ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم
احمد بن عبدالحلیم بن تیمیة حرّانی (۶۶۱-۷۲۸ق)، فقیه حنبلی و سلفی، محدث، مبتکر و بنیانگذار نظریه وهابیت، یکى از شخصیتهاى مشهور جهان اسلام است که در اندیشۀ دینى و معنوى عصر خود و اعصار بعد از خود اثر بسیار مهمى داشته و از افراد معدود بحثانگیز و مورد مناقشه در سر تا سر قرون بعد از زمان خویش بوده است.
نام | ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم |
---|---|
نامهای دیگر | ابن تیمیه، تقیالدین ابوالعباس
ابن تیمیه، شهابالدین احمد بن عبد الحلیم ابن تیمیه، شیخالاسلام تقیالدین ابوالعباس حرانی، احمد بن عبد الحلیم شیخالاسلام تقیالدین ابن تیمیه |
نام پدر | عبدالحلیم |
متولد | 661ق برابر با 1263م |
محل تولد | حرّان |
رحلت | 728ق برابر با 1328م |
اساتید | ابن عبدالدائم
مجد بن عساکر یحیى بن الصیرفى قاسم اربلى |
برخی آثار | الرد علی الأخنائی قاضی المالکیة واستحباب زیارة خیرالبریة الزیارة الشرعیة لا البدعیة |
کد مؤلف | AUTHORCODE01733AUTHORCODE |
ولادت
شیخالاسلام تقیالدین ابوالعباس احمد بن عبدالحلیم، در شهر حرّان جایی میان موصل و شام که در آن زمان از مراکز تعلیمات مذهب حنبلى بود به سال 661ق برابر با 1263م در خانوادهای از مشایخ حنابله متولد شد.
در خانوادۀ ابن تیمیه در حرّان در قرن 6 و 7ق افراد مشهورى در مذهب حنبلى وجود داشتهاند.
تحصیلات
ابن تیمیه پرورش علمى و دینى خود را ابتدا در محیط علماى حنبلى دمشق تکمیل کرد.از شیوخ او مىتوان ابن عبدالدائم، مجد بن عساکر، یحیى بن الصیرفى، قاسم اربلى، ابن ابى الیسر، ابراهیم بن الدرجى و...را نام برد.
ابن تیمیه در اکثر علوم متداول زمان خویش از فقه و حدیث و اصول و تفسیر و کلام متبحّر بود و در فلسفه و ریاضیات و ملل و نحل و عقاید ادیان دیگر مخصوصاً مسیحیت و یهود نیز اطلاعات فراوان داشت.وى به زودى بر اثر قدرت بیان و وسعت دانش و زهد و عبادت خود مشهور گردید و از مراجع مهم فتوا در زمان خود شد.
ابن تیمیه بهسبب اظهار عقاید خاص خود نسبت به مسائل مختلف(کلامى، فقهى، عرفانى و...) و موضعگیرى در برابر شخصیتهاى برجستۀ اسلامى، مخالفان و نیز مریدان بسیارى در همان روزگار خویش یافت. از مخالفان او مىتوان این افراد را نام برد: نصر بن سلمان ابن عمر منبجى (متوفاى 719ق)، ابوحیان اندلسى نحوى (م 745ق) و...از جمله شاگردان و مدافعان سرسخت ابن تیمیه مىتوان ابن کثیر، مؤلف «البدایة و النهایة» را نام برد. اما بزرگترین شاگرد و مدافع ابن تیمیه بىشک شمسالدین محمد بن ابىبکر بن ایوب، معروف به ابن قیم جوزیه (691-751 ق) است که در همۀ اقوال و عقاید تابع و حامى بىچون و چراى او بود و نشر و بسط عقاید ابن تیمیه را در زمان حیات او و پس از مرگ او برعهده داشت.
عقائد
ابن تیمیه علاوه بر مذهب حنبلى که مذهب وى بود، بهتحقیق در مذاهب فقهى و علم کلام و اصول اعتقادات نیز پرداخت و برخلاف اکثر معاصران خود فلسفه و حکمت هم آموخت و با ادیان یهود و مسیحیت آشنا شد.کسى که آثار او را مطالعه مىکند و اطلاعات او را در معارف اسلامى از فقه و حدیث و کلام و لغت و تفسیر مىبیند، انتظار دارد که در بلندنظرى و تعصّبستیزى فردى برجسته باشد و گرد تعصبات و فرقهگرایىهاى زمان خود نگردد، اما او در حدود عقاید مذهب خانوادگى خود(حنبلى) محدود و محصور مانده و در مجادلات و مباحثات کلامى از راه انصاف به دور افتاده و به مخالفان خود با سلاح اتهام حمله کرده است.
