مجمع الرجال
مجمع الرجال | |
---|---|
پدیدآوران | قهپایی، عنایةالله (نويسنده) علامه، ضیاءالدین (محقق) |
عنوانهای دیگر | الحاوی لذکر المترجمین فی الاصول الخمسه الرجالیه (بنصوصها علی ترتیب الحروف) (۱) النجاشی (۲) الکشی (۳) رجال (شیخ الطائفه) (۴) فهرسته (۵) (رجال ابن الغضائری) |
ناشر | اسماعيليان |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1364 ش |
چاپ | 2 |
موضوع | حدیث - علم الرجال محدثان شیعه |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 7 |
کد کنگره | BP 115 /ق9م3 |
مجمع الرجال، تأليف «زكىالدين عنايتالله قهپايى»، از علماى قرن يازدهم قمرى و از شاگردان محقق اردبيلى و مولى عبدالله شوشترى و شيخ بهائى، به زبان عربى است.
وى در اين كتاب مجموعههاى رجالى قدما (رجال نجاشى، رجال شيخ طوسى، اختيار معرفة الرجال، الفهرست) را در يك دائرةالمعارف و موسوعه گرد آورد تا از پراكندگى محفوظ بماند؛ بر همين اساس، چهار كتاب معجم رجالى متقدمان را بهضميمه سخنان ابن غضائرى گرد آورده است. كتاب توسط ضياءالدين علامه مورد تحقيق قرار گرفته است.
ساختار
كتاب با دو مقدمه از محقق و مؤلف آغاز و سپس وارد متن اصلى مىشود.
مرحوم قهپايى در اين كتاب هفت جلدى، اسامى راويان را بر اساس حروف الفبا مرتب و فقط به ذكر اسامى اكتفا نموده است. پس از آن، با ملاحظه اينكه براى مراجعهكننده مشكلاتى فراهم نشود، بر آن شده تا در ذيل هريك از اسامى، تمام آنچه را كه در پنج كتاب مذكور آمده است، بياورد؛ ابتدا مطالب کشى را آورده و در مرحله دوم سخنان غضايرى را نقل مىكند و در مرتبه سوم «رجال شيخ طوسى»، آنگاه كتاب «الفهرست» و در خاتمه نيز مطالب نجاشى را ذكر مىكند.
گزارش محتوا
مؤلف، كتاب را با «آدم بن اسحق بن آدم» آغاز كرده است. او در ابتدا بخشى از فهرست شيخ طوسى را كه درباره «آدم بن اسحق» است، آورده و در ادامه مطالبى را كه در رجال نجاشى درباره اوست، ذكر كرده است[۱]
مؤلف، راويانى را كه نامشان با حرف «ياء» آغاز مىشود، در جلد ششم كتاب آورده است. او در ادامه بابى با عنوان «باب من لم يسم» آورده كه شامل رواتى است كه نام آنها ذكر نشده و از آنها بهعنوان «رجل»، «بعض أصحاب»، «شيخ من أصحابنا»، «عمن سمع» و... ياد شده است.
جلد پايانى كتاب شامل راويانى است كه نام آنها در قالب «كنيه» و «لقب» در اسناد روايات آمد است. در ادامه نيز نيز راويانى كه از جنس مؤنثند آمده است.
علاوه بر آن در اين جلد مؤلف، دوازده فايده، بههمراه طريق شيخ در دو كتاب تهذيب و استبصار و طريق صدوق در مشيخه را يادآورى كرده است.
مؤلف، از كتاب كشى با رمز «كش» و از كتاب غضايرى با رمز «غض» و از «رجال» شيخ طوسى به رمز «جخ» و از كتاب «الفهرست» شيخ طوسى به رمز «ست» و از كتاب نجاشى به رمز «نجش» ياد مىكند. درباره راويان و همينطور معصومان(ع) نيز رموز مخصوصى دارد كه بدين شرح است:
- حضرت رسول(ص) به رمز «ل»؛ يعنى راوى از اصحاب و رجال حضرت است.
- «يى»؛ يعنى راوى از اصحاب حضرت امير(ع) و از راويان ايشان است.
- «ن» به اصحاب ابومحمدحسن بن على(ع) تعبير مىشود.
- «سين»، رجال ابوعبدالله حسين بن على(ع) است.
- «ين»، اشاره به اصحاب حضرت سجاد(ع) دارد.
- «قر»، كنايه از رجال امام باقر(ع) مىباشد.
- «ق»، اشاره به رجال و راويان امام صادق(ع) دارد.
- «م»، رجال امام كاظم(ع) مراد است.
- «ضا»، منظور اصحاب حضرت رضا(ع) است.
- «د»، به اصحاب حضرت جواد(ع) اشاره دارد.
- «وى»، اصحاب امام ابوالحسن الهادى على بن محمد(ع) است.
- «كر»، مقصود رجال ابومحمد امام عسكرى(ع) است.
- «لم»، راويانى كه از ائمه(ع) روايت نكردهاند.
او در اين رمزها از حسن بن على بن داود حلى صاحب كتاب «رجال ابن داود» پيروى كرده و او را مبتكر اين شيوه دانسته است.
ايشان كه عين عبارات بزرگان را آورده است، در پاورقى گاهى نكاتى را مطرح مىكند كه قابل تأمل است.
