أساس الاقتباس
نام کتاب | اساس الاقتباس |
---|---|
نامهای دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد (نويسنده)
مدرس رضوی، محمدتقی (مصحح) |
زبان | فارسی |
کد کنگره | BC 50 /ن6الف5 |
موضوع | منطق - متون قدیمی تا قرن 14 |
ناشر | دانشگاه تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1367 هـ.ش |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE1828AUTOMATIONCODE |
اساس الاقتباس تألیف محمد بن محمد بن حسن طوسى معروف به خواجه نصیرالدین طوسی، از جمله جامع ترین منابع در موضوع علم منطق است که به زبان فارسی نگارش شده است.
وجه نامگذارى
طبق تصريح مؤلف کتاب در مقدمۀ آن نام کتاب «اساس الاقتباس» است و در وجه ناميدن آن به اين نام مىگويد:
«و چون اين علم به نسبت با ديگر علوم خاصه اقسام حكمت به مثابت قاعده و بنياد است، اين مجموع را بر اساس الاقتباس موسوم كرد».[۱]
با اين حال جاى شگفتى است كه مصحح دانشمند کتاب، مرحوم مدرس رضوى در مورد وجه تسميۀ کتاب به اساس الاقتباس با وجود تصريح مصنف آن هم در مقدمۀ کتاب، مىگويد:
«وجه تسميۀ اين کتاب به اساس الاقتباس بدرستى معلوم نيست و شايد از آن روى كه اين کتاب در فن منطق است و منطق هم اساس اقتباس و كسب علوم مىباشد خواجه طوسى اين نام را براى اين کتاب مناسب ديده و تأليف خود را بدين نام ناميده است».[۲]
انگيزۀ تأليف
مؤلف کتاب در مورد انگيزۀ تأليف اساس الاقتباس در مقدمه چنين آورده است: «در تحرير اين مجموع شروع كرده آمد، بر عزم آنكه طرفى صالح از آنچه از اهل علم منطق در اين فن استفاده كرده است يا بحسب قواعد و اصول اين صناعت استنباط نموده بر وجهى كه او را روشن شده است ايراد كند، و از ابطال مذاهب باطل در هر بابى كه مؤدى باشد به اطناب بقدر امكان احتراز كند و اگر در بعضى مواضع بذكر مذهبى فاسد احتياج باشد به اشارتى موجز اقتصار كند و...».
بنابراين غرض مؤلف از تأليف اين کتاب ارزشمند، ارائۀ اثرى فنى و تحقيقى و جامع در علم منطق بوده كه هم آموختههاى او را از ديگران در برگيرد و هم بر آراء و انديشههاى شخصى او در اين علم مشتمل باشد.
امّا در مورد علت نگارش اين اثر به زبان فارسى توضيحى نداده است. ممكن است اين اثر نيز مانند برخى ديگر از آثار فارسى خواجه به درخواست فرد يا افرادى به اين زبان تأليف شده باشد و ممكن است احساس ضرورت وجود کتابى جامع در علم منطق به زبان فارسى خواجه را به تأليف اين اثر ارزشمند برانگيخته باشد.
تاريخ تأليف
در آخر برخى از نسخ خطى اين کتاب سال تأليف آن 642 ق ثبت گرديده است بنابراين کتاب اساس الاقتباس دو سال قبل از اتمام شرح خواجه بر اشارات ابن سينا به پايان رسيده است زيرا در آخر بعضى از نسخ خطى شرح اشارات چنين آمده است:
«و نقل ما وجد بخطه رحمه اللّه تعالى في آخر المسورة بعد قوله و إليه المعاد. و قد فرغت من تسويده في أواسط صفر سنة أربع و أربعين و ستمائة حامدا مصليا و داعيا و مستغفرا».[۳]
البته کتاب شرح اشارات به تصريح خواجه بيست سال بطول انجاميده، اين مطلب را دكتر سليمان دينا در مقدمۀ خود بر شرح اشارات ص84 و مرحوم مدرسى رضوى در کتاب احوال و آثار خواجه نصيرالدين طوسى ص433 آوردهاند، لكن در نسخههاى موجود چنين بيانى از محقق طوسى مشاهده نشد.