ابن تیمیه آنچه را خوانده و یاد گرفته است، در دفاع از اصول حنابله و محدثان بهکار مىبرد و فقط آنان را اهل نظر یا به تعبیر خودش«نظّار» مىخواند و بزرگان اندیشۀ جهان و حکماى بزرگ اسلام را به باد انتقادهاى سخت و عنیف مىگیرد و حتى بر اشعرى و غزالى و فخر رازى بىمحابا مىتازد و تنها در بعضى از مسائل فقهى از خود استقلال رأى نشان مىدهد.
ابن تیمیه متکلمان را اهل بدعت مىداند و مىگوید فلاسفه و متکلمان حقیقتى را ثابت نکردهاند و اصولى را که بنیاد نهادهاند با حقیقت متناقض و متعارض است و آنها این اصول را بر آنچه پیامبر اسلام آورده، مقدم مىدارند.به گفته ابن تیمیه این گروهها عقل را با نص و ظاهر قرآن و حدیث معارض مىدانند.او در اینباره چهار اصل بیان مىکند که محور همۀ عقائد و آراء اوست:
1-عقل با قرآن و حدیث معارض نیست.2-عقل موافق قرآن و حدیث است.3-عقلیات حکما و متکلمان که با نقل و سنت معارضى باشد، باطل است.4-عقل درست و صریح و خالص با اقوال حکما و متکلمان مخالف است.به عبارت دیگر ابن تیمیه با استدلالات عقلى بدون تکیه بر قرآن و حدیث مخالف است و عقل را تنها در جایى معتبر مىداند که با قرآن و حدیث معارض نباشد.
او مىگوید حتى در اصول دین هم باید به کتاب و سنت رجوع کرد و تنها قرآن است که برای مطالب الهى دلایل عقلى بیان مىکند.
مبانى فکرى ابن تیمیه را در سه بخش مىتوان خلاصه کرد:
- حمل صفات خبرى بر معناى لغوى:در اصطلاح علم کلام، بخشى از صفات خدا را که تنها قرآن و حدیث از آنها خبر داده و خرد آنها را درک نکرده است، صفات خبرى مىنامند.صفاتى مانند:
- ید، وجه، استواى بر عرش و...شکى نیست که معانى لغوى این صفات ملازم با جسمانى بودن خداوند است و حال آنکه خداوند منزه از این معانى است، لذا این صفات با قرائنى که در سیاق آیات آمده به نحوى تأویل میکردند که با واجب الوجود بودن خداوند ناسازگار نیفتد.اما ابن تیمیه اصرار دارد که این صفات با همان معناى لغوى و عرفى بر خداوند حمل مىشود.
- پس اعتقاد ابن تیمیه در توحید خداوند و اثبات صفات که اساس عقاید دینى اوست، مبتنى بر دو اصل است:1-آنچه سلف؛یعنى بزرگان صدر اسلام گفتهاند، صحیح است و باید از آن پیروى کرد.2-تأویل آیات به معنى اصطلاحى متأخر آن صحیح نیست، بنابراین کسانى که این نوع صفات را به کمک قرائن موجود در آیات و روایات بر معانى مجازى و کنایى حمل مىکنند، مورد انتقاد هستند.
- ابن تیمیه با اعتقاد به دو اصل فوق به مسألۀ صفات که یکى از مهمترین مسائل کلامى میان اشاعره و معتزله است مىپردازد و این مسأله از عمدهترین مباحث در کتب و آثار اوست.او مخالفان خود را متهم مىکند که صفات کمال خداوند را منکرند و او را عالم و قادر و حىّ و مرید نمىدانند.براساس همین مبنا ابن تیمیه خداوند را قابل اشارۀ حسّى دانسته و معتقد است که موجود قائم به نفس غیر قابل اشارۀ حسى و غیر قابل رؤیت وجود خارجى ندارد و ساخته و پرداختۀ ذهن است.این همان جسمانى بودن و مادى بودن خداست که ابن تیمیه مىکوشد که حنابله را از آن مبرّا سازد، لذا برای فرار از تهمت مخالفان به معانى قرآنى و لغوى و فلسفى جسم متشبّث مىشود و از اقرار صریح به تجسیم تحاشى مىکند.
- بنا بر این اتهام او به این عقیده که قائل به تجسیم خداوند است، از راه الزامات منطقى است که بر او وارد است.مثلاًوقتى مىگوید:خداوند قابل اشارۀ حسیّه است، در حقیقت جسم بودن او را پذیرفته است.
- کاستن از مقامات پیامبر(ص):بخش دوم تفکر ابن تیمیه عادى جلوه دادن مقامات پیامبران و اولیاى الهى است و اینکه آنان پس از مرگ کوچکترین تفاوتى با افراد عادى ندارند.
