جامعه شیعه نخاوله در مدینه منوره
جامعه شیعه نخاوله در مدینه منوره | |
---|---|
پدیدآوران | اندره، ورنر (نويسنده) جعفریان، رسول (مترجم) |
ناشر | دليل |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1379 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 964-7007-88-4 |
موضوع | شیعه - عربستان سعودی - مدینه نخاوله - تاریخ |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 202 /ن3الف8 |
جامعه شيعه نخاوله در مدينه منوره، از آثار ارزنده آقاى ورنِر اِند (متولد 1937م) است كه آن را حجتالاسلام رسول جعفريان (متولد 1343ش) از زبان انگليسى به زبان فارسى ترجمه و با مقدمه و افزودن چند پيوست منتشر كرده است. در اين اثر، پيدايش و تاريخ و همچنين وضعيت فعلى شيعيان مقاوم و مظلوم «نخاوله» در عربستان سعودى مورد بررسى دقيق و مستند قرار گرفته است.
ساختار
اين كتاب از مقدمه مترجم، متن مقاله و چند پيوست به ترتيب ذيل تشكيل شده است: 1. مصاحبه با شيخ محمد على عمرى، 2. حجاج ايرانى و شيعيان نخاوله، 3. گزارشى از وضعيت تشيع در مدينه، 4. وضعيت شيعه در عربستان.
گزارش محتوا
درباره روش و محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است:
- مترجم در مقدمه يادآور شده است كه: طى سالهايى كه براى انجام حج و زيارت مدينه منوّره، به ديار وحى مشرّف مىشدم، از جمله چيزهايى كه توجهم را به خود جلب مىكرد، وضعيت شيعيان مدينه يا نخاوله بود كه اقليتى مظلوم، اما مقاوم در اين شهر است. اينان كه شيعيان امامى استوارى بوده و هستند، طى سالها در برابر هجوم عثمانىها و وهابىها ايستادگى كرده و با مظلوميت تمام روزگار را سپرى كردهاند. در تمام اين دوره، تنها غمخوار آنان حجاج ايرانى بودهاند كه از هيچ نوع كمكى به آنان دريغ نورزيده و به شكلهاى مختلف از آنان حمايت معنوى كرده و مىكنند؛ سنتى كه دستكم تاريخ يك صدوپنجاه ساله آن را در سفرنامههاى حج در اختيار داريم. تقريباً مىتوانم بگويم، كمتر سفرى بوده است كه يكى- دو بار در جمع آنان حاضر نشده باشم. همچنان كه شاهد بودهام كه زائران اصرار داشتند تا دستكم يك نوبت، براى نماز مغرب و عشا، آنان را براى اقامه نماز جماعت به مسجد شيعيان ببرم. زمانى كه زائران ايرانى در آنجا حضور مىيابند، احساس آرامش جالبى به آنها دست مىدهد. همچنين توفيق رفيق شد تا در سال 1375ش در خدمت يكى از دوستان، به حضور در منزل رهبر شيعيان مدينه، حجتالاسلام عمرى مشرّف شده مصاحبهاى با ايشان داشته باشيم. متن اين مصاحبه در بخش پيوست آمده است.
- وى افزوده است: اثر حاضر مقالهاى است پژوهشى كه مؤلف در آن كوشيده است تا ابتدا تاريخچه تشيع مدينه را در ميان اشراف و سادات اين شهر بررسى كرده و در نهايت، براساس مآخذى كه به زبانهاى مختلف و از جمله عربى و فارسى در اختيار داشته، وضعيت تاريخى، اجتماعى و فرهنگى نخاوله را تشريح كند. با اين زاويه ديد، تلاشى است ستودنى و قابل تقدير بهويژه كه مؤلف، محققانه دريافته است كه تا چه اندازه دشمنان نخاوله، بر ضد آنان تبليغ كرده و كوشيدهاند تا در گذر تاريخ، آنان را بدنام سازند. روشنگرىهاى مؤلف در اين زمينه نيز ستودنى است.[۱]
- نويسنده با بيان اينكه بيشتر شيعيان هنگام حضور در مسجد نبوى، كتابهاى متعلق به مذهب خود را همراه دارند و در آنجا مىخوانند و حتى يكى از آنان دست به توزيع كتاب «أكذوبة تحريف القرآن بين الشيعة و السنة» زد، چنين افزوده است كه: اين كتاب، اتهام تحريف قرآن را از شيعيان رد مىكند و آن را به اهل سنت نسبت مىدهد.