اما از آغاز تأليف اساس الاقتباس اطلاعى در دست نيست و از اين جهت معلوم نيست كه آغاز به تأليف اساس الاقتباس پيش از آغاز به تأليف شرح اشارات بوده يا بعد از آن.
قابل توجه اينست كه محقق طوسى اين آثار ارزشمند را در شرايطى پديد آورده است كه بلا و مصيبت و گرفتارى از هر سو او را احاطه نموده و آرامش خاطر را از او سلب كرده بوده است چنان كه در آخر شرح اشارات مىگويد:
رقمت أكثرها في حال صعب لا يمكن أصعب منها حال و رسمت أغلبها في مدّة كدورة بال بل في أزمنة يكون كل جزء منها ظرفا لنحقته و عذاب أليم و ندامة و حسرة عظيم. و أمكته توقد كلّ آن فيها زبانية نار جحيم و بقيت من فوقها حميم، ما مضى وقت ليست عيني فيه مقطرا و لا بالي مكدّرا و لم يجىء حين لم يزد ألمي و لم يضاعف همّي و غمّي، نعم ما قال الشاعر بالفارسیة.[۴]:
بگرداگرد خود چندان كه بينم | بلا انگشترى و من نگينم |
.
اهميت و اعتبار
اولا: از حيث كميت، پس از منطق شفا و شرح ابن رشد بر منطق ارسطو، کتابى به جامعيت اساس الاقتباس تأليف نشده است و از نظر كيفيت به دليل در بر داشتن محاسن كتب پيشين و محاسنى كه مؤلف به آن افزوده است بىنظير است.
ثانيا: زبانى كه اين کتاب به آن نگارش شده است زبان فارسى است كه از يك سو بيانگر كشش و قابليت اين زبان در بيان مقاصد علمى و فنى است و از سوى ديگر خلاء نبودن چنين اثرى را در دانش منطق به زبان فارسى برطرف مىسازد.
به خصوص كه نثر روان و پختگى تعبيرات آن را از کتابهايى چون دانش نامۀ علائى ابن سينا و درة التاج قطبالدين شيرازى متمايز مىسازد.
ثالثا: همان گونه كه مؤلف در مقدمۀ کتاب وعده داده است، تنها به بيان انديشههاى ناب دانش منطق پرداخته و از طرح قيل و قالهاى بىحاصل پرهيز نموده و در رد و ابطال آراء و نظريات باطل به آن ميزان كه ضرورت داشته است اكتفا نموده است.
روش مؤلف
الف - در اين کتاب مباحث منطق به روش 9 بخشى عرضه شده است كه لازم است جهت روشن شدن تمايز اين روش با روش ديگر موسوم به روش دو بخشى نكاتى عرض شود. در روش 9 بخشى مباحث منطق در 9 قسمت و با عناوين زير تنظيم گرديده است.
- مدخل كه آن را به يونانى ايساغوجى گويند.
- مقولات عشر يا قاطيغورياس.
- العبارة يا قضايا يا باريرميناس، بارى ارميناس، بارا ارمانياس.
- قياس يا آنولوطيقاى اوّل.
- برهان يا انولوطيقاى دوم يا ابودقطيقا.
- جدل يا طربيقا.
- مغالطه يا سوفسطيقا.
- خطابه يا ريطوريقا.
- شعر يا بوطيقا.
