شرح الأربعين حديثا

شرح الأربعين حديثا، به زبان عربى، نوشته صدرالدين قونوى، در موضوع عرفان عملى و نظرى است.

شرح الأربعين حديثا
شرح الأربعين حديثا
پدیدآورانصدرالدین قونیوی، محمد بن اسحاق (نویسنده) ییلماز، حسن کامل (محقق)
ناشربيدار
مکان نشرقم - ایران
سال نشر1372 ش
چاپ1
موضوعاحادیث اهل سنت - قرن 7ق. اربعینات - قرن 7ق.
زبانعربی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏‎‏BP‎‏ ‎‏143‎‏ ‎‏/‎‏ص‎‏4‎‏ش‎‏4
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

ساختار

كتاب، بر خلاف آنچه از نامش پيداست، تنها به شرح 29 حديث پرداخته است(شايد مؤلف امكان اتمام نيافته است).

ما در اين كتاب، در شرح احاديث، با نوعى ويژه از فعاليت عقلانى و فكرى آشنا مى‌شويم كه مى‌توان آن را تأويل يا تفسير عرفانى ناميد. قونوى، خود در مقدمه، يادآور شده است كه وى روش متقدمين اهل فضل را دنبال ننموده و به معانى ظاهرى و يا به عبارات و الفاظ احاديث نپرداخته است، چرا كه در اين امور، فضيلت و فايده‌ى چندانى نيست. مهم، شناخت مقصود پيامبر اكرم(ص) و بيان حكمت‌ها و اسرارى است كه كلام نبوى در خود نهفته دارد و اصول شريعت از كتاب و سنت نيز آن را تأييد و عقول روشن و سليم و فطرت‌هاى مستقيم هم بر صحت آن گواهى مى‌دهند.

گزارش محتوا

در اين كتاب، درباره طهارت و اسرار آن، سر تكبير در صعود و تسبيح در هبوط، روح داشتن تمامى صورت‌ها، حروف و ارواح آن‌ها، معنى توبه، تمثل عوالم، زمان سَحر و حقيقت آن، راز دست كشيدن به صورت بعد از دعا، صفات مذمومه، اعمال و رفتار دنيوى، مسافت ما بين آسمان‌ها و زمين، رفعت انبيا، بعضى از اسرار نماز و وضو و صبر و صدقه و متابعت از قرآن، تركيب انسان از روح و جسم و نفس، معنى يمين و شمال و سر آن دو، سر تحريم ربا، اسماء حسنى و اسم اعظم، تأثير دعا با تحقق قضا و قدر، سر حرمت زنا و حدود شرعيه، رحم و اسرار آن، اسرار تجلى رب براى نبى، اثر كفاره، سر عدم تمثل شيطان به‌صورت نبى اكرم(ص) و تعبير رؤيت نبى در خواب، اشاره به اسرار مناجات، سر قرائت فاتحة الكتاب، جهت ارتباط هر موجود با حق، راز رو نمودن نبى به اشخاص با تمام وجودش، زمان، خلقت آدم بر صورت حضرت حق، نفحات الهى، بحث شده است.

قونوى، در اين كتاب، ضمن بيان اسرار بعضى از احكام عبادى، مانند طهارت و نماز و وضو به سر دو حكم ديگر پرداخته كه از جهات گوناگون قابل ملاحظه است و با بررسى آن نوع تفكر و انديشه عرفانى قونوى به‌خوبى هويدا مى‌شود. به نظر قونوى، در احكام شرعى، اسرارى فراتر از حفظ مصلحت يا دفع مفسده وجود دارد كه درك آنها، وراى عقول و دلايل عقلى بوده و فقط قلوب صافى و صيقل شده مى‌توانند بعضى از حقايق آن‌ها را دريابند.

تأويل در آيات احكام، به معناى برگرداندن به حقايق اوليه و كشف اسرار مزبور است و عالم به تأويل، همان‌گونه كه مى‌دانيم، جز حق متعال و راسخون در علم نيستند.

اكنون براى روشن شدن مطلب به سر حكم ربا و زنا كه در كتاب به آن اشاره شده مى‌پردازيم تا تأويل نویسنده در پاره‌اى از احكام به روشنى معلوم گردد.حديثى را كه قونوى براى بيان سر تحريم ربا به آن استناد نموده حديث مشهور نبوى است كه مى‌فرمايد: «طلا با طلا، نقره با نقره، گندم با گندم، جو با جو، خرما با خرما، نمك با نمك، در حالى كه يك اندازه و مثل هم هستند، بايد معاوضه شوند، پس اگر كسى افزود و يا افزون طلبيد، ربا مرتكب شده و گيرنده و دهنده (در گناه) مساوى‌اند».

به عقيده قونوى، در رباى معاملى، سر حرمت، مساوى دانستن وصف و ماهيت يا جوهر و عرض در اعيان است كه غير صحيح و ظلم محض است و در رباى قرضى، در واقع مقترض، شىء غير موجود و غير مملوك؛ يعنى بخشى از زمان را فروخته و در عوض مال يا عينى را دريافت نموده است. در اين ديدگاه، احكام شرع با احكام وجودى آميخه شده و نوعى اصيل از سر احكام ارائه شده است كه ويژه فيلسوفان الهى و عرفاى محقق مى‌باشد.

قونوى، ضمن تفسير حديثى از رسول اكرم(ص) در مورد زنا، راز غيرت‌ورزيدن خدا را نسبت به زناى بنده، فقط خود فعل محرم نمى‌داند، بلكه موجب آن را تلبس به صفت مشاركت با مقام ربوبيت مى‌خواند، چرا كه‌اطلاق در تصرف و هر كارى را بدون هيچ مانع و رادعى انجام دادن، از صفات ربوبيت است و قيد و بند داشتن و ممنوعيت و محجوريت از خصايص انسان و در مفهوم وسيع از خصايص ممكنات است. فقط ذات بارى تعالى فاعل«ما يريد» بوده و براى اراده و فعل او هيچ مانع و رادعى نيست و اگر كسى حدود را شكست و بر وفق ميل خود به هر گونه كه خواست در اشياء و اشخاص تصرف نمود، بدون شك سلوك چنين فردى، نوعى ادعاى خدايى و ربوبيت است.

وضعيت كتاب

كتاب، توسط حسن كامل ييلماز، تصحيح و تحقيق شده است. وى، در مقدمه، از زندگى مؤلف و كتاب مورد بحث و نسخ مورد استفاده خويش در امر تحقيق، سخن گفته و در پاورقى‌ها، به ذكر اختلاف نسخ و منابع آيات و روايات پرداخته است.

فهرست مطالب كتاب، در آغاز و «فهرست اسماء و اماكن و كتب و غير آن» و «فهرست اصطلاحات صوفيه» در پايان ذكر شده است.

وابسته‌ها