فلسفه فلسفه اسلامی
فلسفه فلسفه اسلامی، تألیف عبدالحسین خسروپناه (متولد 1345)، با رویکرد تاریخی و منطقی، به برخی از پرسشهای درجه دوم و درباره فلسفه اسلامی پرداخته و نظریه ضرورت نوآوری در فلسفه اسلامی و تأسیس حکمت نوین اسلامی را مطرح کرده است.
| فلسفه فلسفه اسلامی | |
|---|---|
| پدیدآوران | خسروپناه، عبدالحسین (نويسنده) |
| ناشر | پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی. سازمان انتشارات |
| مکان نشر | ایران - تهران |
| سال نشر | 1389ش |
| چاپ | 1 |
| شابک | 978-600-108-031-9 |
| موضوع | فلسفه اسلامی - تحقیق - فلسفه اسلامی -- فلسفه - فلسفه اسلامی - نقد و تفسیر |
| زبان | فارسی |
| تعداد جلد | 1 |
| کد کنگره | 8ف5خ 14 BBR |
| نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
انگیزه نگارش
هدف اصلی این پژوهش، دستیابی به «فلسفه فلسفه اسلامی» و پاسخگویی به پرسشهای مهمی دربارهی هویت، ماهیت و روش فلسفه اسلامی و نسبت آن با فلسفه غربی است[۱]. نویسنده بر ضرورت نوآوری در این حوزه تأکید کرده و هدف خود را ارائه نظریه «حکمت نوین اسلامی» بیان میکند[۲].
ساختار
کتاب، شامل پیشگفتار، سخن نخست و هشت گفتار اصلی است.
سبک نگارش
سبک نگارش کتاب، تحلیلی و توصیفی است و بهدقت به شرح مفاهیم و اصطلاحات میپردازد[۳]. نویسنده در تحلیل مسائل، از رویکردهای تاریخی و منطقی بهره میگیرد[۴]. کتاب دارای ساختاری نظاممند برای ارائه مطالب است و در آن تلاش شده است تا با پاسخ به ابهامات و پرسشها، شفافیت و وضوح مطالب حفظ شود[۵].
گزارش محتوا
گفتار اول (چیستی و گونههای فلسفههای مضاف): در این گفتار، مباحثی همچون: چیستی فلسفههای مضاف، گونههای فلسفههای مضاف کشفشده، تفاوت فلسفههای علوم با فلسفههای واقعیتها و... مطرح میشود؛ مثلا «فلسفههای مضاف» به چهار نوع اصلی تقسیم میگردد: فلسفه مضاف به علوم با رویکرد منطقی، فلسفه مضاف به علوم با رویکرد تاریخی، فلسفه مضاف به واقعیتها با رویکرد منطقی و فلسفه مضاف به واقعیتها با رویکرد تاریخی[۶].
گفتار دوم: نظریه دیدبانی (تأسیس فلسفه مضاف تاریخی - منطقی): در این گفتار، نظریه «دیدبانی» بهعنوان یک نوآوری در عرصه علوم معرفی میشود که به معنای یک مدل جامع و نظاممند برای تبیین و تعریف مفاهیم، پیشفرضها، متغیرها و فرضیههای موضوع است[۷]. روش تحقیق پیشنهادشده برای این نظریه، روش توصیفی - تحلیلی است که بر مبنای گردآوری اطلاعات و داوری تحلیلی بنا شده است[۸]. منظور نگارنده از تئوری دیدبانی، فلسفه مضاف به علوم و واقعیتها با رویکرد تاریخی – منطقی است که تحول فرامسئلهای در علوم را فراهم میسازد و آنها را از رکود و سکون بیرون میسازد[۹].
