حسین عليهالسلام شهید آگاه و رهبر نجاتبخش
حسین عليهالسلام شهید آگاه و رهبر نجاتبخش، اثر آیتالله صافی گلپایگانی است که در پاسخ به کتاب شهید جاوید صالحی نجفآبادی نوشته شده است.
حسين عليهالسلام شهيد آگاه و رهبر نجات بخش اسلام | |
---|---|
پدیدآوران | صافي، لطف الله (نویسنده) |
ناشر | مؤسسه نشر و تبليغ |
مکان نشر | ايران - مشهد مقدس |
سال نشر | 1366ش - 1407ق |
چاپ | 3 |
موضوع | 1.حسين بن علي(ع)، امام سوم، 4 - 61ق. 2.صالحي نجف آبادي، نعمتالله، 1302 - 1385. شهيد جاويد: حسين بن عليعليهالسلام - نقد و تفسير |
زبان | فارسی |
کد کنگره | BP 41/5 /ص2 ش9086 |
ساختار
کتاب «شهید آگاه» مانند کتاب «شهید جاوید»، در پنج بخش تنظیم شده و مؤلف در هر بخش به رد یک بخش از آن کتاب پرداخته است. مهمترین انتقاد نویسنده به کتاب شهید جاوید این است که تحلیل آن با علم امام منافات دارد و ازاینرو عنوان کتاب خود را شهید آگاه گذاشته است. در ابتدای کتاب نیز مقدمهای مفصل آورده است.
گزارش محتوا
مقدمه
مقدمه کتاب مشتمل بر 10 قسمت است که: در قسمت اول به توصیف و بیان قیام امام میپردازد؛ البته با ذکر این نکته که در توصیف قیام مقدس سیدالشهدا(ع) و شرح نهضت جاویدان و پایدار حسینی، زبان و بیان و الفاظ و کلمات ما در هر درجه از فصاحت و بلاغت هم باشد، عاجز و ناتوان است.
در قسمت دوم به بررسی هدفهای قیام حضرت میپردازد، ولی با تذکر نکاتی که بسیار لطیف و قابل تأمل است. ایشان بر این باورند که در واقع در بررسی هدف قیام و در کل هدف پیغمبر و امام باید محدودیتهایی قائل شد و خط قرمزهایی را قرار داد و به آنها پایبند بود.
در قسمت سوم به بیان اهمیت تأسیس حکومت اسلامی پرداخته و بیان میدارد که حکومت اسلامی وقتی تأسیس شده باشد، دستهای ناپاک «زیاد»ها و «ابن زیاد»ها و «مغیرة بن شعبه»ها و «شمر»ها و «خولی»ها از خیانت و جنایت و تصرف در بیتالمال و تجاوز به نفوس و اعراض قطع و دستهای پاک افرادی مانند ابوذر و مقداد و سلمان و عمار و میثم و رشید و قیس بن سعد و حجر بن عدی و مسلم بن عوسجه و حبیب بن مظاهر مصدر کار میشوند.
در قمست چهارم به این مطلب میپردازد که اگر امام زمینه را مساعد مییافت، در تأسیس حکومت اسلامی با جدیت اقدام میفرمود؛ ولی آیا شرایط و اوضاع مساعد بود؟ آیا تأسیس حکومت اسلامی امکان داشت؟
در قسمت پنجم بیان میدارد که مدارک و مصادر معتبر تاریخی دلالت بر آن دارد که امام بر شهادت خود و حاصل نشدن پیروزی نظامی علم و آگاهی داشت و هدف آن حضرت از قیام، اعلان بطلان حکومت یزید و احیای دین و رفع اشتباهات و انحرافات فکری و... بود.
در قسمت ششم و هفتم ابتدا با بررسی کوتاهی پیرامون کتاب «شهید جاوید» و برداشتهای آن از قیام سیدالشهداء(ع) به این نتیجه میرسند که: «اساس کتاب شهید جاوید باطل است»[۱]؛ چون از نظر اصول مذهب شیعه، ائمه(ع)هر کاری انجام دادند و هر کاری انجام بدهند به عهد و امر خداوند بوده است و دلایل نویسنده «شهید جاوید»، که نظر خود را موافق نظر شیخ مفید و سید مرتضی و شیخ طوسی دانسته، مردود است و سخنان عالمان مزبور در پاسخ اهل سنت و با توجه به مقتضیات عصرشان است.
