غاية المراد في شرح نكت الإرشاد

    از ویکی‌نور
    (تغییرمسیر از غاية المراد)
    غایة المراد في شرح نکت الإرشاد
    غاية المراد في شرح نكت الإرشاد
    پدیدآورانمرکز الابحاث و الدراسات الاسلاميه (محقق)

    شهید اول، محمد بن مکی (نویسنده)

    مختاری، رضا (محقق)
    عنوان‌های دیگرحاشیة الارشاد ارشاد الاذهان الی احکام الایمان. شرح
    ناشرمرکز الابحاث و الدراسات الاسلامىة
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1373 ش
    چاپ1
    موضوععلامه حلی، حسن بن یوسف، 648 - 726ق. ارشاد الاذهان الی احکام الایمان - نقد و تفسیر فقه جعفری - قرن 8ق.
    زبانعربی
    تعداد جلد4
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    غاية المراد في شرح نكت الإرشاد تألیف شمس‌الدين محمد بن جمال‌الدين مكى عاملى جزينى، مشهور به شهيد اول (م 786 ق).

    كتاب غاية المراد يكى از معتبرترين شروح كتاب «إرشاد الأذهان» علامۀ حلّى (م 726 ق) است. اين كتاب از باارزش‌ترين كتب فقهى شهيد اول (قده) مى‌باشد كه به منظور شرح قسمت‌هاى مشكل و نكته‌هاى «إرشاد الأذهان» و بيان وجوه و نظريات مختلف در آن تأليف شده است.

    انگيزۀ نگارش

    شهيد اول در مورد علت نگارش آن در مقدمۀ كتاب مى‌نويسد:

    فسألني جماعة من الطلبة أيدهم اللّه تعالى بالرشد و التوفيق إخراج ما فيه من كنوز و الإشارة إلى ما تضمنها من رموز و إيضاح مشكلاته و كشف معضلاته.

    اين كتاب بر خلاف ساير كتاب‌هاى فقه استدلالى مؤلف هم‌چون «الدروس» و «البيان»، تمام ابواب فقه را در برداشته و تمام كتاب «إرشاد الأذهان» را كه يك دورۀ فقه كامل مى‌باشد به صورت به اصطلاح شرح بالقول (قوله... أقول) شرح زده است.

    شهيد اول در تأليف اين كتاب از كتاب‌هايى هم‌چون «المعتبر»، «أجوبة المسائل الغرية» محقق حلى (م 676 ق)، «إيضاح القوائد» فخر المحققين (م 771 ق)، و كتب علامۀ حلى تأثير پذيرفته است و به خصوص «مختلف الشيعة» در نظريات وى از جايگاه خاصى برخوردار است.

    علاوه بر منابع مذكور مطالبى را كه وى به صورت شفاهى از فخرالدين، فرزند علامۀ حلّى و عميدالدين عبدالمطلب بن محمد اعرجى (م 754 ق) نقل نموده و مطالبى كه از كتب بزرگانى هم‌چون ابن برّاج، ابن طاوس و ديگران كه در دسترس ما نيست در كتاب آورده است، در شكل دادن به مطالب كتاب نقش مهمى را داشته است.

    اين كتاب از نظر استقصاء اقوال و نظريات فقهى در زمان خود كم نظير بوده و بعدها كتاب‌هايى هم‌چون مفتاح الكرامة، جواهر الكلام به همين سبک تدوين شده‌اند.

    از زمان نگارش، اين كتاب مورد توجه فقهاى عظام واقع شده است و بزرگانى هم‌چون:

    - فاضل مقداد (م 826 ق) در «التنقيح الرائع»،

    - ابن فهد (م 841 ق) در «المهذب البارع»،

    - محقق كركى (م 940 ق) در «جامع المقاصد» و آثار ديگرش،

    - شهيد ثانى (م 965 ق) در اكثر تأليفاتش،

    - سيد محمد بن على عاملى (م 1009 ق) در «مدارک الأحكام»،

    - سيد محمد جواد عاملى (م 1227 ق) در «مفتاح الكرامة»،

    - شيخ محمدحسن نجفى (م 1226 ق) در «جواهر الكلام»،

    - شيخ انصارى (م 1281 ق) در «المكاسب»،

    از آن استفاده و به آن استناد نموده‌اند.

