رسالة القدس و رسالة غلطات السالكين

    از ویکی‌نور
    ‏رسالة القدس و رسالة غلطات السالكين
    رسالة القدس و رسالة غلطات السالكين
    پدیدآورانروزبهان بقلي، روزبهان بن ابي‌نصر (نويسنده) نوربخش، جواد (محقق)
    ناشريلدا قلم
    مکان نشرايران - تهران
    سال نشرمجلد1: 1381ش,
    شابک964-5745-18-7
    موضوعتصوف - متون قدیمی تا قرن 14 عرفان - متون قدیمی تا قرن 14
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‏BP‎‏ ‎‏282‎‏/‎‏7‎‏ ‎‏/‎‏ر‎‏9‎‏ر‎‏5
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    رسالة القدس و رسالة غلطات السالكين، دو رساله عرفانی فارسی به قلم روزبهان بقلی شیرازی (552-606ق) است. این اثر به کوشش جواد نوربخش (متوفی 1429ق) منتشر شده است.

    ساختار

    رسالة القدس در دوازده فصل و رسالة غلطات السالکین در قالب سؤالاتی با «سئل عنه» مطرح و با «فقال: اعلم» پاسخ داده شده است.

    گزارش محتوا

    رسالة القدس

    رسالة القدس را روزبهان برای مریدان خویش در ترکستان و خراسان نوشته و برای آنان فرستاده است. مؤلف «تحفة أهل العرفان» در سبب تصنیف رسالة القدس می‌نویسد: «و ساختن این رساله را سبب آن بود که بزرگی بود از مریدان شیخ که او را ابوالفرج خواندندی، مردی بازرگان بود، به اسم تجارت به اطراف و اکناف جهان به‌در رفتی. او چنین حکایت کرد که سالی به ترکستان رفته بودم و در شهری از شهرهای ترکستان به جهت معامله‌ای که کرده بودم چند روز در آن شهر اقامت ساخته بودم، روزی اهل شهر را دیدم که به اتفاق عزم جایی می‌کردند. از ایشان سؤال کردم که کجا می‌روند؟ جواد دادند که: ترکی است در این ولایت ما که دوازده سال است تا بر سنگی ایستاده است و حیرتی دارد و با کس سخن نمی‌گوید. ما به زیارت او می‌رویم. هرسال یک‎بار. و ابوالفرج گفت: من با ایشان عزیمت زیارت آن بزرگ کردم. پس مرا گفت از کجایی؟ گفتم: از فارس. گفت: شیخ روزبهان را دیده‌ای؟ گفتم: بلی، من چاکر و مرید اویم. چون این بشنید از سر سنگ فرود آمد و چشم‎های من ببوسید و گفت: خنک چشم‎های تو که شیخ روزبهان را دیده است. چون به شیراز رسیدم، با هزاران شوق و ذوق آهنگ حضرت شیخ کردم، چون به رباط آمدم شیخ در حجرات نشسته بود. شرف دست‎بوسی دریافتم. مرا گفت: ابوالفرج آن ترک دوست ما چون یافتی؟ فریاد از نهادم برآمد، گفتم: این از آن عجب‎تر. در قدم شیخ افتادم و حال بازگفتم. مریدان را وجدها و ذوق‌ها حاصل شد. بعد از مدتی عزم آن‎طرف داشتم. به خدمت شیخ آمدم. حال عرضه داشتم که: مشایخ آن‎طرف، چه اهل خراسان و چه ترکستان، همه مشتاق حضرت تواند و خواهان سخن تو. شیخ این رساله بساخت، من بدان طرف بردم»[۱].

    فصل اول رسالة القدس در بیان حقیقت توحید است. نویسنده پس از معرفی توحید با این عبارت که «توحید ذروه علیای احوال است، و عروه و ثقای مقامات است، و تیجان انبیاست، و حلیه اولیاست...»، اصل توحید را سه قسم دانسته است: توحید عام، خاص و خاص الخاص. سپس هر یک را توضیح می‌دهد؛ از جمله توحید خاص الخاص را این‎گونه معرفی می‌کند: «اما توحید خاص الخاص آن است که از حق به حق سیر کنند، و آن سیر آنگه باشد که روح مقدس از همه مراکب حدوث پیاده شود و علوش سفل شود، و سفلش علو گردد، و جهات و مکان و سیر و زمان نزد او معزول شود» [۲].

    به‌تبع فصل اول، در فصل دوم نیز معرفت به سه قسم معرفت عام، خاص و خاص الخاص تقسیم شده است. معرفت بر اسماء و شواهد و افعال را معرفت عام، معرفت بر حالات و مکاشفات و مقامات را معرفت خاص و معرفت بر حقیقت مشاهده را معرفت خاص الخاص دانسته است[۳].

