أربعة كتب إسماعيلية
أربعة کتب إسماعیلیة | |
---|---|
پدیدآوران | مؤلف ناشناخته (نويسنده)
اشتروتمان، رودلف (مصحح) ابن ولید، علی بن محمد (نويسنده) |
عنوانهای دیگر | رساله الاسم الاعظم
رساله الایضاح و التبیین فی کیفیه تسلسل ولادتی الجسم و الدین رساله تحفه المرتاد و غصه الاضداد مسائل فی الحقائق و اجوبتها الثلاثه عشر |
ناشر | التکوين |
مکان نشر | دمشق - سوریه |
سال نشر | 2006 م |
چاپ | 1 |
موضوع | اسماعیلیه - متون قدیمی تا قرن 14 کلام اسماعیلیه - متون قدیمی تا قرن 14 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 215 /الف4 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
أربعة كتب إسماعيلية از چهار مقاله گردآورى شده است:
1-«مسائل في الحقايق و جواباتها»، 2-«رسالة الامم الاعظم» که مؤلفين آنها مجهول هستند.
3-«تحفة المرتاد و غصة الاضداد»، 4-«رسالة الايضاح و التبين في كيفية تسلسل الجسم و الدين» اثر راعى اسماعيلى على بن محمد بن الوليد(522-611 هجرى قمرى)
شاخصهاى انديشه اسماعيليان
اساس فرقه اسماعيليه مبتنى بر اين است كه امامت، حضرت امام جعفر صادق(ع) به اسماعيل فرزند بزرگش كه قبل از پدر فوت كرده بود رسيده است كه اين فرقه به نام اسماعيليه خالص معروفند.اين گروه مرگ اسماعيل را در زمان حيات پدرش انكار مىنمايد و مدعى شدهاند اسماعيل نمىميرد تا زمانى كه حاكميت بر زمين را در اختيار گيرد و همو امام قائم است.فرقه دوم عقيده دارند امامت پس از امام جعفر صادق(ع) به محمد بن اسماعيل رسيده است اين گروه مىگويند:امامت آينده در زمان حيات امام جعفر صادق(ع) از آن او بود، ولى چون او قبل از پدرش درگذشت امام صادق(ع) امامت را به محمد بن اسماعيل سپرده است.پيروان اين عقيده مبارکيّه نام دارند.پس اگر بتوان براى مكتب اسماعيليه با تمام تقسيمات و انشعاباتى كه در آن رخ داده است و در سراسر جهان پراكندهاند انديشهاى محورى، ايدهاى اصلى و مشخصهاى روشن كرد انديشه امامت اسماعيلى است كه از اهميت ممتازى برخوردار است.شايد بتوان ادعا كرد كه همه تعاليم و آموزهها و ابعاد فعاليت آنان را پيوندى محكم جهتدهى، منظم، كاربردى و معنادار كرده است.
يكى از ابعاد وجودى امام از نظر اسماعيليه حتى در دورانى كه در ستر كامل به سر مىبرد، برقرارى پيوندش با طبقات مختلف جامعه است و داعيان به مراتب گوناگون دستورها و خواستههاى او را در جامعه گسترش مىدهند امام شأن تأويل و تفسير شريعت را بر دوش دارد.از نظر اسماعيليان عقايد و انديشههاى انسانها و معارف و احكام الهى و شريعت داراى دو مرتبه است:ظاهر و باطن و از جنبه باطنى مذهب آنان بر دو پايه استوار است:
1) تأويل قرآن و دين كه در بخش بعدى اين را توضيح خواهيم داد.
2) معرفت حقايق و اينجاست كه گويا آيه شريفه«و يضع عنهم اصرهم و الاغلال الّتى كانت عليهم»بر او نازل شده است و امام اسماعيلى پرده از باطن شريعت برمىدارد.اسماعيليان آن امام را قائم خوانند كه در شريعت تصرف بسيار كند و به نظر آنان قائم داراى دو ظهور شكلى و معنوى است. از نظر اسماعيليه انتخاب امام از مردم ساخته نيست و خداوند تنها كسى است كه به وسيله پيامبر، امام را تعيين و به مردم معرفى مىكند.