روش 9 بخشى با جمعآورى و تدوين رسالههاى منطقى ارسطو و افزودن ايساغوجى فرفوريوس به آن شكل گرفت به اين نحو كه تك نگارههاى ارسطو در منطق در حدود سالهاى 395 - 330م در مجموعهاى با نام ارغنون گردآورى شد كه مشتمل بر شش رساله بود يعنى قاطيغورياس، باريرميناس، آنالوطيقاى اوّل، انالوطيقاى دوم، طوبيقا، سوفسطيقا.
از آنجا كه شارحان ارسطو در يونان خطابه و شعر را جزو منطق نمىدانستند دو رسالۀ ارسطو در شعر و خطابه، در اين مجموعه قرار نگرفت امّا نو افلاطونيان حوزۀ اسكندرانى در اوايل قرن پنجم با اعتقاد به اين كه شعر و خطابه نيز جزو منطق هستند دو رسالۀ ارسطو را در اين دو فن به مجموعۀ شش قسمتى ارغنون افزودند كه در مجموع هشت رساله در هشت بحث از مباحث منطق گرد آمد.
فوفوريوس شاگرد افلوطين مقدمهاى بر منطق نوشت با نام ايساغوجى، اين مقدمه را حكيمان مسلمان به منطق هشت قسمتى ارسطويى ضميمه نمودند و بدينسان منطق 9 بخشى پديد آمد، حكيمانى چون فارابى، ابن سينا (در شفا و نجات) ابن رشد، ابوالعباس لوكرى (در بيان الحق) و محقق طوسى روش 9 بخشى را برگزيدهاند.
امّا اولين بار ابن سينا در اشارات بر اين اساس كه منطق ابزار درست فكر كردن است و فكر نيز يا براى تحصيل تصور مجهول از تصورات معلوم است و يا براى تحصيل تصديق مجهول از تصديقات معلوم، منطق را به دو بخش اصلى يعنى «معرف» و «حجت» تقسيم نمود.
و مبحث ايساغوجى را مقدمۀ بخش معرف و مبحث قضايا را مقدمۀ بحث حجت و مباحث الفاظ را مقدمۀ هر دو بخش قرار داد و صناعات خمس را كه مربوط به مادۀ قياس هستند از منطق صورت خارج دانست و ضميمۀ آن بشمار آورد. مبحث مقولات نيز به كلى از منطق خارج شده و در فلسفه جاى گرفت.
محقق طوسى با اين كه اشارات را شرح نموده و با روش دو بخشى ابن سينا كاملا آشنا بوده است از اين روش پيروى نكرد و همان روش 9 بخشى را ترجيح داده و در همۀ تأليفات منطقى خود همان روش را اساس كار قرار داد.
ب - محقق طوسى در شرح اشارات بنا را بر توضيح و تبين مقاصد شيخ و پاسخ به اشكالات و ايرادات فخر رازى گذاشته و تعهد نموده است كه ديدگاههاى شخصى خود را بيان نكند و لذا جز در مورد خاصى به اين وعده عمل نموده است اما در کتاب اساس الاقتباس از همان ابتداء بنا را بر اين گذاشته است كه علاوه بر بيان آنچه از ديگران آموخته ديدگاهها و استنباطات شخصى خود را نيز عرضه نمايد.
ج - براى سهولت در انتقال مفاهيم منطقى به ذهن مخاطبان از نمادها و جداولى استفاده نموده است كه به حق در تحقق اين غرض كارآمدند.
د - چنان كه قبلا اشاره شد، کتاب را با نثر فارسى نگاشته و تا آنجا كه ممكن بوده كوشيده است تا نثر متين و روانى را عرضه نمايد.
نسخهها و چاپها
از اين کتاب دستنوشتهاى متعددى بجاى مانده كه قديمىترين نسخۀ تاريخدار آن نسخۀ خطى کتابخانۀ مرحوم حاج سيد نصر اللّه تقوى است كه در تاريخ 843 ق يعنى حدود دويست سال پس از تأليف کتاب نوشته شده است.