در جایی از کتاب تصریح شده که همه کتاب شهید جاوید بر محور سخنی از سید مرتضی در تنزيه الأنبیاء دور میزند[۲]، اما در نهایت تفاوتی میان نظر سید مرتضی و مؤلف «شهید جاوید» گذاشته شده است.
در قسمت هشتم، حول بخش دوم کتاب «شهید جاوید» سخن به میان آمده که در آنجا ذکر شده: «نهضتهای علما که بدون نیروی نظامی و مالی انجام گرفته محکوم و غیر عقلایی است» و این بخش به ترویج خمودی و سکوت و برگزیدن حال انزوا که در عصر ما بسیار مضر است، میپردازد و مؤلف کتاب حاضر در این قسمت به نقد کوتاهی در این موضوع میپردازد.
در قسمت نهم از مقدمه به این نکته اشاره میکند که اساس کتاب «شهید جاوید» بر این است که قیام امام منحصراً برای تأسیس حکومت اسلامی بوده و هدف دیگر در کار نبوده است و چون با اصول مذهب تشیع نمیتوان تحلیل و تفسیر صحیحی از این نظریه داد و از طرف دیگر اهل سنت و خاورشناسان را نیز نمیتوان اینگونه قانع ساخت، طبعاً صحت این نظریه تأیید میشود که امام در این قیام مأموریت فوقالعادهای داشت و...
قسمت آخر مقدمه، به کنار زدن پردههای ابهام اختصاص دارد و مؤلف اشاره میکند که توضیحی از شیخ نعمتالله صالحی نجفآبادی به دستمان رسیده که وی در آن، مقام علم و عصمت امام را تصدیق کرده و پیغمبر و امام را عالم به «ما کان و ما يکون» میداند و اظهار میکند که چون هدف ایشان از تألیف کتاب پاسخ به اهل سنت و خاورشناسان بوده، مباحث کتاب با صرف نظر کردن از علم غیب امام و تنها از نظر مجاری طبیعی مطرح شده است؛ ولی آیتالله صافی میگوید قرائن و شواهد موجود در کتاب شهید جاوید خلاف آن را ثابت میکند.
متن کتاب شامل پنج بخش است:
بخش اول
بخش نخست که مشتمل است بر 24 قسمت است، به بررسی بخشهای مختلف و نکات اساسی کتاب «شهید جاوید» پرداخته و پارهای از اشکالات نویسنده آن را مشخص مینماید و در نهایت از قیام امام با وجود علم و آگاهی کامل به سرانجام کار، چنین تعبیر مینماید که روح آن، تعبدبه شهادت و فرمانپذیری و تسلیم در برابر امر خدا و از اهداف آن تسلیم حکومت نشدن و امتناع از بیعت و اعلان مشروع نبودن حکومت و امر به معروف و نهی از منکر بود و بلند کردن پرچم مظلومیت و آوردن فرزندان و عزیزان در میدان شهادت و اهل و عیال در معرض اسارت، همگی بهصورت اتمام حجت و کوشش و تلاشی فداکارانه و جاننثارانه در راه یاری دین خدا بود.
بخش دوم
بخش دوم کتاب مشتمل بر 20 قسمت است. در قسمتهای اول تا نهم به بررسی ماهیت قیام حضرت سیدالشهداء پرداخته و هرجا که خدشهای بر علم و مقام امام وارد شده، ایشان در مقام پاسخ برآمده و جوابیدرخور و شایسته دادهاند.
قسمت دهم تا پانزدهم، مربوط به پاسخ به اشکالی درباره مطلبی است که نویسنده «شهید جاوید» با آب و تاب به آن پرداخته و آن پیشنهادهای صلحی است که به امام نسبت داده است.