از آنجا كه واژه امامت كاربرد بسيار زيادى در بحث امامت از ديدگاه اسماعيلى دارد و در سراسر كتب، خوانندگان به آن برخورد خواهند نمود لذا به بازنمايى اين اصطلاحات و نقش و كاركرد آنها مىپردازيم. 1-امام مقيم: از اين واژه تعريف جامعى ارائه نشده است ولى به نظر مىرسد او كسى است كه به قيام رسول ناطق مىپردازد و عهدهدار تربيت و تعليم و پاسداشت و حفاظت و يار اوست.چنين شخصى بالاترين مراتب امامت را دارا است. 2-امام اساس: از جانشين هريك از پيامبران به اساس دوره، صامت و وصى تعبير آورده مىشود. علوم تأويل شريعت و اسرار بواطن به خلايق پيش اوست و امامان بعدى از نسل اويند.اساس ممكن است مستقر يا مستودع باشد.امام مستقر امامى است كه امامت در فرزندان او ادامه مىيابد و امام مستودع امامى است كه همه صفات و خصوصيات امام را داراست ولى سلسله امامت بعد از او در فرزندانش ادامه نمىيابد و به برادرش مىرسد.براساس نظر اسماعيليان فقط امامت مستقر در همه دورهها وجود داشته است، نه مستودع.امام مستقر مىتواند در هر دو دوره بهتر و كشف عهدهدار امامت باشد. 3-امام متمّ هفتمين امام در هر دوره را گويند كه وظيفه او نسخ شريعت قبلى و بيان كننده باطن شريعت است و اين امام متمّ فقط محمد بن اسماعيل كه در دوره ششم كه دور آخر امامت است مىباشد كه شريعت قبلى را نسخ مىكند ولى شريعت جديد نمىآورد بلكه باطن همه شرايع سابق را بيان و در اختيار مؤمنان اسماعيلى قرار مىدهد. 4-امام دوره ستر: امامى است كه از ديده پيروانش پنهان است، از نظر اسماعيليان با هجرت محمد بن اسماعيل از مدينه دوران ستر امامت آغاز و با استقرار خلافت فاطمى به پايان رسيده است و از آنجا كه لفظ دور مطرح شد و در كتاب كرارا خواهد آمد مورد بررسى قرار مىدهيم. اسماعيليان قديم معتقد بودند كه تاريخ بشر در هفت دوره هريك با طول زمان معينى به پايان مىرسد هر دوره با پيامبرى كه آورنده وحى و شريعتى دارد آغاز مىشود. براساس اين نظريه در شش دوره تاريخ اوليه بشر شش ناطق ظهور كرده است كه اينان همان پيامبران اولو العزم، حضرت آدم(ع)، نوح(ع)، ابراهيم(ع) موسى(ع)، عيسى(ع) و حضرت محمد(ص)هستند.امامان متمّم اين 6 دوره عبارتند از هنيد، هود، تارخ ادّ، حزيمه و جناب ابوطالب و براى هريك از اين 6 باطن نخستين يك وصى روحانى كه اساس وصايت و يا امام مستقر هست كه عبارتند از شيث، سام، اسماعيل، هارون، ايوشح، شمعون و حضرت على(ع).هابيل براى دوره اوّل و اسحاق براى دوره سوم عهدهدار نقش اساس(امام مستودع) بودهاند.