تاریخ ایران دوره صفویان
نام کتاب | تاریخ ایران: دوره صفویان |
---|---|
نام های دیگر کتاب | دوره صفویان |
پدیدآورندگان | دانشگاه کمبریج (پژوهش)
آژند، یعقوب (مترجم) |
زبان | فارسی |
کد کنگره | DSR 109 /ت2 |
موضوع | ایران - تاریخ
ایران - تاریخ - صفویان، 907 - 1148ق. |
ناشر | جامى |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1380 هـ.ش |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE11185AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
تاريخ ايران: دوره صفويان، اثر يعقوب آژند، ترجمه فارسى بخش صفويان از مجموعه هفت جلدى تاريخ ايران، پژوهش دانشگاه كمبريج انگلستان مىباشد.
ساختار
كتاب، از دوازده فصل تشكيل شده كه هر فصل به قلم يكى از صاحب نظران و متخصصان تاريخ صفويه نگارش يافته است.
مطالب با بررسى زمينههاى پيدايش و ظهور سلسله صفويان در ايران و تشريح نظام تشكيلاتى آن آغاز گرديده، ضمن واكاوى علل و چگونگى آغاز تماس ايرانيان با اروپايان، به مطالعه و تحقيق در زمينه تجارت، علوم، مذهب، فعاليتهاى فكرى، فلسفى و كلامى، نساجى، معمارى و ادبيات ايران در اين دوران پرداخته شده است.
كتاب با عكسهايى از آثار هنرى، معمارى، مينياتور و همچنين كتابشناسى و فهرست اعلام به پايان رسيده است.
گزارش محتوا
فصل اول، نوشته رويمر، زمينههاى ظهور صفويان را بررسى نموده است. نويسنده معتقد است كه برپايى سلسله صفويان در ايران، طليعه تاريخ نوين و آغازگر دورهاى جديد در اين كشور بوده است. به باور وى، دستاورد تاريخى صفويان، استقرار حكومتى مقتدر و درازآهنگ، پس از قرنها حكومت بيگانگان در ايران و دورهاى از تجزيه آشفتگى سياسى بود. با اين كه سلسلههاى پيشين؛ يعنى قراقويونلوها و آققويونلوها، براى مدتى كوتاه، زمينههاى يك چنين دستاوردى را آماده ساخته و تا حدى هم بدان تحقق بخشيده بودند؛ امّا هيچ يك نتوانست ساختار سياسى پايائى درافكند.
وى بر اين باور است كه سلطنت صفويان، بيش از دو سده، نظام سياسى، سنتى و فرهنگى كهن ايران را ادامه داد و در ميان، ملك و ملت، ويژگى و مفهوم بىنظيرى از ماهيت تاريخى را تسّرى بخشيد كه پارهاى از آن تا به روزگار ما كشيده شده است. برخى از شاخصهاى ويژهاى كه وى براى اين سلسله برشمرده است؛ عبارتند از: احياى سنت سلطنت، دستيابى به جغرافياى تاريخى ايران، ايجاد ساختار نظامى و سياسى جديد، گسترش مذهب تشيع در مقام مذهب رسمى كشور و...
دوم، نوشته سيورى، ضمن نگاهى كوتاه به ساختار ديوانى و اجتماعى سلسله صفويان، نظام تشكيلاتى آنان را تحليل كرده و در پايان، علل انحطاط ايشان را مورد بررسى قرار داده است.
نويسنده معتقد است، در تحول و توسعه نهادهاى تشكيلاتى صفوى، سه مقطع عمده زير وجود داشته است:
- دوره بين جلوس شاه اسماعيل اول و شاه عباس اول (96- 907ق) كه دوره تحول و سازگارى بوده كه در اثناى آن، وظايف اصلى مأموران دولت كاملا روشن مشخص، نبود، در نتيجه، وظايف و قدرت مأموران با يكديگر تلاقى داشت.
- دوره سلطنت شاه عباس اول (1038- 996ق) كه تشكيلات دولت صفوى را بر پايه اركانى جديد بازسازى كرد.
- سوم، دوره جلوس شاه صفى تا سقوط سلسله صفوى (1135- 1038ق) كه دوره عدم تحرك تدريجى سازمانها و زوال نهايى بود.
نويسنده، شكست نهايى صفويان را نتيجه ناكامىهايى مىداند كه آنها در سازش و دمسازى عناصر ناسازگار زير با آن روبرو شدند: ترك و تاجيك، تشكيلات ايلياتى و شهرى، سنت چادرنشينى دامدارى و حيات يكجانشينى كشاورزى، تصوف انقلابى و تشيع متعصب.