- بر این اساس وى مىگوید:الف:سفر برای زیارت پیامبر حرام است.ب:کیفیت زیارت پیامبر از کیفیت زیارت اهل قبور تجاوز نمىکند.ج:هرنوع پناه و سایبان بر قبور حرام است.د:پس از وفات پیامبر توسل به او بدعت و شرک است.ه:سوگند به پیامبر و قرآن و یا سوگند دادن خدا به آنها شرک است.و:برگزارى مراسم جشن و شادى در تولد پیامبر بدعت بهشمار مىرود.
- زیربناى این نظریات این است که او برای توحید و شرک، حدّ منطقى قائل نشده و روى انگیزه خاصى آنها را شرک، بدعت و یا لااقل حرام دانسته است.
- انکار فضائل اهلبیت علیهمالسلام:وى در کتاب «منهاج السنة» احادیثى را که دربارۀ مناقب علی علیهالسلام و خاندان اوست، بدون ارائه مدرک ى، انکار مىنماید و همه را مجعول اعلام مىکند و بدین وسیله روح ناصبىگرى را پرورش مىدهد.
دربارۀ امامت ابن تیمیه معتقد است اهم مطالب دین ایمان به خدا و رسالت حضرت رسول است و هیچکس امامت را شرط لازم اسلام ندانسته است و اگر چنین بود خود حضرت رسول این مطلب را صریحا در زمان حیات خود بیان مىکرد.
نقد دیدگاههاى ابن تیمیه
حمل صفات خبرى بر معناى لغوى توسط ابن تیمیه ملازم با قول به تجسیم ذات بارى تعالى است.آیاتى که دستاویز ابن تیمیه است دو نوع ظهور دارد:یکى ظهور إفرادى و تصورى و دیگرى ظهور جملى و تصدیقى.مجسّمه و از جمله ابن تیمیه در تفسیر این نوع آیات از ظهور نخست پیروى کرده و دومى را به دست فراموشى سپردهاند، در صورتى که کلام عرب، و مخصوصاً فصیحان و بلیغان مالامال از مجاز و کنایه است و در این صورت باید پس از ظهور افرادى و تصورى به دنبال ظهور جملى و تصدیقى آن رفت و آن را گرفت.گذشته از این، این نوع از آیات، آیات متشابهى هستند که باید با مراجعه به آیات محکمات تفسیر شوند.
اما دیدگاه ابن تیمیه دربارۀ زیارت مرقد پیامبر اکرم صلىاللّهعلیهوآلهوسلم، با روایات زیادى که از پیامبر(ص) دربارۀ استحباب زیارت قبور مؤمنان بهویژه شخصیتهاى بزرگ اسلامى و شخص رسول اکرم(ص)نقل شده در تعارض آشکار قرار دارد.این روایات نشانگر آن است که زیارت مرقد پیامبر(ص) به هیچ وجه بدعت نیست بلکه نشانۀ مهرورزى مؤمنان به پیامبر و علامت ایمان ایشان است.این معنا زیارت قبور امامان اهلبیت علیهمالسلام و صالحان و نیکان را نیز در بر مىگیرد.
اما ابن تیمیه برای نخستین بار در آغاز قرن هشتم هجرى، رسالهاى پیرامون زیارت بیت المقدس نوشت و در آن به حرمت و ممنوعیت سفرهاى زیارتى حکم کرد.وى در مقام اثبات مدعاى خویش به روایت منسوب به پیامبر(ص) استناد کرد.روایت مذکور به سه صورت مختلف نقل شده است:
- تشدّ الرّحال الى ثلاثة مساجد:المسجد الحرام و المسجد الاقصى و مسجدى هذا.
- إنما یسافر الى ثلاثة مساجد:مسجد الکعبة و مسجدى و مسجد إیلیاء.
- لا تشدّ الرحال إلاّ الى ثلاثة مساجد:مسجدى هذا و المسجد الحرام و المسجد الأقصى.
ابن تیمیه از این حدیث نتیجه گرفت که اگر کسى نذر کند به زیارت قبر حضرت ابراهیم(ع) یا پیامبر(ص) برود، نذر او به اتفاق پیشوایان مذاهب اربعه باطل است، زیرا سفر او به این مراکز به قصد زیارت حرام است.
اما این حدیث هیچ گونه پیوندى با مدعاى ابن تیمیه ندارد و به گفتۀ غزالى در «احیاء العلوم» با این حدیث هرگز نمىتوان تحریم سفر به سوى سایر مساجد را اثبات کرد، زیرا لسان حدیث،
لسان ارشاد و راهنمایى به این نکته است که چون تمام مساجد، غیر از این سه مسجد، از نظر فضیلت یکسان هستند، صحیح نیست مسلمانى رنج سفر را بر خود هموار کند و به زیارت سایر مساجد و یا اقامۀ نماز در آنها بپردازد.