مرحوم مدرسى رضوى اين نسخه را اقدم و اصح و اكمل نسخ دانسته است.[۵]
نسخههاى خطى ديگرى از اين کتاب وجود دارد كه مشخصات برخى از آنها در مقدمۀ چاپهاى موجود آمده است.[۶]
اولين چاپ کتاب اساس الاقتباس در سال 1326 هش با تصحيح مرحوم مدرسى رضوى به انجام رسيد و پس از آن دوبار ديگر تجديد چاپ شد كه تاريخ سومين چاپ آن آذر ماه 1361 هش مىباشد.
چاپ ديگر اين کتاب در سال 1375 هش با تصحيح و تعليقات سيد عبداللّه انوار و به اهتمام نشر مركز در تهران نشر يافت. اين چاپ مشتمل بر دو مجلد است كه مجلد اول متن اساس الاقتباس و مجلّد دوم تعليقات را در بردارد. در مورد تعليقات در پيشگفتار مجلد اوّل آمده است:
«در اين تعليقه از لحاظ لفظ سعى بر اين رفت كه لغات مشكل معنى شود و از عبارت مغلق رفع اغلاق گردد و جملات لازم به ملزومهاى جدا مانده از خود مرتبط شود و اشارات مندرج به مشار اليههاى مربوطه ارجاع گردد....
امّا از لحاظ مطالب غير لفظ يعنى تبيين مطالب غامض و توضيح مشكلات معنى و ارائۀ جداول صحيح و رفع ابهام از اعداد و صدر تركيبى و بيان شكلهاى قياس و مقاصد غير صدرى يعنى مادى و صناعى قياسى استفراغ وسع شد».[۷]
خصوصيات
اما خصوصيات اساس الاقتباس به تصحيح مرحوم مدرس رضوى كه مبناى كار معجم موضوعى بوده است از اين قرار است:
- پس از فهرست مطالب و فهرست جداول و الواح کتاب، مقدمۀ مصحح در حدود 38 صفحه آمده است كه مشتمل است بر زندگىنامۀ خواجه و بيان آثار و تأليفات او و توضيحى در مورد ابواب و مقالات کتاب اساس الاقتباس و وجه تسميۀ آن بدين نام و معرفى نسخ خطى کتاب كه در تصحيح آن مورد مراجعۀ مصحح بوده و توضيح مختصرى در مورد كارهايى كه مصحح انجام داده است.
- پس از آن متن کتاب و در پايان فهرست لغات مشكل به ترتيب حروف الفبا بدون توجه به ريشه، همراه با معانى آنها و نيز فهرست اعلام شامل اشخاص، چاپها و کتابها آمده است.
- برخى از حواشى موجود در نسخ خطى و به خصوص حواشى مرحوم ميرزا محمد طاهر تنكابنى در ذيل صفحات کتاب آمده است و حواشى مرحوم ميرزا محمد طاهر با عنوان «حاشيه» يا با نام آن مرحوم از ديگر حواشى متمايز گرديده است.
ابواب
همان طور كه بيش از اين اشاره شد کتاب اساس الاقتباس در چهارچوب منطق 9 بخشى نظام يافته است.
از اين رو مباحث کتاب در ضمن 9 مقاله و هر مقاله در ضمن چند فن بعضى از مقالات به فن تقسيم نشدهاند و در ضمن چند فصل عرضه شدهاند، مثل مقالۀ دوم و هفتم و نهم و هر فن در ضمن چند فصل ارائه شده است به اين ترتيب:
مقالۀ اوّل: در مدخل و مقدمۀ منطق بنام «ايساغوجى» در ضمن 4 فن.
فن اوّل، در مباحث الفاظ در سه فصل
فن دوم، در مباحث كلى و جزئى در چهار فصل
فن سوم، در مباحث ذاتى و عرضى در چهار فصل
فن چهارم، در كليات خمس در پنج فصل.
مقالۀ دوم: در مقولات عشر «قاطيغورياس» در ضمن 9 فصل.
