حقایق التفسیر: تفسیر عرفانی قرآن
حقایق التفسیر: تفسیر عرفانی قرآن تألیف عبدالرحمن سلمی، ترجمه و شرح: قاسم میرآخوری، این کتاب یکی از کهنترین کتب تفسیری عرفانی است که با نقل تفاسیر عارفانی چون ابن عطاء، جنید، شبلی، نوری، واسطی، سهل تستری، حلاج، خراز و دهها عارف دیگر و از همه مهمتر با نقل تفسیر منسوب به امام صادق(ع) به جمع و تدوین آن پرداخته است.
حقایق التفسیر: تفسیر عرفانی قرآن | |
---|---|
پرونده:NUR112753J1.jpg | |
پدیدآوران | سلمی، محمد بن حسین (نویسنده) مير آخوري، قاسم (مترجم) |
ناشر | فهرست - بازتاب |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | 1391ش- 1402ش |
چاپ | یکم |
شابک | 5ـ32ـ7522ـ600ـ978 |
موضوع | تفاسير عرفاني - قرن 4ق. سلمي، محمد بن حسين، 325 - 412ق. - حقايق التفسير - نقد و تفسير |
زبان | فارسي |
کد کنگره | |
ساختار
این کتاب در دو بخش تنظیم شده است: بخش نخست ترجمۀ کتاب «حقایق التفسیر» سلمی است که با سورۀ حمد آغاز میشود و در مجلد اول به پایان سورۀ بقره ختم میگردد؛ بخش دوم در پایان هر سوره به توضیح و شرح برخی از واژگان و تعبیرات قرآنی و نیز به شرححال و بیان عقاید و آثار عارفانی که سلمی از آنان نقل حدیث کرده، پرداخته شده است. بنابراین این کتاب افزون بر آنکه یک دوره تفسیر قرآن از زبان عارفان بزرگ پیش از سلمی است، یک دوره معرفی شخصیتهای برجستۀ عرفان و تصوف است که نقش بزرگی در تدوین و گسترش آموزههای عرفانی داشتهاند.
گزارش کتاب
ابوعبدالرحمان سلمی (325 ـ 412 ق) یکی از پرکارترین نویسندگان و مورخان ایرانی است که در زمینۀ عرفان و تصوف آثار بیشماری از خود برجای گذاشته است. مشهورترین آثار او، یکی «طبقات الصوفیه» دربارۀ مشایخ و عارفان و عقاید و سخنان آنان تا زمان خود اوست. دیگری تفسیر قرآن او با نام «حقایق التفسیر» که یکی از کهنترین کتب تفسیری عرفانی است که با نقل تفاسیر عارفانی چون ابن عطاء، جنید، شبلی، نوری، واسطی، سهل تستری، حلاج، خراز و دهها عارف دیگر و از همه مهمتر با نقل تفسیر منسوب به امام صادق(ع) به جمع و تدوین آن پرداخته است.
بیشک کتاب «حقایق التفسیر» یکی از مهمترین منابع تفسیری در حوزۀ تفسیر باطنی و اشاری است؛ همانگونه که تفسیر طبری منبعی مهم در تفسیر ظاهری قرآن کریم است. افرادی چون واحدی، ابن جوزی و ذهبی مخالف این تفسیر بودهاند؛ ولی امام محمد غزالی در «رسالة اللدنیة» ستایشگر آن است.
روش تفسیر سلمی در این کتاب اینگونه است که ابتدای هر سوره با عبارت «ذکر ما قیل فی سوره» تفسیرهای عارفان را که دربارۀ آن سوره گفتهاند، جمعآوری میکند و دربارۀ هر آیه، تفسیر عارفان را میآورد. سلمی بهندرت راوی سلسله نقل را قید میکند و در بیشتر مواقع تفسیر خود را با کلمۀ «قال» چنانکه گویی خود به طور مستقیم از راوی آن شنیده است، قید میکند. در بسیاری از آیات، تنها به معنای ظاهری آیه بسنده کرده است و در برخی موارد به معنای باطنی و اشاری عارفان نیز پرداخته است.
سلمی برای تأیید نظر تفسیری خود، در بعضی موارد از آیات، احادیث و اشعار به عنوان شاهد مثال استفاده میکند و عقیدۀ خود را با این شواهد استحکام میبخشد. در تفسیر او شاهد برخی از اسرائیلیات نیز هستیم. وی به آن بخشی از آیات که مرتبط با احکام فقهی است، درنگ نداشته و به تأویل و تفسیر آن نمیپردازد.[۱]
پانويس