اما دربارۀ تحریم سفر به اماکن دیگر برای زیارت نیز این روایات هیچ گونه دلالتى ندارد زیرا حدیث، دربارۀ مساجد سخن مىگوید و بر فرض دلالت، باید سفر برای سایر مساجد را تحریم کند نه سفر برای سایر اماکن برای زیارت قبور اولیاى خدا، زیرا آنچه محور بحث است، نفیا و اثباتا، همان مساجد است، نه قبور صالحان.بنابراین چنانچه ناروایى سفر به سایر مساجد را بپذیریم، این امر دلیل بر ناروایى سایر مسافرتها که اصلا داخل در موضوع بحث نیستند، نخواهد بود.
گذشته از این، اگر این حدیث ناظر به زیارت پیامبران و صالحان باشد، طبعا در برابر سیرۀ مسلمین، حدیث منسوخ و یا مؤوّلى خواهد بود، زیرا پیش از عصر ابن تیمیه همۀ مسلمانان جهان به زیارت قبر پیامبر(ص) مىشتافتند و این سیرۀ عملیه، بزرگترین حجت بر جواز و نیز استحباب قصد سفر برای زیارت پیامبران و اولیاى الهى است.
در پایان یادآور مىشویم:اگر فرض شود که این حدیث(احادیث) از دلالت گستردهاى برخوردار است؛یعنى علاوه بر تحریم سفر به سایر مساجد، سفر به اماکن را نیز تحریم مىکند، در این صورت هم مقصود تحریم سفرهایى است که برای تعظیم مکان خاصى انجام مىگیرد، اما اگر هدف از سفر به این اماکن، تعظیم انسانى باشد که در آن مکان مدفون است و خداوند او را بزرگ شمرده است و ما را به تکریم و محبت او دعوت نموده، چنین سفرى به هیچ وجه داخل در مدلول روایت نخواهد بود.
وفات
سرانجام در سال 728ق برابر با 1328م در زندان قلعه دمشق وفات یافت.
آثار
ابن تیمیه هیچگاه از نوشتن و تصنیف فارغ نبود، حتى هنگامى که به زندان افتاد به نوشتن اشتغال داشت.برخى مصنفات او را تا 300 جلد شماره کردهاند.از نوشتههاى او در باب عقاید مىتوان به کتابهای زیر اشاره کرد.
- الایمان
- الاستقامة
- منهاج السّنة النَّبَوِيَّة فِي نقض كَلَام الشِّيعَة والقدرية
- التوسل و الوسیلة
- مقدمة في أصول التفسير
- الرسالة التدریة
- الفتوى الحموية
- الصارم المسلول على شاتم الرَّسُول
- اقْتِضَاء الصِّرَاط الْمُسْتَقيم فِي الرَّد على أَصْحَاب الْجَحِيم
- دفع الملام عَن الْأَئِمَّة الْأَعْلَام
- السياسة الشَّرْعِيَّة في إصْلَاح الرَّاعِي والرعية
- شرح عقيدة الْأَصْفَهَانِي
- شرح مسَائِل من الْأَرْبَعين للرازي
- شرح الْمُحَرر
- شرح حديث النزول
- العقیدة الواسطیة
- نقد مراتب الإجماع
- الْكَلَام على إِرَادَة الرب وَقدرته نَحْو مائَة ورقة
- الأزهرية بضع وَعِشْرُونَ ورقة
- بیان الهدى من الضلال
- بیان الفرقة الناحیة
- نقض المنطق
- البغدادية
- مسَائِل فِي الشكل والنقط
- الصعيدية
- الرّدّ على المنطقیین
- الواسطه بین الحق و الخلق
- الرد على الأخنائی و غیره
وابستهها
رسالة ابن تيمية في الأحرف السبعة
الرد علی الأخنائي قاضي المالکیة واستحباب زیارة خیرالبریة الزیارة الشرعیة لا البدعیة
شرح منهاج الکرامة في معرفة الإمامة و الرد علی منهاج السنة لإبن التیمیة
نظرة في كتاب منهاج السنة النبوية لإبن تيمية الحراني
التفسير الكامل و هو تفسير آي القرآن الكريم
تفسير آيات أشکلت علي کثير من العلماء حتي لا يوجد في طائفة ...
تفسير الآية الکريمة لا إله إلا أنت سبحانک إني کنت من الظالمين
رسالة ابن تيمية في الأحرف السبعة
المقامات و الأحوال المسماة التحفة العراقية
کتاب منهاج السنة النبویه في نقض کلام الشيعة و القدريه
الجواب الصحيح لمن بدل دين المسيح
درء تعارض العقل و النقل أو، موافقة صحيح المنقول لصريح المعقول
شرح حديث أنزل القرآن علي سبعة أحرف