مقالۀ سوم: در عبارات و اقوال جازمه «بارى ارميناس» در 2 فن.
فن اوّل، در معرفت اقوال جازمه و احوال انواع و اصناف قضايا در ضمن 16 فصل.
فن دوم، در جهات قضايا و اعتبار آن در ابواب تناقض و عكس در 11 فصل.
مقالۀ چهارم: در قياس «انولوطيقاى اوّل» در 2 فن.
فن اوّل، در قياس و در 2 قسم:
قسم اوّل، در تعريف قياس و اقسامش و بيان قياسات حملى در ضمن 10 فصل.
قسم دوم، در قياسات اقترانى و استثنائى در ضمن 8 فصل.
فن دوم، در لواحق و عوارض قياس و ذكر تأليفاتى كه شبيه به قياسند در 12 فصل.
مقالۀ پنجم: در برهان «انولوطيقاى دوم» در 2 فن.
فن اوّل، در اكتساب تصديقات يقينى به برهان در 18 فصل.
فن دوم، در كيفيت اكتساب تصورات تام به حد در 12 فصل.
مقالۀ ششم: در جدل «طوبيقا» در 3 فن.
فن اوّل، در مقدمات در 5 فصل.
فن دوم، در مواضع در 6 فصل.
فن سوم، در وصايا در 3 فصل.
مقالۀ هفتم: در مغالطه «سوفسطيقا» در 3 فصل.
مقالۀ هشتم: در خطابه «ريطوريقا» در 3 فن.
فن اوّل، در اصول و قواعد خطابه در 4 فصل.
فن دوم، در اعداد انواع در 8 فصل.
فن سوم، در توابع و مانند آن در 4 فصل.
مقالۀ نهم: در شعر «بيطوريقا» در 3 فصل.
حواشى و ترجمه
اين کتاب به دليل اين كه متن درسى نبوده چندان مورد توجه واقع نشده است و علاوه بر اين كه چاپ آن سالها به تأخير افتاده حواشى و تعليقات اندكى بر آن نوشته شده و تنها يك ترجمه به عربى از آن سراغ داريم.
در چاپ مصحح کتاب توسط مرحوم مدرسى رضوى برخى از حواشى بدون ذكر نام صاحب حاشيه آمده است، مرحوم ميرزا محمد طاهر تنكابنى نيز بر اين کتاب تعليقاتى دارد كه در همين چاپ با نام خود ايشان يا با عنوان «حاشيه» درج شده است.
آقاى عبداللّه انوار در آخرين چاپ کتاب كه با تصحيح خود ايشان منتشر شده است در يك مجلّد مستقل تعليقات خود را بر کتاب اساس الاقتباس منتشر نموده است.
و امّا تنها ترجمۀ عربى اين کتاب را ركنالدين محمد بن على فارسى استرآبادى به انجام رسانيده است.
مرحوم مدرسى رضوى در مورد اين ترجمه مىگويد: «تاكنون نگارنده، ترجمۀ عربى اساس الاقتباس را نديده و در فهرست کتابخانههاى مهم نيز اسمى از آن نيافته است».[۸]
پانویس
- ↑ اساس الاقتباس، تصحيح مدرسى رضوى، ص3
- ↑ مدرسی رضوى، مقدمۀ اساس الاقتباس، ص35
- ↑ مدرسى رضوى، احوال و آثار خواجه نصيرالدين طوسى، ص434
- ↑ شرح اشارات، ج 3، ص421 - 420
- ↑ اساس الاقتباس، تصحيح مدرسى رضوى، ص37 از مقدمۀ کتاب
- ↑ همان و نيز اساس الاقتباس، تصحيح سيد عبداللّه انوار، ج 1، ص12
- ↑ اساس الاقتباس، تصحيح سيد عبداللّه انوار، ج 1، ص15
- ↑ مدرسى رضوى، مقدمۀ اساس الاقتباس، ص36