ثلاث رسائل فلسفية

ثلاث مسائل فلسفیة، نوشته جابر بن حیان (متوفای 198ق) است. او در سه رسالۀ کوچک مباحثی را درباره «معرفت» (کتاب المعرفة)، «نفس» (کتاب النفس) و «قسمت» (کتاب القسمة) انجام داده است. این اثر زیر نظر مستشرق «پیِر لوری» با خوانش و پژوهشی که «زکی نجیب محمود» از دیدگاه‌های جابر در مقدمه کتاب انجام داده و با تحقیق «محمد عبدالهادی ابوریده» عرضه شده است.

ثلاث رسائل فلسفية
ثلاث رسائل فلسفية
پدیدآورانجابر بن حیان (نويسنده)

محمود، زکی نجیب (مقدمه‌نويس)

ابو ریده، محمد عبد الهادی (محقق)
ناشردار بيبليون
مکان نشرفرانسه - پاریس
سال نشر2010م
چاپ1
شابک-
موضوعفلسفه اسلامی - متون قدیمی تا قرن 14 - ریاضیات اسلامی - متون قدیمی تا قرن 14
زبانعربی
تعداد جلد1
کد کنگره
/آ3الف2 87 BBR
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

کتاب المعرفة

این رساله درباره «شناخت» و نسبت آن با «دانش» است. جابر در آغاز می‌گوید: چون فیلسوفانِ پیشین میان دو واژۀ «معرفت» و «علم» فرق می‌گذاشتند، بایسته می‌دانم که بگویم فرقی میان این دو نیست مگر از حیث تفاوتی که در علوم برمی‌شمرند. دانشمندان نیز میان شناخت و دانش به حسب لغت، و نه به حسب معنی، فرق می‌گذارند. جابر آنگاه، این تفاوت‌ها را برمی‌شمرد و مباحثی را در باره جنس، نوع، حس، طبیعت، عقل، نفس، علت اُولی و هیولی طرح می‌کند، سپس مدعی می‌شود که بیانی افزون بر سخن فلاسفه در فرق میان معرفت و علم دارد. او از آمیختگی معرفت، که خود از جنس نور است، با تاریکی هیولی سخن می‌گوید و پس از طرح مباحثی، معرفت را در نقطۀ آغاز علم می‌نشاند، به‌گونه‌ای که علم سهم کوچکی در آن دارد. جابر مدعی است که معرفت آمیخته به تاریکی است و علم از ذات نور است. او در آخر، معرفت را از علم ‌دانسته، علم را ماده و صورت معرفت برمی‌شمرد.[۱]‏گفتنی است که این رساله فقط در مجموعه «الخواص الکبیر» نویسنده آمده و جابر همان‌جا از آن یاد کرده است.[۲]

کتاب النفس

جابر راه شناخت نفس را کاری دشوار نزد فیلسوفان می‌داند. او به دیدگاه‌های گوناگونی، که در آثار جالینوس، ارسطو، پُورفیری (فُرفوریوس)، پیساگوراس (فیثاغورس) و اَمپدُکلُس (اَنباذُقلیس) نمود یافته، اشاره می‌کند و می‌گوید: پس از شناخت چیستی جوهر نفس، بایسته است که پژوهشی در گوهر آن و اینکه چگونه نفس به شناخت دست می‌یابد و همچنین پژوهشی دربارۀ اراده، خواهش، مهرورزی، کینه‌ورزی، خشم و خشنودی نفس انجام گیرد. او دراین باره، توضیح‌های فشرده‌ای را در کتابش می‌آورد.[۳]

رساله دوم (کتاب النفس) با خوانش‌های گوناگونی ثبت شده است. این نسخه با نسخه‌ای که در مجموعۀ خطی کتاب‌های جابر در «دارالکتب» قاهره نگهداری می‌شود و نیز با نسخۀ دیگری که در کتابخانه «ملک» فاس است، اختلاف دارد.[۴]

رساله سوم (کتاب القسمة)

ابن‌ حیان قسمت را یکی از اسباب برهان می‌داند و می‌گوید: «قسمت، بدون واسطه جانشین برهان می‌شود. استقراء نیز از یکسو بدون واسطه جانشین قسمت است و از سوی دیگر با واسطه جانشین برهان می‌شود. جابر قسمت را واسطه‌ای میان «استقراء» و «برهان» و گیرنده از هر دو (به مانند گیرندگی هوا از آب و آتش) می‌داند. او می‌گوید: پس درست می‌نماید که قسمت را ماده‌ای برای استقراء و برهان بدانیم که با هر یک آمیخته گشته است.[۵] ‏محقق برای رساله سوم به جز همان مجموعه‌ای که هر سه رساله را دربردارد و در کتابخانه لیبی نگهداری می‌شود، نسخه خطی دیگری نیافته است. [۶]

