سیره جلال‌الدین یا تاریخ جلالی

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

سيره جلال‌الدين يا تاريخ جلالى، برگردان فارسى كتابى است با عنوان «سيرت جلال‌الدين مينكبرتى» كه توسط شهاب‌الدين محمد خرندزى زيدرى نسوى درباره سرگذشت سلطان جلال‌الدين مينكبرتى؛ پسر سلطان محمد خوارزمشاه، به زبان عربى نگاشته شده است.

سیره جلال‌الدین یا تاریخ جلالی
سیره جلال‌الدین یا تاریخ جلالی
پدیدآورانناصح، محمد علی (مترجم)

نسوی، محمد بن احمد (نویسنده)

خطیب رهبر، خلیل (به کوشش)
عنوان‌های دیگرتاریخ جلالی سیره جلال‌الدین منکبرتی. فارسی
ناشرسعدی
مکان نشرتهران - ایران
سال نشر1324 ش
چاپ1
موضوعایران - تاریخ - خوارزم شاهیان، 470 - 628ق. جلال‎‌الدین خوارزمشاه، شاه ایران، - 628ق.
زبانفارسی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏DSR‎‏ ‎‏895‎‏ ‎‏/‎‏ن‎‏5‎‏ ‎‏س‎‏9041
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

ساختار

كتاب حاضر، مقدمه‌اى به قلم مترجم كتاب؛ آقاى محمدعلى ناصح و ديباچه مؤلف بر كتاب را دربردارد و فاقد تبويب و تفصيل مى‌باشد.

گزارش محتوا

مهم‌ترين اثر نسوى، «سيرت جلال‌الدين مينكبرنى» است. وى، جوينى و جوزجانى، سه تن مورخى بودند كه در هنگام حمل مغول، در خراسان و ماوراءالنهر مى‌زيستند و بسيارى از وقايع اين دوران را شاهد بوده يا از افراد نزدیک به واقعه كسب اطلاع كرده‌اند. سيرت جلال‌الدين خوارزمشاه در حقيقت سرگذشت پسر سلطان محمد خوارزمشاه و شرح يازده سال از اين دوران؛ يعنى از آغاز حمل مغول تا مرگ سلطان جلال‌الدين، و خاطرات شخص نسوى از رويدادهاى اين دوران است. در اين ميان، مؤلف در مواردى به سابقه بعضى از وقايع در دوره‌هاى پيش از آن؛ يعنى زمان حكمرانى سلطان محمد اشاره نموده و اطلاعات ارزشمندى در اين خصوص عرضه كرده است. دقت مؤلف در ضبط وقايع، نزدیکى او به دربار سلطان جلال‌الدين، ارزيابى‌اش از وقايع، ديد انتقادى و نيز قلت آثار درخصوص حكومت خوارزمشاهيان، سبب شده است كه اثر او جايگاهى خاص در ميان منابع اين دوران به دست آورد.

نسوى در نگارش كتاب «سيرت جلال‌الدين» ظاهراً در آغاز قصد نوشتن يك تاريخ عمومى را داشت؛ ولى آن گونه كه خود اشاره كرده است با ديدن كتاب «الكامل» ابن‌ اثير و دقت او در شرح رويدادها، به ويژه وقايع دور خوارزمشاهيان، تصميم گرفت فقط به شرح سرگذشت جلال‌الدين خوارزمشاه بسنده كند. وى تأكيد كرده كه در شرح اين رويدادها فقط آن وقايعى را نوشته كه ديده يا از اشخاص شاهدِ آن‌ها شنيده است. بااين حال ظاهراً بخشى از كتاب سيرت جلال‌الدين او دربار منشأ مغولان و وقايع مربوط به چنگيزخان، از اين قاعده مستثناست؛ زيرا با اطلاعات موثق تاريخى چندان هماهنگى ندارد. ولى شرح رويدادهايى كه به نوعى مرتبط با زندگى نسوى بوده، اين كتاب را به اثرى ارزشمند درباره دوره خوارزمشاهيان و زمان سلطان جلال‌الدين تبديل كرده است.