در قسمت 16 به پاسخ به برداشت «شهید جاوید» مبنی بر «به ضرر اسلام تمام شدن شهادت امام» میپردازد و مینویسد: «چون شهادت، مطلوب و محبوب خدا بوده است، پس شهادت سیدالشهداء(ع) ضربهای به اسلام محسوب نمیشود» و مفصل به این توهم پاسخ میدهد.
در قسمتهای هفدهم تا بیستم به بررسی بخشهای دیگری از کتاب پرداخته که یکی از آنها درباره مقایسه معاویه با یزید و برداشت غلط نویسنده از این موضوع درباره هدف قیام است. در بخش دیگری که «اهل سنت چه میگویند؟» نام دارد، ناقد متذکر شده است که نویسنده «شهید جاوید» بههیچوجه پاسخی منسجم و قابل قبول به اهل سنت نداده، بلکه تنها بر گفتار برخی از بزرگان آنان نظیر ابن عربی و ابن خلدون صحّه گذاشته است.
بخش سوم
در بخش سوم که مشتمل بر 30 قسمت است به بیان مراحل قیام و سیر قیام حضرت اباعبدالله(ع)پرداخته و به بیان و کیفیتِ ماوقع در عاشورا، البته در مقام پاسخ به اشتباهات نویسنده «شهید جاوید» پرداخته است.
بخش چهارم
آیتالله صافی در بخش چهارم که مشتمل بر 31 قسمت است، در قسمتهای گوناگون به بیان موضوعاتی مختلف میپردازد؛ از جمله در ابتدای بخش، به خطبهای از امام حسین(ع)میپردازد که بیان حضرت در این خطبه بر کتاب «شهید جاوید» خط بطلان میکشد و در قسمتی دیگر از این بخش، به بررسی کتاب «السياسة الحسينية» از موسیو ماربین آلمانی پرداخته و اصول مطالب آن را در موضوع قیام، برخلاف دیگر کتب مستشرقین، موافق با مبانی تشیع میداند و سپس به چهار اشکالی که به ماربین و کتابش شده، پاسخ میگوید و آنگاه با رسیدگی به ادعای «به سود اسلام نبودن ماجرای عاشورا» مینویسد: «کاش پیش از این مرده بودم و عمر به من اینقدر مهلت نداده بود تا زنده بمانم و در محیط تشیع این نغمه را بشنوم که قیام و شهادت سرور فداکاران راه اسلام سیدالشهداء(ع)، به سود اسلام نبود». سپس به این اشکال پاسخ میدهد و برای مثال سخنی از امیرالمؤمنین(ع) را میآورد که این قیام، شیعه را باقیتر و افزونتر ساخت و در قسمت دیگر این بخش، به بررسی شعر معروف: «إن كان دين محمد لم يستقم إلا بقتلي يا سيوف خذيني» میپردازد.
بخش پنجم
این بخش مشتمل بر 18 قسمت است. آیتالله صافی مینویسد: «این بخش از کتاب آثار نامطلوب تهاجم وحشیانه حکومت ضد اسلام یزید و آثار پرارزش قیام جوانمردانه امام حسین(ع) را مطرح کرده است، ولی طوری تنظیم شده که قیام امام(ع)، بیارزش و بلکه رویهمرفته زیانبخش معرفی میشود و افراد بیاطلاع گمان میکنند نتایج و آثار نامطلوب قیام بیشتر و مهمتر از نتایج مطلوب آن بود و مفسدهاش از مصلحتش که غیر قصدی بود زیادتر شد که این برداشت نادرست است» و همینطور آثار ذکرشده در شهید جاوید را میآورد و هریک را بررسی و بعضاً به بوته نقد میکشاند[۳]
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در صفحات 495 تا 498 کتاب ذکر شده است و بعد از آن فهرست ملحقات و اضافات آمده است که به توضیحات مفصلی در مورد برخی از بخشهای کتاب با استفاده از شمارههایی که در متن مشخص شده است، پرداخته است. آدرس روایات مورد استفاده مؤلف در پاورقیها آمده است.
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- معرفی کتاب پایگاه اینترنتی تراث به آدرس:
http://toraath.com/index.php?name=Sections&req=viewarticle&artid=168&page=1