الگو:صفحهٔ اصلی/مقالهٔ برگزیده دوم

    از ویکی‌نور
    < الگو:صفحهٔ اصلی

    <

    NUR16147J1.jpg

    سقيفه: بررسى نحوه شكل‌گيرى حكومت پس از رحلت پيامبر مجموعه سخنرانى‌هاى علامه سيد مرتضى عسكرى است كه توسط دكتر مهدى دشتى، تدوين و تحقيق شده است.

    نويسنده در مقدمه، پيشينه نگارش آثار درباره سقيفه را مورد بررسى قرار داده، مى‌نويسد: «درباره «سقيفه» و جايگاه آن در تاريخ اسلام، از ديرباز تاكنون، كتاب‌هاى بسيارى مستقلاً يا به‌مناسبت، به رشته تحرير درآمده است، كه البته، از نظر ارزش و اهميت يكسان نيستند. بيشتر اين كتاب‌ها، سقيفه را، تنها در يك روز ديده‌اند و لذا غالباً كوشيده‌اند كه صرفاً، حوادث آن روز را بررسى كنند؛ البته گاه به ذكر حوادثى كه در طىّ يكى دو هفته پيش و پس از آن رخ داده است نيز پرداخته‌اند»

    وى پس از اشاره به آثار نويسندگان معاصر محمدرضا مظفر، محمدباقر بهبودى، عبدالفتاح عبدالمقصود و ويلفرد مادلونگ، درباره اثر حاضر چنين مى‌نويسد: «بر اساس اين كتاب، سقيفه در يك روز و با طراحى يك نفر براى خلافت خلاصه نمى‌شود، بلكه سقيفه، آغاز بروز و ظهور اجراى نقشه‌اى حساب‌شده است كه طى آن افرادى معين از قريش مى‌بايست يكى پس از ديگرى، زمام حكومت را به دست گيرند تا آن را، پيوسته، از اهل بيت پيامبر(ص) - كه بنا به نصّ ايشان، جانشينان برحقّ پيامبر(ص) بودند - دور دارند و نهايتاً آن را به بنى‌اميه بسپارند. اين نقشه اجرا شد، لكن با قتل عثمان و خلافت اميرالمؤمنين(ع)، ناتمام ماند.

    اين تحليل، كه بر مبناى منابع درجه اوّل مكتب خلفاست، در نوع خود بى‌نظير است، مطالب پراكنده و ناتمام و بعضاً نادرست گذشتگان و معاصران را، درباره سقيفه، منظّم و كامل ساخته و تصحيح مى‌كند و براى فهم بهتر تاريخ اسلام، از زمان رحلت پيامبر(ص) تاكنون، بسيار روشنى‌بخش و هدايتگر است» نويسنده، معتقد است كه پى‌ريزى سقيفه در زمان حيات پيامبر اكرم(ص) صورت گرفته است. وى براى اثبات اين موضوع، آيات اوليه سوره تحريم و شأن نزول آنها را مورد بررسى و تحليل قرار داده است.

    در فصول بعدى كتاب، چگونگى برپايى سقيفه با نگاه به منابع تاريخى مورد مطالعه قرار گرفته است. سپس ديدگاه صحابه پيامبر(ص) درباره بيعت با ابوبكر ذكر شده است؛ از جمله سلمان و زبير و انصار مايل بودند كه با على(ع) بيعت كنند؛ پس چون با ابوبكر بيعت شد، سلمان فارسى گفت: به خير كمى رسيديد. خلافت را گرفتيد، ولى معدن خير را از دست داديد. مرد سالمند را برگزيديد و خاندان پيامبر(ص) خود را رها كرديد. اگر خلافت را در خاندان پيامبر(ص) مى‌گذاشتيد، حتى دو نفر با هم اختلاف پيدا نمى‌كردند و از ميوه اين درخت، هرچه بيشتر و گواراتر، سود مى‌برديد