تاریخ مبارک غازانی
تاریخ مبارک غازانی | |
---|---|
پدیدآوران | یان، کارل (محقق) رشیدالدین فضلالله (نويسنده) |
ناشر | استفن اوستين |
مکان نشر | هرتفورد - انگلیس |
سال نشر | 1940 م |
چاپ | 1 |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
تاريخ مبارک غازانى، اثر فارسى رشيدالدين فضلالله بن عمادالدوله ابواخير، هسته اصلى «جامع التواريخ» بوده و در بردارنده تاريخ ايلخانان در ايران، از هولاكو تا غازان خان مىباشد.
ظاهراً كتاب به فرمان غازان و با دريافت مبلغ يك ميليون دينار و در زمان او نوشته شده است.
مؤلف به خوبى توانسته وضع مردم، مشكلات زندگى آنان، طرز معيشت، اوضاع مذهبى و طرز سلوك عمّال دولت با كارگزاران را منعكس كند كه اين باعث اهميت كتاب شده است.
ساختار
كتاب با مقدمه مؤلف، در اشاره به تقسيمات آن آغاز و مطالب در سه قسمت ارائه شده است.
سبک نگارش كتاب بر خلاف تاريخ جهانگشاى جوينى و تاريخ وصاف، بسيار ساده و روان بوده و نوشتههاى مغولىِ آن به زبان فارسى محاورهاى روزگار مؤلف ترجمه شده است كه سبکى نو محسوب مىشود.
نويسنده در دوره غازان، بانى اصلاحات ايلخان زمان خود بوده و در اصل مىتوان كتاب را راهنماى وى براى غازان خان در راستاى انجام اين اصلاحات دانست.
وى روابط نزدیکى با غازان خان داشته و مورد اعتماد وى بوده است. او سعى كرد در قالب شخصيت غازان خان، حاكم و پادشاه ايدهآل خود را ترسيم كند.
كتاب، منبع اصلى در مطالعه تاريخ عصر ايلخانان و شامل مجموعه «يرليقهاى غازان» يا فرامين وى در مورد اصلاحات مالى مىباشد.
با اين كه مؤلف خود از كارگزاران ايلخانان مغول بوده و ناچار در اثر خود از آنان با احترام ياد كرده است؛ ولى گزارش كشتارها، ويرانگرىها و غارتهاى آنان را به تفصيل بيان و تأسف خود را از اين وقايع ابراز كرده است.
مؤلف در جاى جاى مباحث، اطلاعات فشردهاى از تاريخ معاصر خود را نيز ذكر كرده كه از ويژگىهاى كتاب به شمار مىآيد.
گزارش محتوا
قسمت اول، به ذكر اصل و نسب غازانخان تا زمان جلوس وى به سلطنت پرداخته است و دوم، اختصاص به نقل رويدادهاى دوران غازانخان دارد.
سوم، بيشتر فرامين و احكام غازان و ذكر اقدامات و اصلاحات او را در بردارد.
اين قسمت كه تقريبا نيمى از كل مطالب را شامل مىشود، موضوع اصلى كتاب و مشتمل بر نظريات نويسنده در اداره امور جامعه است.
در سراسر كتاب، نويسنده اشارهاى به اقدامات خود و نقشى كه در اصلاحات غازان داشته نكرده و همه را ناشى از فكر صائب وى دانسته است.
در حقيقت نويسنده در اين بخش، مدينه فاضله مورد نظر خود را از حكومت، جامعه و حاكم ايدهآل ترسيم كرده است. گاهى فرمانى از قول غازان نقل كرده و روابط اجتماعى بين نهادهاى مختلف را ترسيم نموده، گاهى نيز با ذكر خدمات عمرانى غازانخان، پادشاهان مغول را به عمران و آبادانى دعوت كرده است. در حقيقت او از غازانخان پادشاهى آرمانى ساخته تا به عنوان الگويى مناسب از سوى ايلخانان ديگر مورد اقتباس قرار گيرد.
