زمزم
نام کتاب | زمزم |
---|---|
نام های دیگر کتاب | تاریخچه، تحولات، آثار |
پدیدآورندگان | رهبر، محمدتقی (نويسنده) |
زبان | فارسی |
کد کنگره | BP 262/2 /ر9ز8* |
موضوع | زمزم |
ناشر | مشعر |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1382 هـ.ش |
کد اتوماسیون | 3945 |
معرفى اجمالى
«زمزم» نوشته محمدتقى رهبر، مشتمل بر پنج مقاله درباره پيشينه چشمه زمزم در مكه است كه پيش از آن در فصلنامه «ميقات حج» و اكنون در قالب كتاب منتشر شده است (مقدمه، ص14).
ساختار
كتاب، مشتمل بر يك مقدمه و پنج بخش است كه مطالب هر بخش در ضمن چند عنوان مطرح شده است. نويسنده در نگارش كتاب از منابع روايى و تاريخى قديم و جديد استفاده كرده است.
گزارش محتوا
پيوند زمزم و كوثر، عنوان اولين فصل از كتاب است. پيوندى است ميان زمزم و كوثر كه يكى در زمين و جوار كعبه جاى دارد و ديگرى در بهشت برين قرار گرفته است... بارى، اگر زمزم با درخشش زيبايى كه در كتاب حج دارد، نام ابراهيم و اسماعيل و مادر موحدى چون هاجر را تداعى مىكند و يادآور پايدارى آن مناديان توحيد در اعماق تاريك تاريخ است، كوثر تذكار نام محمد(ص) و على(ع) و شجره طيبه نبوى و علوى است كه در آن سرزمين پاك روييده... (ر.ك: متن كتاب، ص24).
براى چاه زمزم، بهجز نام مشهور آن، نامهاى ديگرى در كتب لغت و حديث و سيره آوردهاند كه در اينجا مشهورترين آنها را مىآوريم: ابن منظور در «لسان العرب» گويد: زمزم را يازده نام است كه عبارتند از: «زمزم»، «مكتومه»، «مضنونه»، «شباعَه»، «سُقيا»، «الرَّواء»، «ركضة جبرئيل»، «هزمة جبرئيل»، «شفاء سقم»، «طعام طعم» و «حفيرة عبدالمطلب» (همان، ص30).
روايات متواتر و تأييد مورخان، تاريخچه چشمه زمزم را به دوران حضرت ابراهيم و اسماعيل(ع) مىرسانند. بااينحال، نويسنده به شعرى از خويلد بن اسد بن عبدالعزى كه پيشينه زمزم را به عهد آدم(ع) رسانده اشاره كرده و آن را تنها منبع اين ديدگاه مىداند (ر.ك: همان، ص49).
ديگر موضوع كتاب با عنوان تبرك و استشفاء به زمزم با حديثى از اميرالمؤمنين(ع) آغاز شده كه: «بهترين آب بر روى زمين آب زمزم است». تبرّك جستن و استشفا به آن، براى دردهاى جسمى و روحى، از سنّتهاى حسنهاى است كه از ديرباز مورد توجّه بوده و تجربه شده است. از برخى روايات تاريخى نيز استفاده مىشود كه آثار و بركات زمزم، قبل از اسلام و در ميان ساير ملل نيز مورد توجّه و عنايت بوده است (ر.ك: همان، ص95).
«زمزم در تحولات تاريخ» عنوان يكى ديگر از مباحث كتاب است. نويسنده با استفاده از مستندات تاريخى، اين موضوع را در سه دوره بررسى كرده است. زمزم در دوران ابراهيم و اسماعيل، زمزم پس از اسماعيل و عبدالمطلب و حفر زمزم. از روايات چنين برمىآيد كه ابراهيم و اسماعيل اين چشمه را بهصورت چاهى درآوردند تا از دستبرد حوادث مصون بماند و آب آن فزونى گيرد و كفاف ساكنان و مسافران را بدهد. فاكهى، تاريخنگار مكه نيز از حفر زمزم بهوسيله ابراهيم سخن گفته است (همان، ص133).