لارنس لاكهارت در سوم، آغاز تماس ايرانيان با اروپاييان را مورد مطالعه قرار داده است.
وى معتقد است، گر چه تهاجمات قشون مغولان فقط براى فتح و غارت بود؛ ولى صرفنظر از شرارتهاى آنان، تغيير و تحول مثبتى به وجود آمد و آن هم درهم شكستن سدى بود كه بين ايران و ممالك اسلامى و غرب حائل شده بود؛ بر اثر اين تهاجمات، تماسهاى تازهاى بين شرق و غرب برقرار شد.
وى پيشگامان برقرارى تماس بين شرق و غرب را افرادى؛ چون ويليام روبروكى، پولوها، مارينوسنوتا، و فريار اودوريك پاردنتى دانسته و معتقد است دستاوردهاى اين افراد، اهميتى درخور داشته است؛ چون راه را براى سياحان بعدى هموار كردند.
تجارت در دوران صفويان در چهارم، نوشته رانلد فرير، بررسى شده است. تجارت داخلى ايران در ابتداى صفويه، به رغم جنگهاى مكرر ايران و عثمانى، همچنان ادامه يافت. مهمترين كالاى صادراتى ايران ابريشم بود كه به تركيه صادر مىشد.
نويسنده تجارت ايران با آسياى مركزى را ضعيف ارزيابى كرده و معتقد است اين وضع، تا اوايل سده هفدهم احياء نشد و اين زمانى بود كه گسترش تجارت روسها در درياى خزر جا افتاده بود. وى معتقد است، تجارت بازرگانان انگليسى در بين سالهاى 1560- 1580م از توسعه قابل ملاحظهاى برخوردار شد و نيروى تجارى جديد را وارد صحنه اقتصادى ايران كرد؛ ولى تلاشهاى آنها براى تغيير جهت تجارت ايران از محور مديترانهاى به مسير شمالى به سبب مخالفتهاى تركان، ونيزيان و ارمنيان با ناكامى روبرو شد.
اما شاه عباس اول با اقدامات چشمگير خود در زمينه بهبود اوضاع داخلى و با تشويق تجار خارجى به منظور قطع وابستگىشان از بازارها و خريداران كهن و انحصارى و با بهرهگيرى از خدمات تجار ارمنى در گسترش پيجويى بازارهاى جديد و توليدات و توسعه دامنه راههاى موجود، تجارت ماوراى بحار ايران را جانى تازه بخشيد. اين الگو در دوره متأخر صفوى هم بدون تغيير ادامه يافت.
ج.ج.ونيتر در پنجم، علوم ايران در روزگار صفويان را بررسى كرده است. وى چند عامل زير را باعث اهميت بخشيدن به اين دوره از تاريخ علم دانسته است.
به باور وى، ايران در آن دوران، كانون كشفيات اصيل نبود، بلكه مكانى براى مبادله افكار و انديشهها برشمرده مىشد.
كشمكش شاهان صفوى و عثمانى، موجب علاقه صفويان به تكنولوژى شد؛ چون سپاهيان آنها فاقد اسلحه سنگين بودند، لذا ايرانيان با سفيران كشورهاى متعدد اروپايى آشنا شدند. اين جريانها باعث شد تا ايران از انقلاب علمى اروپاى غربى، اطلاعى كسب كند. ديرى برنيايد كه علوم سنتى اسلامى ايران در معرض رشتهاى قرار گرفت كه بايد علم جهانى بدان اطلاق كرد؛ چون ايران از اين زمان به بعد ديگر نتوانست از حيطه تأثيرات روش تجربى و تبيين نتايج برخاسته از تحليل رياضى بگريزد.
ششم، اثر ب.س.امورتى، نگاهى به مذهب در دوره صفوى افكنده است. نويسنده معتقد است كه تاريخ مذهب رسمى دوران صفوى كه از زمان عباس اول شروع شد، با سه مسأله عمده و بنيادى سروكار داشته است:
- رد و محكوميت تصوف.
- تدوين فقهى، حل و فصل تناقضات و اختلافات احكام فقهى كه اگر تعريفات كلامى به خود مىگرفت، خطراتى به دنبال داشت.
- رواج الهيات و كلام جديد مجلسى كه هماهنگ با احساس و مناسك عامه و به مفهومى نوع جديد تشيع بود.