انگيزه‌هاى نسوى در نگارش كتاب سيرت جلال‌الدين خوارزمشاه را مى‌توان به شرح زير بيان كرد: 1- شرح رويدادهاى سلسل خوارزمشاهيان با هدف عبرت‌آموزى و كسب تجربه براى خوانندگان. 2- گزارش وقايع دور سلطان جلال‌الدين به آن سبب كه توسط ديگر مورخان نگاشته نشده است؛ 3- نبود نويسندگان علاقه‌مند و توانمند براى نگارش رويدادهاى اين دوره. نسوى وصف اين موقعيت را آن جا كه انگيز تاريخ‌نويسى خود را بيان كرده، به روشنى آورده و نوشته است: «و تصدى اين تصنيف را من متعين گشتم بر مثال جمعى كه در كشتى نشينند، و به غواص نكباء كشتى در معرض غرق و فنا آيد و رفتار همه قرين بلا و رفيق عنا شوند و موج دريا او را تنها به ساحل اندازد. هر آينه جز وى، كسى شرح احوال كشتى در رفقا وى نتواند كردن. والا حقيقت است كه من مرد اين كار و حريف اين بازار نيستم»؛ 4- حضور نسوى در وقايع مهم دور سلطان جلال‌الدين. نسوى به دليل مسئوليت مهمى كه داشته در اغلب سفرها و مأموريت‌ها همراه سلطان بوده است. همچنين عموم فرامين و نامه‌ها را او مى‌نوشت، به همين دليل مطلع‌ترين فرد از اوضاع ادارى و سياسى دور سلطان جلال‌الدين محسوب مى‌شد. وجود اين اطلاعات انگيزه لازم را براى نسوى در خصوص ثبت اين اخبار فراهم آورده است. 5- توانايى نسوى در كتابت و انشا كه انگيز لازم را براى او به وجود آورده است. 6- و ظاهراً شرح رويدادهاى زندگى خود، زيرا نسوى در تاريخ‌نگارى خويش، اغلب خاطرات خود را نگاشته است. به نوشت مينوى، مؤلف هر چند نيّت آن را نداشته است كه ترجم حال خويشتن را بنگارد، در دو اثرش آن قدر از خود سخن گفته است كه از خلال عباراتش بتوان وى را شناخت.

بر همين اساس كتاب «سيرت جلال‌الدين»، از آن جهت كه شرح زندگى جلال‌الدين ارشد اولاد سلطان محمد خوارزمشاه است، نوعى زندگى‌نامه‌نويسى (بيوگرافى)، و از سوى ديگر از آن جهت كه دربردارند خاطرات نسوى است خاطره‌نويسى و حسب‌حال‌نويسى (اتوبيوگرافى) شهاب‌الدين نسوى محسوب مى‌شود. در اين صورت آثار نسوى را مى‌توان جزء قديمى‌ترين حسب‌حال‌نويسى‌ها و خاطره‌نويسى‌ها تلقى كرد.

وضعيت كتاب

اصل كتاب را نسوى به زبان عربى نوشته و در قرن هفتم، شخص ناشناسى آن را به فارسى ترجمه و تحرير كرده است. از اين ترجمه ظاهراً نسخ منحصر به فرد آن، كه در كتاب‌خانه مكرمين خليل ينانج استاد تاريخ دانشگاه استانبول موجود مى‌باشد، در اختيار مجتبى مينوى قرار گرفت و وى اين ترجمه را با تعليقات ارزشمندى به چاپ رساند.

متن عربى كتاب ظاهراً تا ساليان بسيارى ناشناخته ماند. جز آن كه برخى نويسندگانى؛ چون ابن‌ خلدون و ابوالفداء از بخش‌هاى كوتاهى از آن استفاده كردند. حتى رضاقلى‌خان هدايت كه مقدمه‌اى بر اثر ديگر نسوى؛ يعنى «نفثه‌المصدور» نگاشته است، از كتاب «سيرت جلال‌الدين» نامى نبرده و محتملاً از آن بى‌اطلاع بوده است. در 1891.م هوداس فرانسوى، معلم زبان‌هاى شرقى، نسخ منحصر به فرد اين كتاب، موجود در كتابخانه ملى پاريس، را تصحيح كرد و به چاپ رساند. نسخ مورد استفاده هوداس، استنساخ سال 667ق؛ يعنى 28 سال پس از تأليف اصل كتاب بوده است. در 1953.م نيز حافظ احمد حمدى با تكيه بر چاپ پاريس، مجدداً اين اثر را در مصر به چاپ رساند. متن عربى را در 1324.ش، محمدعلى ناصح، رئيس انجمن ادبى ايران، از روى چاپ هوداس به فارسى ترجمه كرد كه در برنامه حاضر موجود است.

متن فارسى كتاب سيرت جلال‌الدين، كه در قرن هفتم قمرى ترجمه شده است، در مقايسه با متن عربى آن كاستى‌هايى دارد. ظاهراً مترجم آن ترجيح داده است، بعضى توضيحات مؤلف را ترجمه نكند يا حذف كند. با اين حال، انشاى فصيح و مناسب او بهره‌مندى از اين اثر را ساده و مطلوب ساخته است. بررسى متن عربى و ترجم فارسى در كنار يكديگر كسب اطلاعات را از اين اثر مفيد مى‌سازد.

نسخه حاضر در برنامه پاورقى‌هاى مترجم و نيز فهرست مطالب و فهرست عام اعلام را دربردارد.

منابع مقاله

1- مينوى، مجتبى، معرفى كتاب سيرت جلال‌الدين مينكبرنى، مجله وحيد، مهر1344، ش22، ص17-24.

2- خسروبيگى، هوشنگ، خاطره نگاریهاى شهاب‌الدين نسوى، سايت: www.zamaneh.com.

وابسته‌ها

سیرت جلال‌الدین منکبرنی