بعد از شيوه رمزگويى، دومين نكتهاى كه در عصر ملا عنايتالله قهپايى و در كتاب ايشان، مورد توجه و عنايت قرار گرفت، توجه به معناى، قاعده اجماع است: «أجمعت العصابة على تحصيح ما يصح عنهم و تصديقهم و أقروا لهم بالفقه و الثقة».
درباره قاعده اجماع، چند نظريه وجود دارد، ولى دو معنى شهرت بيشترى دارد.
- به نظر عدهاى مراد كشى از اين جمله، فقط ادعاى اجماع بر وثاقت اصحاب اجماع مثل حسن بن محبوب است.
- عدهاى ديگر معتقدند، اگر روايتى از اصحاب اجماع رسيده باشد، آن روايت صحيح و معتبر است؛ گرچه آن روايت مرسل يا مهمل و... باشد و حتى اگر فردى از اصحاب اجماع از راوى مهمل و مجهول روايت كند، دليل بر وثاقت آن خواهد بود.
معناى اول تا قرن يازدهم مورد توجه علما بوده است؛ هرچند در كتاب «غاية المراد» شهيد اول، محمد بن مكى عاملى (قدسسره) (786ق) معناى دوم به چشم مىخورد؛ بهعنوان مثال، در كتاب البيع «غاية المراد» حديثى آورده و بعد از آن مىگويد:
اشكال نشود كه اين حديث بهخاطر وجود «ابوالربيع شامى خالد بن اوفى» كه مهمل است، ضعيف مىباشد؛ خير، ضعيف نيست؛ چراكه «حسن بن محبوب» از او نقل كرده است و او از اصحاب اجماع است.
ملا عنايتالله قهپايى در اين مطلب با استاد خود ملا عبدالله تسترى (1021ق) اختلاف نظر دارد. استادش اصرار دارد كه معناى دوم را نمىتوان پذيرفت و معناى قاعده را بايد به همان وجه اول تفسير نمود. از نكات ديگر اين است كه او معتقد است اسحاق بن عمار با اسحاق بن صيرفى فرق دارد و اينها دو نفر مىباشند؛ زيرا، در ترجمه يكى از آنها كلمه «له أصل» ذكر شده است و اين جمله درباره يكى از آن دو، دليل تفاوت بين آنهاست.
از ديگر نكات برجسته اين كتاب، گردآورى و پرداختن به سخنان «ابن غضائرى» است؛ همانطوركه قبلا اشاره شد، ابن غضائرى داراى تأليفاتى بوده است كه بعد از رحلت ايشان، از بين رفته است؛ البته «كتاب الضعفاء» ايشان تا قرن هشتم موجود بوده است؛ زيرا، احمد بن طاووس حلى (673ق) در كتاب «حل الإشكال» از سخنان ايشان ياد مىكند. مرحوم ملا عبدالله تسترى (1021ق) اين سخنان را از «حل الإشكال» استخراج نموده و شاگردش مرحوم قهپايى اين مطالب را در «مجمع الرجال» گرد آورده است.
دو شخصيت به نام غضائرى وجود دارد: يكى حسين بن عبيدالله الغضائرى و ديگرى احمد بن حسين بن عبيدالله غضائرى، كه اين دو شخصيت، پدر و پسر و هر دو معروف و مشهور هستند.
حسين بن عبيدالله غضايرى، استاد شيخ طوسى و نجاشى بوده و در راوىشناسى و علم رجال تخصص ويژه داشته است. اصحاب تراجم مخصوصا شيخ طوسى و نجاشى، ترجمه او را آوردهاند. همچنين وى علاوه بر راوىشناسى، فقيهى ماهر نيز بوده است. او در سال 411ق، به مرگ ناگهانى درگذشت.
ابن غضائرى علاوه بر بررسى ضعف و جرح راويان، در برخى موارد به توثيق راويان نيز پرداخته است؛ مثلا درباره «جابر بن يزيد جعفى» دو نظريه مطرح است؛ اما ابن غضائرى او را با لفظ «ثقه» ستوده است. وى در مقابل «كتاب الضعفاء»، ظاهرا كتابى با عنوان «الممدوحين» داشته است كه در آن كتاب به توثيق راويان مىپردازد.
آنچه در كتاب «مجمع الرجال» با رمز «غض» موجود است، همان سخنان ابن غضائرى است كه از كتابهاى «خلاصة الرجال»، «رجال ابن داود» و «حل الإشكال» گردآورى شده است. پس مىتوان گفت: تنها منبعى كه كلمات ابن غضائرى در آن گرد آمده، همان كتاب «مجمع الرجال» قهپايى است[۲]
وضعيت كتاب
پاورقىهاى كتاب از سه بخش تشكيل شده است؛ دو بخش آن مربوط به مؤلف است كه در صدر آمده و با شمارهگذارى يا با «ه» مشخص شده است و بخشى كه با خط ممتدى از پاورقىهاى مؤلف جدا شده و بهوسيله علامت ستاره «*» شمارهگذارى و مشخص شده است كه توسط محقق آمده است.
پاورقىهايى كه محقق به كتاب افزوده، حاوى ارجاعنويسى و توضيحاتى مفيد و سودمند درباره روات و... مىباشد.
فهرست محتويات در ابتداى هر جلد آمده است.
پانویس
منابع مقاله
1. مقدمه و متن كتاب.
2. ربانى، محمدحسن، سبک شناسى دانش رجال الحديث، قم، مركز فقهى ائمه اطهار(ع)، چاپ اول، 1385ش.