وى از ذكر جنايات مغولان هيچ ابايى نداشته، چنانكه نقل مىكند از زمان ظهور آدم هيچ كس به اندازه مغولان كشتار و ويرانى بر جاى نگذاشته و حتى ويرانى مغولان را با حمله اسكندر مقايسه و آن را مهيبتر دانسته است.
نويسنده سعى زيادى دارد كه مضرات امور دوران ايلخانان قبل از غازان و سياستهاى غلط گذشته، به خصوص سياسيتهايى كه توسط وزراى قبلى انجام شده را با ذكر شواهد بسيار، بيان كند تا اهميت كارهاى انجام شده در زمان غازان بيشتر نمايان شود.
او در ذكر تاريخ زندگانى غازان نكات نكوهيده را، بيش از حد زيبا جلوه داده و سعى كرده يك چهره عادل و پادشاهى دادگر از او ترسيم كند.
نويسنده بعد از اسلام آوردن غازان، در همه جا از او با عنوان پادشاه اسلام نام برده و تأكيد زيادى روى اين نكته دارد. وى چنان روى جنبههاى دينى، اسلامى و ايمانى او تأكيد مىكند كه حتى الهامات غيبى هم به او نسبت مىدهد.
به نوشته نويسنده، غازان در همه لشكركشىها تأكيد داشته كه سپاهيان به مردم تعرض نكنند، وارد خانههاى اشخاص نگردند و به زور چيزى از مردم مطالبه نكنند. در عين حال اصرار دارد كه اين گونه رسوم نادرست طى سالهاى متمادى به وجود آمده و يك نوع عادت براى ديوانيان و سپاهيان شده است و پادشاه بايد در پى بر طرف كردن آن رسوم برآيد.
به عقيده وى چون در گذشته پادشاهان حقوق حكام ولايات و سپاهيان را به ماليات آن مناطق به حواله مىدادند، لذا سپاهيان بر مردم وارد شده و موجبات گرفتارى آنها را فراهم مىكردند. به نظر وى بهتر اين بوده كه هيچ گونه حوالهاى از سوى حكومت صادر نشود.
يكى از نكات جالب توجه در نوشته وى، ديدگاه خاص ناسيونالستى او نسبت به جريانات موجود است. او لشكريان مغول را در جنگ با مصريان، «لشكرهاى ما» ناميده و اين نشان مىدهد كه او غازان را پادشاه ايران مىداند نه يك خان مغول كه تابع خان بزرگ مغولستان است. وى تلاش زيادى دارد كه نشان دهد، او فردى حكيم بوده و حكيمانه رفتار مىكرده است.
به نوشته او غازان علاوه بر زبان مغولى، با پارسى، عربى، هندى، كشميرى، تبتى، ختايى و فرنگى آشنا بوده و كما بيش از تاريخ و رسوم سلاطين مختلف آگاهى داشته است. همچنين گوشزد مىكند كه غازان صنعتها و حرفههاى مختلف؛ چون زرگرى، آهنگرى، نجارى، نقاشى، ريختهگرى، خراطى و غيره را هم مىدانسته است.
مؤلف معتقد است (و آن را در وجودئ غازان خان مىبيند) كه پادشاه بايد بسيار صبور باشد و در هيچ كارى جز كار خير، با عجله و شتاب تصميم نگيرد، به ويژه در مورد مجازات افراد خاطى تعجيل نداشته باشد.
مؤلف خيلى زيركانه از قول غازان نقل مىكند كه شاه نبايد بين دو گروه شيعه و سنى فرقى بگذارد كه البته اين كار به سفارش خود خواجه بوده است. همچنين بايد براى اهلبيت پيامبر(ص) نيز ارزش بسيار قائل باشد، چنانكه از قول غازان نقل مىكند «من منكر هيچ كس نيستم و به بزرگى صحابى معترفم ليكن چون رسول(ص) را در خواب ديدم و ميان فرزندان خود و من برادرى و دوستى داده، هر آينه با اهلالبيت دوستى زيادت ميورزم و الا معاذالله كه منكر صحابه شوم.»