مبدأ دوره ششم از نظر اسماعيليان با رسالت حضرت محمد(ص)آغاز مىشود. در اين دوره نيز دو گروه امامان مستقر و مستودع به انجام وظيفه پرداختهاند، امامان مستقر كه هفت نفرند عبارتند از:امام حسين(ع)، امام على بن الحسن(ع)، امام محمد بن على(ع)، امام جعفر بن محمّد(ع)، اسماعيل بن جعفر و محمد بن اسماعيل براساس اختلاف انظار ميان برخى از انشعابات اسماعيلى گاه امام على(ع)سر سلسله امامان هفتگانه ياد مىشود و در نتيجه امام حسن(ع) مستودع خواهد بود و گاه امام على(ع) اساس دوره شناخته مىشود و آنگاه سلسله امامان مستقر از امام حسن(ع) آغاز مىگردد و آنچه مسلم است در اين دوره (پيامبرى حضرت محمد(ص))، محمد بن اسماعيل امام هفتم دوره، امام متمّم، اساس، صامت وصى و ناطق دوره بعدى (دور هفتم كه دور معادى آخر ناميده مىشود) است كه مقاله «رسالة تحفة المرتاد و غصة الاضداد» بهطور كامل شرح اين ادوار پرداخته است. بعد از انديشه امامت كه انديشهاى محورى و شاخص در فرقه اسماعيلى بود به شاخص دوم اين فرقه تأويل مىپردازيم.تأويل مفهومى بنيادين در انديشه اسماعيليه است و بر فرآيندى معرفتى، شهودى اطلاق مىشود كه ناظر به يك معرفتشناسى و جهانشناسى خاص است بر يك جمله مىتوان گفت كه اينفرآيند نوعى گذر از معناهاى ظاهرى شريعت و قرآن به معناهاى باطنى آنهاست.اهمّيتى خاصى كه اسماعيليان براى باطن و حقايق مكتوم در باطن دين قائل بودند، آنان به عنوان سخنگويان اصلى سنّت باطنى در ميان مسلمانان شناخته شدند و به باطنيّه شهرت يافتند. اسماعيليه از دو شيوه در تأويل قرآن استفاده مىكنند: 1-شيوه استدلال مفهومى -در اين روش سعى مىكنند بين موارد تأويل و آنچه ظاهر آيه بر آن دلالت دارد ارتباط و مناسبت مفهومى ايجاد كنند(تأويلات ذوقى) 2-شيوه استدلال عددى -در اين شيوه صرفا از طريق تعداد حروف و كلمات و گاه استفاده از حساب جمل، آيات قرآن را بر معتقدات خود تأويل مىكنند.
نمونههايى از قسم اوّل
1) تأويل آيات به عقل و نفس(با عقل كل و نفس كل) تين و زيتون در آيهو التين و الزيتون-مشرقين در آيهربّ المشرقين و ربّ المغربین سدر و طلح در آيهفي سدر محضود و طلح منضود-ربّ در آيها لم تر الى ربّك كيف مدّ الظلّ-جنّتان، ايد و الشمس و القمر در آياتلمن خاف مقام ربّه جنّتان، و السّماء بنيناها بايد و انّا لموسعون، و من أياته اللّيل و النهار و الشّمس و القمر 2) تأويل آيات به ناطق و اساس طور و البلد در سوره تين-و الفجر و ليال عشردر سوره فجر-ليل و نهار در سوره فصّلتبئر و قصر در آيهبئر معطّلة و قصر مشيرسوره حج45/-سماء و ارض، زوجين، ظلّ و ماء، مغربین و جنّتان در سورههاى ذاريات آيه 47 و 48،ذاريات آيه 49، واقعه آيه 30 و 31، رحمن آيه 17 رحمن آيه 55 و طور و موسى در سوره طور آيه 52 و سوره بقره 51 به حضرت محمد(ص)(ناطق) تأويل شده است. كتاب مبين، قرآن، امانت،يتيم، ارم، ظلّ، صلاة و ربّ در انعام59/، فرقان30/، احزاب72/ فجر17/، فجر7/، مرسلات30/، قيامت31/، فجر27/ و 28، فرقان55/، قيامت22/ و 23 انفطار6/، به على(ع)(ناطق) تأويل شده است. 3-تأويل آيات به ناطقان و امامان فقراء و مساكين در آيهانّما الصدقان للفقراء و المساكين-آسمانهاى هفتگانه و زمينهاى هفتگانه خلق سبع السموات و من الأرض مثلهنّ-مساجد در آيهانّما يعمر مساجد اللّه و انّ المساجد للّه ركّع