    كتاب «غاية المراد» نه تنها در استقصاء اقوال و نظريات فقهى بلكه در استفاده و استناد به نظريات علم اصول فقه، رجال و مباحث دقيق نحوى و صرفى و لغت از جامعيتى كم نظير برخوردار است اگر چه در اين كتاب مسائل فقه اماميه مطرح شده است اما مسائل فقه مقارنه‌اى و خلافى نيز در موارد مورد نياز مورد بررسى واقع شده و مؤلف نهايت دقت و تعمق خود را در بررسى آنان آشكار نموده است.

    علاوه بر ارزش‌هاى خود كتاب، مقدمۀ ارزشمند و فهارست متعدد و متنوع و دقيق بر ارزش كتاب موجود افزوده است.

    در مقدمۀ كتاب، محقق فاضل و ارجمند رضا مختارى در چهار باب به معرفى علامه حلى و كتاب «إرشاد الأذهان»، شهيد اول و «غاية المراد»، و شهيد ثانى و «حاشيه بر ارشاد» و در آخر به روش تحقيق و تصحيح كتاب موجود پرداخته است.

    اين مقدمه 416 صفحه‌اى و حواشى دقيق و فهارست متنوع و دقيق آخر كتاب آن چنان اين كتاب را از نظر ارزش‌هاى انتشاراتى و تحقيقاتى در جايگاه رفيعى قرار داده است كه در سال 1417ق و 1420ق به عنوان كتاب نمونۀ سال از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى و به عنوان ناشر برگزيدۀ سال 1419 حوزه و همين‌طور ناشر برگزيدۀ نهمين نمايشگاه بين المللى كتاب تهران در سال 1417 انتخاب شده است.

    نام كتاب و مؤلف

    از كتاب «غاية المراد» با اسامى مختلفى در كتب تراجم و فقهى ياد شده كه عبارتند از:

    غاية المراد في شرح نكت الإرشاد، غاية المراد في شرح الإرشاد، نكت الإرشاد، شرح الإرشاد، حاشية الإرشاد، (الذريعة ج /16ص 17، ج /13ص 80، ج /24ص 302، مسالك الأفهام ج /1ص 111، الروضة البهيّة ج 364/2).

    اگر چه مسلما غاية المراد بوسيلۀ شهيد اول تأليف شده است اما بعضى از بزرگان به اشتباه اين كتاب را به شهيد دوم نسبت داده‌اند. ملا محمدباقرمجلسى (م 1110 ق) در بحار الأنوار ج /1ص 19 اين كتاب را به شهيد دوّم نسبت داده است.

    اگر چه در فهرست كتب شهيد اول (بحار الأنوار ج /1ص 10) كتاب نكت الإرشاد كه همان غاية المراد است به شهيد اول نسبت داده شده است. همين‌طور علامۀ امينى (م 1390 ق) در كتاب «شهداء الفضيلة» صفحۀ 139 اين كتاب را به شهيد دوم نسبت داده است. در رياض العلماء ج /2ص 368 در مورد اين اشتباه مى‌خوانيم:

    و قال الأستاد الاستناد أيده اللّه تعالى في أوّل البحار...(و كتاب غاية المراد...للشهيد الثاني) و أقول غاية المراد للشهيد الأول في شرح الإرشاد، أو امّا شرح الشهيد الثاني عليه فقد سماه روض الجنان في شرح إرشاد الأذهان.

    تاريخ تأليف

    كتاب از دو قسمت تشكيل شده است. از تاريخ پايان قسمت اوّل (آخر كتاب عطايا) اطلاعى در دست نيست. امّا قسمت دوم (آخر كتاب ديات) در سال 757ق در حلّه پايان يافته است.

    در سال 770ق در اجازۀ شهيد به ابن نجده (م 808 ق) نام اين كتاب ذكر شده است، (بحار الأنوار ج 107، ص 195).

