تاریخ اولجایتو
نام کتاب | تاریخ اولجایتو |
---|---|
نام های دیگر کتاب | تاریخ پادشاه سعید غیاث الدنیا و الدین اولجایتو سلطان محمد طیب الله مرقده |
پدیدآورندگان | حاجیانپور، مهین (محقق)
کاشانی، عبدالله بن علی (نويسنده) |
زبان | فارسی |
کد کنگره | DSR 1024 /ک2ت2 |
موضوع | اولجایتو، شاه ایران، 716ق. - سرگذشت نامه
ایران - تاریخ - مغولان و ایلخانان، 616 - 756ق. |
ناشر | شرکت انتشارات علمی و فرهنگی |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1384 هـ.ش |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE10049AUTOMATIONCODE |
تاريخ اولجايتو، اثر فارسى عبدالله بن على كاشانى، يكى از بزرگترين منابع تاريخى دوره ايلخانى است كه دربردارنده تاريخ چهارده ساله ايران از 704 تا 717ق، بوده و در زمان سلطان اولجايتو، يكى از ايلخانان مغول نوشته شده است.
اهميت كتاب از اين نظر است كه خواجه رشيدالدين فضلالله، صاحب كتاب معتبر جامعالتواريخ، تاريخ خود را كه مربوط به دوره ايلخانيان بزرگ است، با مرگ غازانخان، برادر بزرگ اولجايتو، به پايان مىرساند و كاشانى در اين تألیف، تاريخ پس از آن دوره را به رشته تحرير كشيده و از اين جهت در واقع جامعالتواريخ را تكميل كرده است.
ساختار
كتاب داراى يك پيشگفتار و مقدمه از مصحح و يك مقدمه از مؤلف است.
مؤلف، كتاب را در ابتدا به سه قسمت: مقدمه، مقاله و خاتمه تقسيم كرده است و جز در چند مورد، عنوان و سر فصل ديگرى در آن وجود ندارد و سر فصلهايى كه براى وقايع هر سال ذكر شده، در اصل نسخه نيست و براى سهولت بيشتر، از طرف مصحح و در ميان دو قلاب آمده است.
وقايع، به صورت روزشمار و مانند يك روزنامه نوشته شده و فقط به ذكر آنها اكتفا شده است؛ يعنى توضيح و تشريحى در مورد آنها آورده نشده، به علاوه، سهوها و آشفتگىهاى زيادى در آن ديده مىشود، به خصوص تاريخ روزها و ماهها، در بعضى موارد آشفته است.
مانند ساير كتب اين دوره، اين اثر نيز داراى خصوصيات تحرير و سبك آن زمان بوده و داراى اغلاط فراوانى است كه از نظر سهولت و روانى متن، تغييراتى در چاپ كتاب داده شده است.
گزارش محتوا
پيشگفتار و مقدمه مصحح، ضمن ارائه شرح حال مختصرى از مؤلف، به بيان برخى از خصوصيات كتاب، اشاره به نسخههاى موجود و روش تصحيح آن اختصاص يافته است.
مقدمه مؤلف، مطالب را در سه مبحث زير دنبال كرده است:
- نسب سلطان غياثالدين محمد اولجايتو و خاتونهايى كه دايهگى او را برعهده داشتند. در اين باره آمده است كه او، پسر دوم ارغونخان و مادرش اروكخاتون بوده و دايگان او دوازده نفر بودند.
- امراى سلطان كه بيست و پنج تن بودند، به همراه مختصرى از ويژگىهاى برخى از ايشان؛ از جمله: امير قتلغ شاه نويان، خسروعادلچوپان، پولادچينسانگ و...
- نحوه به حكومت رسيدن سلطان و شيوه حكومت او. چون دولت غازانخان در 703ق با مرگ وى به پايان مىرسد، اولجايتو بنا به وصيت وى، عنان حكومت ايران زمين را در اختيار گرفته و به گفته مؤلف، ايام پادشاهى خود را با عدالت و رعايت حال رعايا، آغاز مىكند.
مقاله، با ذكر نحوه ولادت اولجايتو آغاز شده است. وى در سال 680ق به دنيا آمده و چون به سنين نوجوانى رسيد، آداب هنرها و فرهنگ شاهانه آن زمان، از خطوط مغولى و فارسى گرفته تا هنرهاى رزمى چون تير و كمان و سواركارى را آموخته و سرآمد همسالان خويش شد.
نويسنده در ادامه، به بيان وقايع سال 704 تا 717 پرداخته و فقط حوادثى را ذكر كرده كه به نظرش مهم بوده است؛ از آن جمله: عقد نكاح سلطان با قتلغشاه خاتون در سال 704، فرمان به قتل سيد تاجالدين در شوال 705ق و...
اين اثر تاريخى، از جهتى با تاريخهاى زمان خود اختلاف دارد؛ زيرا در حالى كه تاريخ «جهانگشاى عطاملك جوينى» و تاريخ متكلّف و مصنوع «وصافالحضره»، علاوه بر اهميت تاريخى، يك نمونه ادبى از اين عصر به شمار مىرود، اين كتاب، ساده و عارى از تكلفات ادبى بوده و بيشتر مانند يك روزنامهنگارى و وقايعنويسى است. اگر چه گاهى خالى از بعضى توصيفات ادبى و هنرنمائىهاى قلمى نيست.
احتمال دارد مؤلف، يكى از منشيان و وقايعنگاران دربار ايلخانى بوده كه مجموع اين وقايع روزانه را كه از مرگ غازنخان شروع و تا وقايع سالهاى اول سلطنت ابوسعيد در آن ذكر شده است را به نام تاريخ سلطان اولجايتو، نگاشته و شايد هم از كاتبانى بوده كه زير نظر خواجه رشيدالدين به كار گردآورى و تنظيم قسمتى از تاريخ بزرگ رشيدى مشغول بوده است.
خاتمه: به ذكر كارها و اخلاق سلطان اولجايتو پرداخته و در ضمن آن به حكايات و لطايفى كه مربوط به مىباشد، اشاره شده است. از جمله، در حكايتى چنين آمده است كه روزى سلطان بر بام قلعه تبريز ايستاده بود كه چشمش به صوفىوشى افتاد و گفت: به نظرم او دزد و قاتل باشد. مقربان به كشف اين حال شتافته و او را وارسى كردند و با او پوستينى از سمور يافتند و او را آن قدر زدند كه به دزدى، خيانت و قتل اقرار كرد. سلطان نيز فرمان داد، چون به زبان خود اعتراف كرده، واجبالقتل بوده و او را قصاص كردند.
جالب اين جاست كه مؤلف بعد از بيان اين گونه حكايات، اين امور را از جمله كرامات سلطان معرفى كرده است.
وضعيت كتاب
فهرست مطالب در ابتدا و حواشى و تعليقات، واژهنامه لغات تركى و مغولى، فهرست ابيات و مصراعهاى فارسى و عربى، اعلام، منابع و مآخذى كه در تصحيح از آنها استفاده شده، در انتهاى كتاب آمده است.
پاورقىها به اختلاف نسخ و توضيح برخى كلمات متن اختصاص دارد.
حواشى، تعليقات، واژهنامه لغات تركى و بعضى لغات فارسى و عربى و فهرست اعلام كه توسط مهين همبلى، مصحح كتاب، به آن افزوده شده، داراى ارزش بسيار بوده و استفاده از كتاب را سهلتر نموده است.
منابع
- مقدمه و كتاب.
- سايت خبرى بخوان دات كام.
- سايت خبرى پرشين فام.