و سجود در آيهبيتى للطائفين و العاكفين و الرّكّع و السّجود 4-تأويل آيات به امامان(ع) العالمين عليها توبه60/-زبور، حجّ، نمل، عاكفين، آيات محكمات و مساجد در سوره انبياء105/ حجّ27/، نحل68/، بقرة125/، آل عمران7/، توبه18/ و جنّ18/ بعضى از آيات بهطور خالص به هريك از ائمه تأويل شده است آيهالتين و الزيتونوالشفع و الوتربه امام حسن(ع) و امام حسين(ع) و در آيهالّذين يؤمنون بالغيب و يقيمون الصلوة(بقرة3/) مراد از صلوةامام حسين(ع) و امامان از ذريه او هستند.عنبا و قضبا، زيتونا و نخلا و حدائق غلبا و فاكهة و ابّا در سوره عبس آيه 24 تا 30 امام حسين(ع) و امامان بعد از او تا امام هفتم(ع) تأويل شده است. 5-تأويل آيات به حضرت زهراء(س) ليل در آيهو الليل اذا يسر-مشكوة در آيهمثل نوره كمشكوة 6-تأويل آيات درباره قائم منظور از قائم محمد بن اسماعيل است.ليلة القدر در آيهليلة القدر خير من الف شهر-نبأ در آيهعن النباء العظيم-واژههاى اليوم الاخر، عذاب، جهنّم، ارض، ميقات، طلوع الشمس، ماء و كتاب در سوره بقرة8/، فجر23/، فجر21/، اعراف142/، طه130/، ملك30/، آل عمران7/ 7-تأويل المؤلفة قلوبهم، فى الرقاب، الغارمين، في سبيل اللّه و ابن سبيل(در سوره توبه60/) ارض، عبادى الصالحون (انبياء105/)، جبال و شجر (نحل68/)، رق و بحر، فجر18/-بقره125/ و نور36/)، باب، داعى، ماذون و مستجيب تأويل شده است. 8-غطاء، عاد،ثمود، فرعون، فحشاء، منكر، بغى در سوره ق22/، فجر6/،9،10،11 و نحل90/ تأويل به مخالفان على(ع) شده است.
نمونههايى از قسم دوم(تأويلات عددى)
1) تأويل لفظ جلاله اللّه كلمه اللّه چهار حرف دارد و انسان مركب از چهار طبع(صفرا، سودا، خون، بلغم) است.و چهار حرف اللّه با سه گشادگى كه ميان حرفهاست(ا-ل-ل-ه)هفت است كه پايدارى مردم به هفت اعضاى رئيسه است كه اندروست. در انسان سه نفس است:نامى، حسى، ناطقى، كلمه اللّه نيز از سه حرف است، الف، ل، هاء 2) بسم اللّه الرّحمن الرّحيم بسم اللّه هفت حرف است دليل بر هفت امام و پس از آن الرحمن الرحيم دوازده حرف است دليل بر دوازده حجّت.بسم اللّه چهار كلمه است دليل بر چهار اصل دين. 3)لا اله الاّ اللّه چهار كلمه شهادت، دليل است بر چهار اصل، لا دليل است براساس، اله دليل است بر ناطق، الاّ دليل است بر ثانى (نفس كل) و اللّه دليل است بر عقل كل كه او نهايت همه مخلوقات است از لطيف و كثيف لا اله الاّ الله دوازده حرف دارد، در آسمانها دوازده برج است، در زمين دوازده جزيره است و دوازده ملائكه داراى بال وجود دارد. 4) تأويل كلمه امر خداوند(كن) خداى تعالى امر خويش را به دو حرف بسته و اين دو حرف گواهى مىدهد كه همه آفريدگار جفتند.كاف و نون كه اوّل پديد آيد، مثل است بر دو اصل لطيف(عقل، نفس) و لام و ميم كز ميان ايشان پديد آيدش است بر دو اصل كثيف(ناطق، اساس). از نظر اسماعيليه از كلمه امر (كن) بارى تعالى عقل كل با عقل اول كه از آن به قلم نيز تعبير شده است.