سيد حسن نصر در هفتم، فعاليتهاى فكرى، فلسفى و كلامى در دوره صفوى را مورد بررسى قرار داده است. وى معتقد است كه بايد دوره صفوى را يكى از ادوار برجسته تاريخ فكرى و مذهبى ايران اسلامى برشمرد. او نقش تصوف در توسعه تشيع و آمادهسازى زمينه براى برقرارى مذهب شيعه در ايران دوره صفوى را از اهم مسائلى مىداند كه ارتباط مستقيم با نقش سياسى فعال طريقت صفوى و نقش مذهبى و معنوى طريقتهاى ديگر؛ همچون كبرويه و مخصوصا نوربخشيه دارد كه بيش از ساير طريقتها درصدد ارتباط بين تسنن و تشيع برآمدهاند.
در اين فصل، آراء و عقايد علما و فلاسفه بزرگ اين دوره؛ از جمله شيخ بهاءالدين عاملى، ميرداماد، ابوالقاسم ميرفندرسكى ، ملاصدرا، فيض كاشانى، ملامحمدتقى و ملامحمدباقرمجلسى مورد تحقيق و مطالعه دقيق قرار گرفته است.
هشتم، اثر اشپوهلر، در دو بخش، هنر قالى بافى و نساجى در دوره صفوى را مورد كنكاش قرار داده است. زيباترين قالىهاى ايرانى، از آن دوره صفوى بوده و نويسنده براى اين امر، دو عامل عمده برشمرده است:
- اين شاخه از هنرهاى ايران در اين ايام، بيشتر از گذشته به اوج و ترقى خود رسيده است.
- از قالىهاى دوره تيمورى كه تكامل آنها بر پايه تكامل نگارگرى ايران بود، چيزى باقى نمانده تا درباره آنها قضاوت و داورى شود و حال آنكه قالىها و پارچههاى باقىمانده از دوره صفوى، نشانگر مراحل پيشرفته فنى و تحولات زيبائىشناختى آن دوران است.
معمارى ايران در دوره صفويه در نهم، اثر رابرت هيلنبراند، بررسى شده است.
به باور نويسنده، زيباترين آثار معمارى ايران در دوره صفوى، در سايه حمايتهاى حكومتى حاصل شده و ميزان ابنيه باقيمانده از اين دوران، به قدرى است كه در ميان عوامل ديگر، جايگزينى حمايت ايالتى را به جاى حمايت دربارى، نشان مىدهد.
در اين دوره آرامگاههاى گوناگون، نسبت به مساجد از قوالب متداول معمارى ايران بود و احترام و اعزازى خاص به اولياء نشان داده شد و حال آن كه از معمارى غيرمذهبى هم عماراتى از نوع كاخها و بالاتر از همه كاروانسراها باقيمانده است.
در دهم و يازدهم، اثر ذبيحالله صفا، ادبيات فارسى؛ از جمله زبان، نظم و نثر فارسى و هنرهاى ايران در دوره صفوى بررسى شده است.
احسان يارشاطر در آخرين فصل، شعر فارسى در دوره تيموريان و صفويان را مورد مطالعه قرار داده است.
به نظر وى، اين دوره از ديدگاه مطلق ادبى، به دو مقطع تقسيم مىشود:
- دورهاى پر از جنگهاى پرآشوب كه به فتوحات تيمور انجاميد و با مرگ او خاتمه يافت. ادبيات اين دوره تداومى از ادبيات دوره پيشين بود و تعالى شعر غنايى - عرفانى (سبك عراقى) را تجربه كرد كه با ظهور حافظ در سده هشتم به كمال خود دست يافت.
- دورهاى كه با جلوس شاهرخ شروع شده و با سقوط صفويان و ظهور نادرشاه خاتمه يافت.
از نشانههاى تقسيمبندى بين اين دو مقطع، ظهور يك سبك جديد است كه به سبك هندى شهرت دارد.
در پايان مىتوان، چنين ادعا كرد كه كتاب، يكى از بهترين آثارى است كه اوضاع سياسى، اجتماعى و فرهنگى دوران پر اهميت صفويه را به تصوير كشيده است.
وضعيت كتاب
فهرست مطالب در ابتدا و فهرست اسامى اشخاص و اماكن مذكور در متن، در انتهاى كتاب آمده است.
پاورقىها بيشتر به ذكر منابع اختصاص يافته است.
منابع
1- مقدمه و متن كتاب.
2- سايت خبرى آفتاب.