله شرعی: که عبارتند از: کتاب، سنت و اجماع[۱۰].

بابرتی خود در هیچ جای کتاب، به روش شرح خویش، اشاره‌ای نکرده و تنها راه شناخت روش وی، تتبع در موضوعات و مسائل کتاب بوده و ازاین‌رو، خصوصیات و ویژگی‌های روش او را می‌توان در امور زیر، خلاصه نمود:

  1. اشاره به متن اصلی کتاب با حرف «ص» و اشاره به شرح، با حرف «ش».
  2. عدم ذکر مسئله مورد شرح به‌صورت کامل؛ وی غالبا مسائل را به‌صورت کامل ذکر نکرده و به ذکر قسمتی از آن بسنده نموده و سپس، به شرح آن پرداخته است.
  3. کثرت نقد و اعتراض بر ابن حاجب و سایر شراحی که به شرح «المختصر» پرداخته‌اند؛ به‌گونه‌ای که هیچ‌یک از مسائل کتاب، از تیغ نقد او، در امان نمانده است. نقد وی بر ابن حاجب، به دلیل کثرت و وفور آن، نیازی به مثال ندارد، اما از جمله نقدهای وی بر شارحان، در فرازی در بیان فایده علم اصول فقه، چنین گفته است: «قال الشارحون: فائدة أصول الفقه معرفة أحكام الله - ‌تعالی - ‌التي يتوصل بها إلی السعادات في الدنيا والدرجات في الأخری، ثم قال: وليس بصحيح فإن فائدته معرفة كيفية استنباط الأحكام الشرعية عن أدلتها لا معرفة الأحكام». خود وی نیز در انتهای کتاب، به این مطلب اشاره نموده و چنین گفته است: «... و أوردت فيه مما سمح به خاطري ألفا ومأئتين وثمانين اعتراضا».
  4. اهتمام به تعریفات و شرح آنها.
  5. نقل قول از علما؛ این نقل قول، معمولا به‌همراه اشاره به کتابی است که از آن نقل قول کرده است. نقل قول‌ها، غالبا نقل به لفظ بوده و در برخی موارد، نقل به معنا شده است.
  6. استیفای اقوال در مسائل، به‌همراه نسبت قول به قائل آن در بسیاری از موارد.
  7. رعایت اختصار در شرح مسائل و بیان اقوال علما.
  8. کثرت احاله به موضع متقدم یا متأخر؛ مانند عبارتی که در شرح تعریف فقه، آورده است: «وقد تقدم حد العلم» و نیز: «والأحكام جمع حكم... وأما «جمع» إشارة إلی أقسامه، وهي: الوجوب والندب والحرمة والکراهة والإباحة علی ما سيأتي».
  9. کثرت ارائه تحلیل‌های منطقی برای مسائل[۱۱].

وضعیت کتاب

فهرست آیات، احادیث نبوی(ص) و آثار، ابیات شعری، اصطلاحات علمی و الفاظ غریب، فرق، طوایف و اماکن، مسائل فقهی، کتب مذکور در متن، اعلامی که به ذکر شرح حال آنها پرداخته شده است، مصادر و مراجع مورد استفاده محقق و فهرست مطالب هر جلد، در انتهای همان جلد آمده است.

در پاورقی‌ها که توسط محقق نوشته شده، علاوه بر ذکر منابع[۱۲]، به توضیح واژگان و مطالبی پرداخته شده که نیاز به شرح و توضیح بیشتری داشته است[۱۳].

پانویس

  1. ر.ک: مقدمه محقق، ج1، ص59
  2. ر.ک: همان، ص61
  3. ر.ک: همان، ص63-‌64
  4. ر.ک: همان، ص15
  5. ر.ک: همان، ص37
  6. ر.ک: همان، ص59
  7. ر.ک: همان، ص61
  8. ر.ک: همان، ص63
  9. ر.ک: همان، ص66
  10. ر.ک: همان، ص65
  11. ر.ک: همان، ص66-‌67
  12. ر.ک: پاورقی، ص313
  13. ر.ک: همان، ص323

منابع مقاله

مقدمه و متن کتاب.

وابسته‌ها