گفتار سوم (چیستی فلسفه فلسفه اسلامی): فلسفه فلسفه اسلامی عبارت از دانش فرانگرانه، پسینی و درجه دوم حکمت اسلامی و گرایشها و رویکردها و رهیافتهای گوناگون آن با رویکرد تاریخی – منطقی جهت دستیابی به فلسفه بایسته است؛ بنابراین، موضوع این دانش فرانگرانه عبارت از هویت جمعی و تاریخی فلسفه اسلامی تحققیافته و پسینی با رویکردهای گوناگون آن، همچون حکمت مشایی، حکمت اشراقی، حکمت یمانی، حکمت صدرایی و غیره و رهیافتهای شخصیتهای برجسته حکمت اسلامی است[۱۰]. هدف اصلی این رشته، توصیف و تحلیل مکاتب و گرایشهای فلسفه اسلامی و ارزیابی و کشف آسیبها و تواناییهای آنها بهمنظور اثبات ضرورت تحول این دانش عقلی و دستیابی به تعریف و ساختار نوین ایدئال برای حکمت اسلامی است[۱۱]. در این گفتار بیان شده است که میتوان مسائل فلسفه فلسفه اسلامی را به شرح ذیل بیان کرد:
- تعریف و موضوع فلسفه اسلامی؛
- چیستی و امکان اسلامیت فلسفه؛
- هندسه و قلمرو فلسفه اسلامی؛
- معناشناسی مفاهیم کلان فلسفی؛
- روششناسی فلسفه اسلامی؛
- غایت و کارکرد فلسفه اسلامی؛
- مطالعه تاریخی و تطبیقی رویکردها و رهیافتهای فلسفه اسلامی؛
- نسبت و مناسبات فلسفه اسلامی با فلسفههای غرب؛
- نسبت و مناسبات فلسفه اسلامی با علوم و مقولههای همگون؛
- آسیبشناسی و بایستههای فلسفه اسلامی[۱۲].
گفتار چهارم (چیستی فلسفه یونان): این بخش، به بررسی مفهوم «فلسفه» در نگاه ارسطو و فلاسفه یونان میپردازد. نویسنده ابتدا به مبحث تعریف و اقسام آن میپردازد و تفاوت تعریف لفظی و حقیقی را بیان میکند[۱۳]. سپس به معنای واژه «فلسفه» و کاربردهای آن در یونان میپردازد[۱۴]. از دیدگاه ارسطو، فلسفه به معنای «علم حقیقی» است که به شناخت علل و مبادی نخستین اشیا میپردازد و الهیترین و شریفترین علوم است[۱۵]. فلسفه در مکتب ارسطو بهعنوان دانشی شناخته میشود که به شناخت حقیقت، غایت، جوهر، ماهیت اشیاء و «موجود بما هو موجود» (متافیزیک) میپردازد[۱۶].
گفتار پنجم (چیستی فلسفه اسلامی): این گفتار، بهتفصیل به چیستی فلسفه از منظر فلاسفه برجسته اسلامی میپردازد و دیدگاههای فلاسفهای چون کندی، فارابی، اخوانالصفا، ابن سینا، ابوالبرکات بغدادی، لوکری، ابن رشد، شیخ اشراق، میرداماد، صدرالمتألهین و... را در مورد تعریف و ماهیت فلسفه بررسی میکند[۱۷].
در گفتار ششم و هفتم و هشتم، به ترتیب از حکمت نوین اسلامی (حکمت خودی)، ساختار و قلمرو فلسفه اسلامی و آسیبشناسی فلسفه اسلامی سخن به میان میآید.
پانویس
- ↑ ر.ک: پیشگفتار، ص14-15
- ↑ ر.ک: همان، ص17
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص41 و 65
- ↑ ر.ک: همان، ص80
- ↑ ر.ک: همان، ص84
- ↑ ر.ک: همان، ص35
- ↑ ر.ک: همان، ص65، 71
- ↑ ر.ک: همان، ص67
- ↑ ر.ک: همان، ص82
- ↑ ر.ک: همان، ص95
- ↑ ر.ک: همان، ص115
- ↑ ر.ک: همان، ص119
- ↑ ر.ک: همان، ص123
- ↑ ر.ک: همان، ص124-125
- ↑ ر.ک: همان، ص127، 128، 132
- ↑ ر.ک: ص134، 137، 138
- ↑ ر.ک: همان، ص 146-187
منابع مقاله
پیشگفتار و متن کتاب.