نسیمی، سید عمادالدین
نام | نسیمی، عمادالدين |
---|---|
نام های دیگر | عمادالدین نسیمی
نسيمي شيرازي، عمادالدين نسيمي شيرواني، عمادالدين |
نام پدر | سید محمد |
متولد | 748ق |
محل تولد | به روایتی تبریز |
رحلت | 837ق |
اساتید | |
برخی آثار | دیوان سید عمادالدین نسیمی
خورشید در بند |
کد مولف | AUTHORCODE17609AUTHORCODE |
سید علی عمادالدین نسیمی (748-837ق)، متخلص به نسیمی، عارف و شاعر متعهد شیعی و متفکّر مکتب حروفیه در قرن هشتم
ولادت
«عمادالدین نسیمی»، به سال ٧٤٨ق، در شهر تبریز، در خانوادهای مذهبی از سادات چشم به جهان گشود[۱].
شیخ مفید از وی بهعنوان نسیمی شیرازی یاد نموده و اعلام کرده که در زرقان - از توابع شیراز - بر سر قبر او رفته است
سخاوی و ابن عماد حنبلی لقب «نسیمالدین» را که هر دو از ابن حجر گرفتهاند، بهعنوان نام نسیمی متذکر شدهاند. قدیمیترین مأخذی که از لقب عمادالدین سخن گفته است، کتاب «مجالس العشاق» کمالالدین حسین گازرگاهی (تألیف ٩٠٨ق) است. لطیفی در تذکرة الشعرای خود، نسیمی را اهل ناحیه نسیم در نزدیکی بغداد میداند. گروهی آرامگاه او را در زرقان فارس و گروهی دیگر در حلب میدانند[۲].
نام نسیمی «علی» است. چنان که خود و یا یکی از مریدانش به صراحت گوید:
علی محبوب ذات حق از آن آمد که چون نقطه | همیشه بود تا باشد ز جود فضل حق با بیست |
[۳].
دین و مذهب
دین نسیمی ، اسلام و مذهبش شیعهی جعفری اثنی عشری بوده است. در این، هیچ شکی نیست. در باب دین و مذهب او، در هیچ جا جز این ادعایی نشده است. مدایح وی در باب چهارده معصوم مشهور است. او، حروفیه را مسلکی میشناخته است و از شیعیان صافی ضمیر روزگار خود بوده است.[۴].
جایگاه اجتماعی و ادبی
او یکی از بزرگترین مردان مبارز و یکی از برجستهترین شخصیتهای ادبی و فرهنگی و یکی از مشهورترین و جسورترین شاعران مشرقزمین است که تمام عمر خویش را صرف مبارزه در راه نجات مردم و رهایی ستمکشان از جور و ستم اربابان زور و زر نموده است[۵].
شعر وی، شعری است با درونمایهای عرفانی، با مضامینی زیبا و باریکبینیهای خاص. نسیمی از شاعران سبک عراقی است و بیشتر از سعدی و حافظ متأثر است. ظاهرا تخلص «نسیمی» مربوط به دوران پختگی شعری شاعر است؛ چراکه او «هاشمی» و «حسینی» نیز تخلص میکرده است[۶].
وفات
در مورد مرگ وی کوتاه میتوان گفت که «علما، شیوخ و قضات حلب، نسیمی را به گمراه کردن برخی اشخاص نادان و انداختن آنها به راه کفر و زندقه متهم ساخته، سلطان مؤید، حاکم حلب را به کشتن او ترغیب کردند. سلطان دستور داد تا پوست نسیمی را زندهزنده بکنند». در مورد مرگ وی آمده است: «در محل پوست کندن، خون بسیار از او رفته، رنگش زرد شد. گفتند که چون است که رنگ زرد کردهای؟ گفت : من آفتاب سپهر عاشقیام از مطلع عشق طالع شده؛ آفتاب در محل غروب زرد میشود و گویند نسیمی فیالبداهه سرود:
آن دم که اهل [اجل] موکل مرد شود | آهم چو دم سحرگهی سرد شود | |
خورشید که پردلتر از آن چیزی نیست | در وقت فروشدن رخش زرد شود |
[۷].
منابع تاریخی تاریخ قتل او را 837ق نوشتهاند.[۸]
پانویس
منابع مقاله
- فدوی، طیبه؛ باوانپوری، مسعود؛ لرستانی، نرگس، «تجلی قرآن کریم در شعر نسیمی شیروانی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: پژوهشهای قرآنی در ادبیات، پاییز و زمستان 1393، شماره 2 (26 صفحه، از 53 تا 78).
- دیوان سید عمادالدین نسیمی، سیدعمادالدین نسیمی، پرویز عباسی داکانی(مصحح)، تهران انتشارات برگ، 1369ش
- پایگاه دوستداران دکتر حسین محمدزاده صدیق(دوزگون)