    هم‌چنين در كتاب عتق از غاية المراد (ج /1ص 389)، پس از نام فخر المحققين (م 771 ق)، عبارت رفع الله درجاته بكار برده شده است كه نشان از اين دارد كه وى زنده بوده است.

    تاريخ انتشار

    كتاب موجود اولين بار در سال 1271ق چاپ شده است و مصحح و محقق آن آیت‌الله ميرزا محمد قمى، معروف به ارباب بوده است و يك‌بار ديگر نيز در سال 1302ق چاپ شده است (مقدمه‌اى بر فقه شيعه، ص 138، فهرست كتاب‌هاى چاپى عربى، ص 646) جلد اول كتاب موجود در سال 1414 ق، جلد دوم در سال 1418 ق، جلد سوم در سال 1420 ق، و جلد چهارم در سال 1421ق در انتشارات دفتر تبليغات اسلامى زير نظر مركز مطالعات و تحقيقات اسلامى در قم چاپ شده است.

    مصحح و محقق آن فاضل ارجمند رضا مختارى بوده و آقايان على اكبر زمانى‌نژاد، على مختارى، سيد ابوالحسن مطلبى، عباس محمدى، اسعد طيب، منصور ابراهيمى، غلام‌رضا نقى، غلام‌حسين قيصريه‌هاوى را در اين مهم يارى داده‌اند.

    نسخه‌ها

    در مقدمۀ تحقيق كتاب (صفحات 331 تا 336) به 55 نسخه از كتابخانه‌هاى شهرهاى مشهد، قم، تهران و ديگر شهرها اشاره نموده است.

    نسخه‌هاى مورد اعتماد

    در چاپ كتاب موجود از 8 نسخۀ خطى و يك نسخۀ چاپى استفاده شده كه از 5 نسخۀ اول بيشتر استفاده شده و از نسخه‌هاى ديگر در بعضى مواقع استفاده شده كه عبارتند از:

    1. نسخۀ خطى كتابخانۀ مدرسۀ نواب در مشهد، مربوط به سال 770 ق، كه با رمز «ن» مشخص شده است اين نسخه قديم‌ترين نسخۀ موجود مى‌باشد كه به خط شاگرد وى ابن نجده (م 808 ق) بوده و اصل در تحقيق و تصحيح كتاب مى‌باشد.
    2. نسخۀ خطى مجلس شوراى اسلامى، كه با رمز «س» مشخص شده است.
    3. نسخۀ خطى كتابخانۀ آیت‌الله مرعشى كه با رمز «ع» مشخص شده و مربوط به سال 790ق است.
    4. نسخۀ كتابخانۀ آستان قدس رضوى، مربوط به سال 748 يا 749 كه با رمز «م» مشخص شده است.
    5. نسخۀ ديگرى از كتابخانۀ آیت‌الله مرعشى، مربوط به سال 969ق كه با رمز «ش» مشخص شده است.
    6. نسخۀ ديگر از كتابخانۀ آستان قدس رضوى، مربوط به سال 820ق كه با رمز «ض» مشخص شده است.
    7. نسخۀ كتابخانۀ شهيد قاضى طباطبايى در تبريز، مربوط به سال 1605 ق، كه با رمز «ق» مشخص شده.
    8. نسخۀ كتابخانۀ آیت‌الله سيد احمد زنجانى در قم، مربوط به 956ق كه با رمز «ز» مشخص شده است.

    هم‌چنين از نسخۀ چاپ سنگى سال 1271ق استفاده شده كه با رمز «ح» مشخص شده است. قابل ذكر است كه در تصحيح كتاب موجود سعى شده كه از بين 5 نسخه صحيح‌ترين ضبط متن كتاب را پيدا نموده و در متن قرار داده شود.

    در تصحيح متن از ارشادات ارزندۀ فقيه مدقق حضرت آیت‌الله سيد موسى شبيرى و استاد ارجمند شيخ رضا استادى، دكتر سيد محمود مرعشى، سيد محمدتقى قاضى، شيخ فارس حسون استفاده شده كه به ارزش علمى كتاب افزوده است.