مقدمه زکی نجیب محمود

در آغاز این سه رساله، پژوهشی دربارۀ ابن حیان و روش علمی و آثار و آرای او به دست «زکی نجیب محمود» در هشت مبحث و پنج عنوان انجام شده است. عنوانِ نخست با شرح زندگی ابن‌ حیان و جایگاه والای او در علم «کیمیا» آغاز می‌شود. زکی در اینجا به نقد دیدگاه «برتلو»، که کتاب «الخالص» را از جابر نمی‌داند، می‌پردازد و در این باره، از گزارش شاگرد او (جلدکی) بهره می‌جوید.[۷]زکی سپس، از شیوه نگارش جابر سخن گفته، اثر مهم او را با نشانی آن‌ها فهرست می‌کند.[۸]

«عنوان دوم» درباره منشأ دانش جابر و تجربه‌های علمی او است. زکی دیدگاه ابن‌حیان را درباره استقراء و نحوه استنباطی که با استدلال از راه «مجانست» و یا از «جریان عادت» به دست می‌آید، می‌کاود و نیز از باور او به روابط ریاضی هستی‌بخش موجودات، که «موازین» خوانده می‌شود، سخن می‌گوید. در آخر نیز بایسته‌هایی را از ابن‌ حیان درباره اخلاق علمی دانشمندان گوشزد می‌کند.[۹]

عنوان سوم «سرّ اللغة و سحرها» است. زکی نگاه ابن‌ حیان به زبان و رابطه‌اش با جهان بیرون را توضیح می‌دهد. او این مبحث را به فرعی از مباحث منطق جدید و فلسفه تحلیلی که در آرای لودویگ ویتگنشتاین‏ و فلسفهٔ زبان و ذهن او و نیز در آرای برتراند راسل دیده می‌شود، مانند می‌کند.[۱۰]‏زکی همچنین، نگاه جابر را به منشأ لغت، متأثر از محاوره‌های هراکلیتوس یونانی می‌داند.[۱۱]‏او بحث را با رابطه‌ای که وضع حروف با طبیعت اشیاء دارد، دنبال می‌کند و منشأ و جوهر لغت را طبع (و نه وضع)، آن هم به قصد نفسانی می‌داند. ازاین‌رو، شکی نیست که کلام و نظم حروفِ آن، طبعی دارد؛ چرا که موجود بوده، به سان هر موجودی از گونه‌ای طبیعت برخوردار است.[۱۲]

عنوان چهارم در باره «فلسفه پیدایش» است و با شرح مرحله‌های «کَون»، که بیانی از عنصرهای چهارگانۀ گرمی، سردی، خشکی و تری و سپس حرکت و سکون است، آغاز می‌شود. آنگاه، به پیدایش آتش، هوا، زمین و آب از مزاوجت عناصر اربعه می‌رسد. زکی سپس به دانش نجوم و ترکیب کائنات و مقولات پنجگانۀ «جوهر»، «کم»، «کیف»، «زمان» و «مکان» اشاره می‌کند و به گونه‌های حیوانات پرداخته، از برتری آدمی نسبت به حیوان، به سبب عقلی که دارد و نیز از ویژگی‌های گیاهان سخن می‌گوید. در آخر، بنای آفرینش را ترسیم می‌کند.[۱۳]

زکی عنوان پنجم یا «جدل فیلسوف» را در سه مبحث دنبال کرده، اصول اندیشۀ فلسفی جابر را با مباحثی در «فلسفه و قاعده‌های آن»، «یکتایی هستی و قدمت و حدوث آن» و «خالق و مخلوق» بیان می‌نماید.[۱۴]

محقق (ابوریده) می‌گوید: من با مقایسه میان این سه رساله و نوشته‌های دیگر جابر با آثار فیلسوفان مسلمانی که پس از او آمدند، بروشنی می‌بینم که ابن‌حیان راه و روش استدلال فلسفی و شناخت مفاهیم‌ و اصول بزرگ آن را در فرایند تاسیس فلسفه اسلامی پیش پای بزرگانی چون کِندی نهاده است.[۱۵]ابوریده در تحقیق خود برخی واژه‌ها را به اقتضای سیاق کلام جایگزین نموده، کتاب را با فهرست مطالب آن به پایان می‌برد.[۱۶]


پانویس

  1. ر.ک: متن کتاب، ص192-187
  2. ر.ک: همان، ص185
  3. ر.ک: همان، ص197-192
  4. ر.ک: همان، ص186
  5. ر.ک: همان، ص199،202
  6. ر.ک: همان، ص186-185
  7. ر.ک: پژوهش زکی نجیب محمود، ص21-5
  8. ر.ک: همان، ص35-21
  9. ر.ک: همان، ص86-37
  10. ر.ک: همان، ص90-87
  11. ر.ک: همان، ص98-91
  12. ر.ک: همان، ص120-119، 99
  13. ر.ک: همان، ص154-121
  14. ر.ک: همان، ص184-155
  15. ر.ک: همان، ص186
  16. ر.ک: همان، ص202-186

منابع مقاله

  1. متن کتاب و مقدمه محقق
  2. پژوهش زکی نجیب محمود


وابسته‌ها