اسماعيل ذبيح، بيش از صد سال در جوار حرم زيست تا روزى كه بدرود حيات گفت و در جوار كعبه و در حجر اسماعيل آرميد و فرزندان اسماعيل در آن سرزمين مأوى گزيدند و قبايل «جرهم» كه پيوند سببى با اسماعيل و با فرزندان اسماعيل برقرار كرده بودند، جامعه شهر مكّه را تشكيل دادند و آب زمزم همچنان سرچشمه حيات مكّيان بود، اما از آنجا كه نسلها و جامعهها از آفات اعتقادى و اخلاقى همواره سالم نمىماند، جرهم نيز از صراط مستقيمِ ترسيمشده بهوسيله ابراهيم و اسماعيل منحرف شدند و نعمت خداوندى را ناسپاسى كردند و سرانجام آن ناسپاسى اين شد كه نعمت حق زوال پذيرد (همان، ص136).
عبدالمطلب نياى گرامى پيامبر اكرم(ص) چهره برجسته بنىهاشم و قريش و برترين مرد موجه مكه بود كه سقايت حاجيان را بر عهده داشت. مقام و منزلت عبدالمطلب، علاوه بر شخصيت خانوادگىاش، ايمان و شجاعت و بزرگوارى و كياست او بود كه جايگاه اجتماعى او را در ميان مكّيان و اعراب منطقه موجّه مىساخت و داستان گفتگوى او با ابرهه كه به قصد ويران كردن مكّه آمده بود، در تواريخ معروف است، كه از عظمت اين شخيصت و روح بلند او حكايت دارد.
به همين دلايل بود كه خداوند افتخار حفر زمزم و سقايت حاجيان را به او ارزانى داشت. درست متعاقب پايدارىاش در حرم و وفادارىاش نسبت به بيتاللَّه بود كه آن خواب تاريخى را ديد و هاتفى وى را مأمور حفر زمزم ساخت. در خصوص اقدام عبدالمطلب به حفر زمزم و مقدّمات آن، برخى تاريخنگاران چنين گفتهاند: عبدالمطلب، بزرگ قريش بود و سقايت حاجيان را بر عهده داشت و از چاههاى اطراف مكه با شتران خود آب مىآورد و به زائران بيت مىنوشاند (همان، ص141-144). هرچند براى حفر زمزم توسط عبدالمطلب تاريخ دقيقى ذكر نشده، اما برخى از محققان كوشيدهاند تاريخ حفر زمزم توسط عبدالمطلب را با مقايسه ميلاد پيامبر(ص) در سال عامالفيل و مانند آن روشن سازند (ر.ك: همان، ص156).
منابع طبيعى زمزم و آبهاى مكه آخرين فصل كتاب است. هرچند منبع اصلى زمزم، چشمه فيض ربّانى است كه در دل صحراى سوزان جوشيده است و تا قيامت نخواهد خشكيد و از اين بابت جاى سخن نيست، امّا از لحاظ طبيعى و جغرافيايى قابل ذكر است كه در سرزمين مكّه چاههاى متعددى نيز وجود داشته كه مردم اين سرزمين براى خود و مزارع و احشامشان از آن استفاده مىكردند و زائران بيتاللَّه بدان وسيله نيازشان را رفع مىنمودند (همان، ص163). بارانها و سيلها و چشمهها و چاههاى ديگر مكه در منابع تاريخى ذكر شده و نويسنده آنها را مورد بررسى قرار داده است (ر.ك: همان، ص172-165).
نويسنده مقدار مواد معدنى زمزم و نيز شيوه پاكسازى امروزه آن را نيز مورد بحث قرار داده است. درباره بهداشتى كردن آب زمزم مىخوانيم: «درهرحال، براى رفع احتمالات در خصوص آلودگى آب زمزم با عوامل خارجى يا نفوذ آبها از اطراف حرم، متولّيان حرم مكّى اقدامات لازم را جهت پاكسازى و بهداشتى كردن و سرد كردن و قابل شرب ساختن آن انجام دادهاند كه براى زائران دغدغه خاطرى از اين بابت ايجاد نكند» (همان، ص176).
در آخرين سطرهاى كتاب به آداب آشاميدن زمزم به نقل از موسوعه فقه ابن عباس چنين اشاره شده است: «براى آشاميدن آب زمزم، بايد به شش چيز توجّه داشت: رو به قبله ايستادن، بسم اللَّه گفتن، سه بار نوشيدن، سيراب شدن، حمد خدا پس از آشاميدن، آنگاه اين دعا را خواندن: «اللَّهمَّ اجْعَلْهُ عِلْماً نافِعاً وَ رِزْقاً واسِعاً وَ شِفاءً مِنْ كُلِّ داءٍ» (همان، ص179).
وضعيت كتاب
فهرست مطالب در ابتداى كتاب آمده است. آدرس مطالب و ارجاعات و برخى توضيحات نويسنده در پاورقىهاى كتاب آمده است.
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.