    شيوۀ تحقيق

    1. نوشتن صحيح‌ترين ضبط متن كتاب از بين نسخه‌هاى پنج‌گانه.
    2. ضبط صحيح شكل كلمات با توجه به منابع صرفى، نحوى، لغوى. به عنوان نمونه لفظ عشر در زمانى كه معدود آن مؤنث باشد با سكون شين مثل عشر لغات و زمانى كه معدود آن مذكر باشد با فتح شين مثل احد عشر شهرا نوشته شده است. (جلد اول/ص 32، ص 238).
    3. ذكر آدرس و مصادر روايات بر اساس ترتيب زمانى كتب اربعه، يعنى الكافى، الفقيه، تهذيب الأحكام و استبصار.
    4. از آن جايى كه شهيد اول در ذكر احاديث، بيشتر به تهذيب الأحكام عنايت داشته و بسيارى از روايات كافى را كه حسنه بوده است، چون در تهذيب آنها را صحيحه ذكر كرده است، صحيحه عنوان نموده است، آدرس تهذيب الأحكام ذكر شده است.
    5. علاوه بر احاديث شيعه، روايات عامه را از صحاح سته ذكر شده است. بعضى از روايات كه از غير كتب حديثى ذكر شده است آدرس آنها را علاوه بر مصادر حديثى از خود آنها ذكر نموده‌اند.
    6. استخراج اقوال و نظريات فقهاى عظام از كتاب‌هاى فقهى آنان.
    7. از خصايصى كه در ساير كتاب‌هاى فقهى وجود ندارد اين كه مصادرى را كه شهيد از آنان متأثر شده اما نام آنها را در كتاب ذكر ننموده است در حواشى كتاب ذكر شده‌اند كه اين كار در نوع خود كم نظير است، به عنوان نمونه رجوع شود به جلد 1، صفحات 133، 259.
    8. توضيح عبارت‌هاى مشكل كتاب و هم‌چنين معانى مفردات مشكل و كلمات غامض.
    9. نوشتن زندگى‌نامۀ مختصر اشخاص غير مشهور در حواشى كتاب.
    10. آماده نمودن فهارس مورد نياز و متنوعى هم‌چون آيات، احاديث، اعلام، كتب و نظاير آن.

    تقسيم‌بندى مطالب

    مباحث كتاب از دو قسمت تشكيل شده است، قسمت اول از ابتداى كتاب طهارت تا آخر كتاب عطايا در دو جلد و قسمت دوّم از كتاب نكاح تا آخر كتاب ديات در جلد سوم و چهارم آورده شده است.

    جلد اول شامل مقدمه‌اى مفصل و مبسوط و قسمت عبادات مى‌باشد. مقدمه شامل 4 باب و خاتمه مى‌باشد.

    باب اول زندگى‌نامۀ علامه حلى و كتاب‌شناسى إرشاد الأذهان.

    باب دوم زندگى‌نامۀ شهيد اول و كتاب‌شناسى غاية المراد.

    باب سوّم زندگى‌نامۀ شهيد ثانى و كتاب‌شناسى حاشية الإرشاد.

    باب چهارم روش تحقيق كتاب‌هاى إرشاد الأذهان، غاية المراد، حاشية الإرشاد مى‌باشد.

    قسمت عبادات نيز شامل كتاب‌هاى طهارت، صلاة، زكاة، صوم، حج و جهاد مى‌باشد.

    جلد دوم شامل كتاب‌هاى متاجر، ديون و توابع آن، اجاره و توابع آن و عطايا مى‌باشد.

    جلد سوم شامل كتاب‌هاى نكاح، فراق، عتق و توابع آن، ايمان و توابع آن، صيد و توابع آن و ميراث مى‌باشد.

    جلد چهارم داراى كتاب‌هاى قضاء، حدود، جنايات و ديات مى‌باشد.

    اصطلاح «على رأى»

    در بعضى از آثار فقهى فتوايى علامۀ حلّى كه شبيه به رساله‌هاى عمليۀ متداول مى‌باشد مثل إرشاد الأذهان و تبصرة المتعلمين علامه عبارت «على رأى» ديده مى‌شود. براى آشنايى با اين اصطلاح كلمات بعضى از بزرگان در اين زمينه نقل مى‌شود.