- مترجم در پاورقى كتاب در نقد اين مطلب مىنويسد: «چنين نسبتى كه نويسنده اين گزارش به موضع مؤلف داده، به هيچ روى درست نبوده و كذب محض است. بنده در اين كتاب، بر آن بودهام تا نشان دهم، مجموع آنچه كه در كتابهاى فريقين- سنى و شيعه- در اشاره به تحريف وجود دارد، فاقد اعتبار بوده و به لحاظ سندى و دلالت، بىپايه است و بنابراين نه سنى و نه شيعه، همانطور كه در عمل قائل به تحريف نيستند، به لحاظ مستندات نيز، كسى نمىتواند عقيده به تحريف را بر آنان تحميل كند»[۲]
- مترجم محترم در مورد مصاحبه با حجةالاسلام شيخ محمدعلى عمرى امام جماعت و روحانى معروف شيعيان مدينه نوشته است: اين مصاحبه در روز جمعه 1375/1/24ش- 23 ذىالقعده 1416ق با حضور جناب حجةالاسلام آقاى دكتر محمدباقر حجتى و اينجانب در يكى از اطاقهاى منزلى مسكونى كه زيرزمين آن محل اقامه نماز جماعت ظهر شيخ بود، صورت گرفت. گزارش ذيل را دوست دانشمند و ارجمندم دكتر حجتى تهيه كرده و در مجله ميقاتش 24 به چاپ رساندند. برخى از نكات افزون بر آن را بنده در انتها افزودهام»[۳]
- وى در مورد پيوست دوم نوشته است: اين بحث، بخشى از مقاله مفصل اينجانب تحت عنوان حجگزارى ايرانيان در دوره قاجار است كه در: مقالات تاريخى، دفتر هشتم (قم، دليل، 1379) به چاپ رسيده است[۴]
- همچنين ايشان در مورد پيوست سوم نوشته است: اين گزارشى است كه بنده در كتاب با كاروان ابراهيم[۵]كه گزارش حج سال 71 است، فراهم آوردهام[۶]و[۷]
- نويسنده درباره پيوست چهارم يادآور شده است: اين مختصر، اختصار شده گزارشى است كه يكى از علماى وهابى با نام ناصر بن سليمان العمر درباره فعاليت شيعيان در عربستان، براى عبدالله بن باز تهيه كرده و از قضا نسخهاى در اختيار برخى از دوستان قرار گرفت. متن حاضر در مجله ميقاتش 10[۸]به چاپ رسيده است. در اين تلخيص، كه توسط دوستم آقاى سيد حسن اسلامى صورت گرفته، لحن تند مقاله همچنان حفظ شده است. عنوان اصلى گزارش «وضعيت رافضيان در سرزمين توحيد» نام دارد[۹]در بخشى از اين گزارش آمده است: «در آغاز سال 1413ق نمايشگاه كتابى در باشگاه ورزشى ابتسام در روستاى «ام الحمام» با مشاركت بيش از ده ناشر برگزار شد. عجيب آن كه اطلاعيهها و پلاكاردهاى بازديد از اين نمايشگاه را در شهر دمام آويخته بودند و عجيبتر آنكه مدير كل آموزش و پرورش منطقه شرقى آن را افتتاح كرد. در اين نمايشگاه، كتابهايى ديده مىشود كه از مذهب رافضيان سخن مىگويد، به آن دعوت مىكند، عقيده اهل توحيد را مخدوش و پيروان آن را نكوهش مىكند، با ستايش و غلو از اهل بيت، از ديگران با ناسزا ياد مىكند. از جمله مىتوان اين كتابها را نام برد: التوحيد نوشته ابن بابويه قمى، موسوعة العتبات المقدسة، نوشته جعفر خليلى، صد و پنجاه صحابى ساختگى، نوشته مرتضى عسكرى و الآيات البينات، نوشته محمدحسین کاشفالغطاء كه ردّى است بر وهابيت»[۱۰]شايان ذكر است كه برخلاف گزارش مغرضانه مذكور پژوهشگران شيعى در كتابهايى مانند «صد و پنجاه صحابى ساختگى»، با روش علمى و بدون تعصب و با استناد به منابع معتبر و ادله كافى تحقيق كرده و حقانيت تشيع را به اثبات رساندهاند.
- مترجم، نكتهاى خواندنى در مورد يكى از نويسندگان مشهور ايرانى يادآور شده است: جلال آل احمد براى مدتى در حزب توده بود، اما در سال 1326ش به همراه تنى چند نفر از اعضاى برجسته حزب، از جمله خليل ملكى از حزب بيرون رفت. وى پس از سرخوردگى از جريانات روشنفكرى و غربگرا، بار ديگر به مذهب روى آورده و ايمان مذهبى او در جريان نهضت روحانيت در سالهاى 41- 43ش بيشتر شد. سفر حج وى و حتى مكاتباتش با امام خمينى(ره) نشان از گرايش مذهبى او دارد؛ چيزى كه سبب خشم روشنفكران لامذهب دوره اخير شده، بهرغم سهم آشكار او در ادبيات داستانى معاصر، با كمال بىاعتنايى، با وى برخورد مىكنند. جلال آل احمد در كتاب «خسى در ميقات» از نخاوله ياد كرده و اهالى آن را اقليت شيعه اهل مدينه شمرده است[۱۱]
وضعيت كتاب
نويسنده افزون بر آنكه برخى از نكات را براى توضيح متن در پاورقىها (چه به صورت امتداد پاورقىهاى مؤلف و چه به صورت مستقل و با ستاره) آورده است، چهار پيوست را نيز كه كمك قابل ملاحظهاى به شناخت وضعيت شيعيان مدينه- و عربستان- دارد، در انتهاى كتاب ارائه كرده است[۱۲]
پانويس
منابع مقاله
مقدمه مترجم و متن كتاب