    در فصل پنجم رساله به موضوع مکاشفه اشاره شده و آن را مخصوص انبیا و به‌تبع آن‌ها اولیای الهی دانسته است: «اعلموا الخوانی –زادکم الله حقایق المکاشفه و وقایع المشاهدة- که مقام مکاشفه خصوصیت انبیاست، و معراج رسل و منهاج اولیاست و مکاشفه بعد از مقامات و حالات باشد مر امناء حق را و این صفت بعد از استقامت و جد پدید آید...» [۴].

    در فصل هفتم، بقلی همچون دیگر صوفیان برای سماع جایگاه ویژه‌ای قائل شده است. او همه موجودات را متمایل به سماع دانسته و روح همه موجودات را به سماع زنده می‌داند: «بلی، جملگی موجودات آنچه هستند از حیوانات مایل‌اند به سماع، زیرا که هر یکی را علیحده درخور خویش روحی است که او بدان روح زنده است و آن روح به سماع زنده باشد». همچنین سماع را محرک اسرار ربانی می‌داند: «سماع استرواح جمله خاطرهاست از اثقال بشریت و مهیج است مر طبایع آدمی را و محرک اسرار ربانی است»[۵].

    در آخرین فصل این رساله نیز نفس به اماره، لوامه و مطمئنه تقسیم و معرفت هر سه واجب دانسته شده و معرفت حق بر معرفت این‌ها متوقف شده است. سپس از نفس اماره به نفس روینده، از لوامه به جوینده و از مطمئنه به گوینده تعبیر شده و توضیح بیشتر را به فصول پیشین ارجاع داده است[۶].

    رساله غلطات السالکین

    رساله غلطات السالکین را روزبهان درباره اشتباهاتی که ممکن است سالکان الی الله را در طریقت پیش آید تصنیف کرده است. شاید در عهدی که شیخ می‌زیسته است مدعیانی در طریقت بوده‌اند که راه را از چاه نمی‌شناخته و بی‌پیر، خرقه‎پوش بوده و نام درویشی را برای تأمین زندگی چندروزه دنیا دستاویز قرار می‌داده‌اند و انگیزه اصلی شیخ از تصنیف این رساله روشن ساختن اذهان نسبت به این واقعیت و بیان حقیقت و حالات و مقامات عرفا بوده است. لهذا شیخ اشتباهاتی را که پیران و مریدان ممکن است دانسته یا ندانسته مرتکب شوند ذکر می‌کند. باید گفت که چنین کاری مهم درخور توانایی چنان عارفی بزرگ بوده است[۷].

    این رساله چنان‎که‎ از‎ نامش پیداست رساله‌ای است تعلیمی. سالکی‎ جوینده‎ از‎ شیخ پرسش‎هایی می‌نماید، شیخ ضمن شرح آن‌ها به نقد هرکدام می‌پردازد و او را از غلطات و مهلکات آن‌ها بر حذر می‌دارد. پرسش‎های‎ او‎ این‎ است که حقیقت کفر چیست، و مراحل عشق و صحبت‎ کدام‎ است، و شیخ کیست و مرید را با او چگونه ارادت باید و آفات و غلطات طریق چیست، و تبیین این‎که چگونه عابدی پرهیزگار چون‎ منصور‎ حلاج «انا الحق» گفت، و آخرین پرسش از سیر اشباح در هوی است‎ که رساله به پاسخ آن اتمام می‌پذیرد[۸].

    در یکی از مسائل کتاب از عشق و محبت و حقیقت آن سؤال شده است که بقلی در جواب چنین می‌نویسد: «اعلم وفقک الله طریق العاشقین. بدان که مبادی عشق محبت است، و بعدازآن شوق است، و نهایتش عشق است، و آن استغراق محبت است، و این هر سه بعد از کشف و مشاهده است، که تا تواتر الطاف به وسایل انوار از غیب حق به دل نرسد، دل از حب حق مملو نشود، و تا فیض حسن وی متواتر نشود، شوقش پدید نیاید، و تا در جمال و جلال روح مقدس مست نشود، عشقش پدید نیاید...»[۹].

    نویسنده در این رساله بی‌نیازی از عبودیت را از جمله اشتباهات سالکین دانسته است: و از غلط‎هایشان یکی آن است که هر فرایضی که حق –سبحانه‌وتعالی- واجب کرده است بر بندگان آن را فروگذارند، چون نماز و روزه و زکوة و صدقه و امثال آن و چنان نمایند از خود که ما مخصوصیم بر حریت، و عبودیت از آن غیر ما است[۱۰].

    وضعیت کتاب

    فهرست اسامی مردان و زنان در انتهای کتاب ذکر شده است. بیشتر مطالب پاورقی‎های کتاب نیز اختلاف نسخه‌هاست.

    پانویس

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. حسینی، رعنا، «غلطات السالکین تألیف: روزبهان بقلی»، پایگاه مجلات تخصصی نور: فرهنگ ایران‎زمین، 1361، شماره 25، صفحه 45 تا 63.


    وابسته‌ها