    در فهرست‌وارۀ فقه صفحات 17 - 18 به نقل از فخر المحققين در مورد سؤالى كه از اصطلاحات فقهى كتب علامۀ حلى، مطرح شده است اين طور مى‌خوانيم:

    و إذا قال «على رأى» يكون اختياره ما قبله، و نبّه بقوله على رأى على أن فيه خلافا لبعض الأصحاب، به همين عبارت در روضات الجنات (ج /6ص 335) از فخر المحققين اشاره شده است و سپس در دنبالۀ آن مى‌نويسد:

    اما متخصصين در فقه اين بيان را بطور كلى قبول ندارند زيرا با توجه به تغيير در نظريات شيخ طوسى و علاّمۀ حلّى كه گاهى حتى در يك كتاب صورت مى‌پذيرد و آنان اين تغيير رأى را در عبارت‌هاى قبلى تصحيح نمى‌كنند بلكه به ظهور رأى آخر كه نظريۀ نهايى آنان مى‌باشد بسنده مى‌كنند اين اصطلاح را نمى‌توان در همه جا به يك معنا دانست.

    در چند مورد از كتاب غاية المراد نيز شهيد اول به اين اصطلاح اشاره داشته كه دو مورد آن ذكر مى‌گردد.

    در كتاب قضاء جلد 2، صفحۀ 160 پس از نقل عبارت على رأى وى مى‌نويسد، عادة المصنف في كتبه أن يكون مقوّاه الرأى المذكور و مضعّفه الرأى المنبّه عليه، و هنا الأمر بالعكس.

    در كتاب جنايات جلد 2، صفحۀ 205: اعلم أن قول المصنف هنا و في التلخيص «على رأى» ليس في موضعه على ما اصطلح عليه غالباً فإنّه ينبّه به على قول و إن لم يكن مشهورا و في الأكثر يكون مشهورا بنابراین اگر چه در مواردى كه علامۀ حلّى نظريه‌اش را تغيير داده است يا در موارد استثنايى نمى‌توان تعريف مشخصى براى اين اصطلاح داشت امّا غالباً نظريه‌اى كه قبل از اين اصطلاح آورده شده است مورد قبول علامۀ حلّى بوده و آن را تقويت كرده است و نظريۀ پس از اين اصطلاح خلاف مشهور بوده و وى آن را قبول نداشته است.

    ويژگى‌ها

    كتاب غاية المراد يكى از بى‌نظيرترين كتب فقهى از نظر جامعيت و ويژگى‌هاى خاص آن مى‌باشد. شايد مهم‌ترين خصوصيت اين كتاب بيان مطالبى از علامه حلّى و فقهاى قبل از وى است كه در كتب آنها وجود ندارد و به دست ما نرسيده است.

    وى در مواردى انصراف علامۀ حلى از نظريۀ قبلش را از طريق فرزندش فخر المحققين اعلام نموده است، مثلاًدر صفحۀ 188 مى‌نويسد: سمعت من شيخنا الإمام فخرالدين ولد المصنف أنه رجع عن هذه المسألة.

    وى گاهى نيز مطالبى را كه به صورت شفاهى از فخر المحققين و شيخ عميدالدين عبدالمطلب بن محمد اعرجى (م 754 ق) در درس شنيده بوده را نقل نموده كه از اين نظر نيز منحصر بفرد مى‌باشد.

    به عنوان نمونه وى در صفحۀ 243 مى‌نويسد: اعلم أن المحقق نجم‌الدين أورد سؤالا هنا، و أجاب عنه في كتابه إجمالا و في درسه تفصيلا...هكذا نقل عن المحقق في الدروس، يا در جاى ديگر: سمعت منه مشافهة، قال...في الدروس.

    از ديگر ويژگى‌هاى بسيار مهم اين كه وى به نقل مطالب زيادى از كتب و تأليفات قدماى اصحاب كه به دست ما نرسيده است در اين كتاب پرداخته است كه حتى بزرگانى هم‌چون ابن ادريس، محقق حلى، فاضل آبى، علامۀ حلّى و ديگران آنها را بيان نكرده‌اند.