از ديدگاه مؤلف، دشمن پادشاه ياغى است. اين ياغى مىتواند دشمن خارجى باشد، همچون مماليك مصر يا شورشيان داخلى. پادشاه بايد از نظر بدنى و جنگى بسيار قوى باشد و در جنگ نزدیک ترين شخص به دشمن باشد.
از مسائل بسيار مهم عصر مغولان، به ويژه از زمان مسلمان شدن پادشاه مغول، اختلافات حقوقى و قضايى ميان مسلمانان و مغولان بوده است. رشيدالدين در فرمانى از قول غازانخان، چنين مىآورد: «دعوى كه ميان دو مغول باشد و يا ميان يك مغول و يك مسلمان و ديگر قضايا كه قطع و فصل آن مشكل باشد، فرموديم تا در هر ماهى، دو روز شمانى، ملوك، بيتكچيان، قضات، علويان و دانشمندان در مسجد جامع به ديوان المطالبه جمع شوند و دعاوى به جمعيت بشوند و به كنه آن رسيده به موجب حكم شريعت به فيصل رسانند.» اما در حال ذكر مىكند اين تمهيدات، شامل شاهزادگان و امراى مغول و ترك نيست.
رشيدالدين در نوشتههاى خود، نظر مساعدى نسبت به وزيران قبلى ايلخانان نداشته و بسيارى از مفاسد ادارى و ديوانى را به آنها نسبت مىدهد.
با وجود آن كه نويسنده را بايد جزو مورخان دربارى و ديوانى دانست؛ اما توجه او به تاريخ اجتماعى و روابط گروههاى اجتماعى در ايران عصر مغول بسيار چشمگير است و نشان مىدهد كه او به تاريخ فقط از بالا و از منظر نخبگان سياسى نگاه نكرده، بلكه از پايين و از ديد طبقات اجتماعى نيز به تاريخ نگريسته است.
او از قول غازان استدلال مىكند، اگر مغولان به زور و غارت و كشتار رعايا را نابود كنند، بعد از آن چه مىخواهند بكنند، آيا نبايد رعيتى باشد، تا هميشه جريان ماليات و بهرههاى ديگر براى اربابان مغول فراهم باشد. لذا عقل حكم مىكند، در حق رعايا جانب انصاف را رعايت نموده تا هميشه اين جريان كالا و مال برقرار باشد.
خواجه از قول غازان به مغولان سفارش مىكند كه زندگانى و حيات جاودانى چيزى نيست جز آن كه نام شخص در اوراق روزگار نوشته شود.
آن چه از مطالعه كتاب برمىآيد، اين است كه نويسنده يك هدف كلى را دنبال مىكرد و آن پايان دادن به هرج و مرج مغول بود. او سعى داشت از يك سو بر قدرت دولت مركزى و شخص ايلخان مغول به عنوان پادشاه بيفزايد و از سوى ديگر به همان ميزان از قدرت نيروهاى گريز از مركز در ولايات بكاهد. از يك طرف اختيارات حكام را كم نموده و از طرف ديگر آنها را مسئول اعمال خود قرار دهد؛ تمام سفارشات سياسى و اقتصادى او در اين كتاب اين هدف را دنبال مىكنند.
در واقع تاريخ مبارک غازانى، از جمله بهترين منابع براى درك اوضاع اجتماعى ايران در عصر ايلخانان مغول، به ويژه مناسبات اجتماعى بين گروههاى مختلف مردم و روابط حكومت و مردم است.
وضعيت كتاب
فهرست مطالب و حكايات در ابتدا و فهرست اسماء رجال، قبائل، اماكن و كلمات تركى و مغولى مذكور در متن، در انتهاى كتاب آمده است.
پاورقىها به ذكر منابع، توضيح برخى كلمات متن و اشاره به اختلاف نسخ پرداخته است.
منابع مقاله
1- مقدمه و متن كتاب.
2- شبانه، رحيم «آمال سياسى - اجتماعى خواجه رشيد در تاريخ مبارک غازانى»، كتاب ماه تاريخ و جغرافيا، مهر 1384، شماره96.
3- دانشنامه جهان اسلام، ج9 ص324.