اوّل ما خلق اللّه العقل و اول ما خلق اللّه من خلقه بالقلم.پس از آفرينش عقل اوّل يا نفس كل، از كلمه امر، توسط عقل وجود يافت از آن به ثانى، تالى، معلول، نفس، قدر و لوح نيز تعبير شده است. اسماعيليان از عقل كل و نفس كل به عنوان اصلين ياد مىكنند كه همه موجودات روحانى و جسمانى به واسطهآنها وجود يافتهاند بعد از اين مرتبه دو اصل روحانى، سه فرع روحانى جدّ، فتح و خيال كه همان اسرافيل، ميكائيل و جبرئيل هستند به شمار مىآيند.جدّ، قوّت امر را از نفس كل مىپذيرد و به فتح مىرساند و فتح آن را به خيال مىرساند.عقل، نفس، جدّ، فتح و خيال حدود عالم روحانى به حساب مىآيند. يكى ديگر از اصول محورى در عقايد باطنيه، تطبيق عوالم انسانى و جسمانى بر عوالم روحانى است. حدود عالم جسمانى (انسانى)ناطق، اساس، امام، باب و حجت كه تطبيق شده به حدود عالم روحانى عقل، نفس، جدّ، فتح، خيال حدود عالم جسمانى (غير انسانى)آسمان، زمين، معدن، نبات، حيوان كه تطبيق شده به حدود عالم روحانى عقل، نفس، جدّ، فتح، خيال.آنچه كه در بالا آمد كه اسماعيليه وجود موجودات با كلمه كن كه اراده و مشيّت الهى انعكاس يافته به وجود آمده است كه آنها قائل به ابداع هستند برخلاف فلاسفه كه وجود موجودات را از طريق فيض مىدانند. با پايان شاخصهاى انديشه اسماعيليان مقاله اوّل مسائل في الحائق و جواباتها كه مشتمل بر 179 سؤال در 13 بخش جداگانه آمده بخش اعظم سؤالات حول تأويل، امامت و ابداع است مقاله دوم رسالة الايضاح و التبيين حول بحث دور كه هفت دور و خصوصيّات آن در بحث امامت آمد از دوره كشف و ستر و تطبيق اينها بر هفت مرحله در خلقت انسان و اين دو عالم دليل بر قدرت الهى است.مقاله سوم تحفة المرتاد و غصّة الاضداد حول بحث ادوار است كهگانه منظور پيامبران اولو العزم و براى هركدام از اينها 6 امام متمّ و 6 اساس، صامت و امام مستقر و دوره ششم كه دورهحضرت محمد(ص) است نيز دو گروه امامان مستقر و مستودع به انجام وظيفه پرداختهاند تفصيلات خواهد آمد و يكى هم بحث از آنها ذكر شد.
نسخهشناسى
كتاب حاضر اربعة كتب اسماعيلية به زبان عربى و از نسخ خطى در كتابخانه امبر و سيانه ميلانو أفست شده و تصحيح آن به دست زودولف شتروتمان صورت گرفته است با عنوان چاپ اول در سال 2006 توسط انتشارات تدوين دمشق چاپ و به بازار عرضه گرديده است.
منابع مقاله
1-تاريخ انديشههاى كلامى در اسلام، نويسنده عبدالرحمن بدوى، ترجمه حسين صابرى، بنياد پژوهشهاى آستان قدس رضوى، چاپ اول 1374 2-مجموعه مقالات اسماعيليه، مركز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب، چاپ اول،1381 3-كتابشناسى اسماعيليه، مهدى انصارى، انتشارات فروزان روز، چاپ اول،1383 4-دايرة المعارف بزرگ اسلامى، ج 81؟؟؟،9، مركز دايرة المعارف بزرگ اسلامى، چاپ اول،1372 5-تاريخ و عقايد اسماعيليه، ترجمه فريدون بدرهاى، نشر فروزان روز، تهران، چاپ اول،1378