    اين گونه نقل مطالب از جهت فراوانى آثار و تأليفات قدماء در نزد شهيد اول بوده است، به عنوان نمونه وى از كتاب‌هاى الكامل، الروضة و الموجز از ابن برّاج، البشرى از احمد بن طاوس، الفاخر از ابوالفضل جعفى، الواسطة از ابن حمزة، المنهج الاقصد از نجيب‌الدين، المفيد في التكليف از بصروى، النيات از مصرى، الرافع و الحاوى از جرجانى و كتاب‌هاى متعدد ديگرى مطالبى را نقل نموده كه در دسترس ما نيستند.

    از طرف ديگر وى نظريات بزرگانى را نقل نموده كه نام كتاب‌هاى آنها را ذكر ننموده است مثلاًاز مفيدالدين محمد بن جهيم، ابوعبدالله صهرشتى، بزنطى، ابن الفاخر، الصورى، ابوالصالح حلبى، جعفى و ديگران مطالبى را نقل نموده است و حتى در بيش از هشتاد مورد از ابن عقيل اقوالى را عنوان نموده است.

    بر خلاف ساير تأليفات شهيد اول مثل الدروس، البيان، الذكرى، كتاب غاية المراد كامل بوده و تمام مشكلات و موارد ابهام إرشاد الأذهان را در بردارد و فقط در قسمت عبادات خلاصه و مختصر اين موارد را بيان نموده است.

    تتبع وسيع و احاطۀ مؤلف به اقوال و نظريات فقهاى قبل از خود از ديگر ويژگى‌هاى كتاب است تا جايى كه مؤلف در موارد متعدد به نادر بودن نظريه‌اى اشاره دارد.

    مثلاًدر صفحۀ 187 در مورد نظريه‌اى كه بر الخلاف شيخ طوسى اسناد داده شده است مى‌نويسد: و لم أجده في الكتاب، يا در مورد ديگرى در منفرد بودن نظر علامۀ حلى مى‌نويسد: هذا الفرع من خصوصيات المصنف رحمه‌الله صفحۀ 187، يا در صفحۀ 276 مى‌نويسد: هذان الفرعان لم أظفر بهما لأحد سبق.

    از ديگر ويژگى‌هاى كتاب نظم و ترتيب دقيق مسائل كتاب مى‌باشد و به دليل خلاصه‌نويسى مطالب اين كتاب، بسيارى از مباحث آن از پيچيدگى و سنگينى در عبارت برخوردار است.

    از ديگر خصوصيات كتاب دسترسى مؤلف به نسخ مختلف كتاب و تصحيح بعضى از عبارت‌هاى آن است مثلاًدر صفحۀ 117 از جلد اول مى‌نويسد: هذا القول ليس في أكثر النسخ و لكنّه ملحق بغير خط المصنف على الأصل.

    اسلوب تأليف

    1. در غالب موارد، روايات را از كتاب تهذيب الأحكام شيخ طوسى نقل مى‌نمايد.
    2. از كتب علماء به پيروى از نجاشى و ابوالصلاح حلبى تعبير به مسأله مى‌نمايد. (جلد /1صفحات 99، 100، 102، الكافي في الفقه ص 510).
    3. از آنجا كه مباحث اصول عمليه در زمان شهيد اول منقح و تبيين نشده بود وى گاهى بعضى از مسائل را در باب اصول عمليّه بيان نموده كه امروزه مورد قبول ما نيست مثلاًدر بحث تعارض اصل احتياط و اصل برائت در جلد 282/1 - 283 مى‌نويسد: المعارضة بالاحتياط لا يقاوم الأصل، إذ الظني لا يعارض القطعي.
    4. وى به عنوان فقيهى مدقق در مواردى روش ايجاد فروع فقهى را مى‌آموزد مثلاًدر بحث ترتيب در نماز قضاء در ج /1ص 209 پس از ذكر 4 فرع فقهى مى‌نويسد.

    و عليك باستخراج ما يرد عليك من فروع هذا الباب فإنها لا تنحصر و قد نبهت عليها.


    وابسته‌ها