۱۴۶٬۰۷۸
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
| خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
بعضی از مباحثی که در فلسفۀ منطق بررسی میشوند، در بعضی شاخههای دیگر نیز مانند فلسفۀ زبان یا فلسفۀ تحلیلی موضوع بحث قرار میگیرند. | بعضی از مباحثی که در فلسفۀ منطق بررسی میشوند، در بعضی شاخههای دیگر نیز مانند فلسفۀ زبان یا فلسفۀ تحلیلی موضوع بحث قرار میگیرند. | ||
یکی از مباحث مهم در فلسفۀ منطق، «دلالتشناسی» است. البته این مبحث در فلسفۀ زبان و فلسفۀ تحلیلی نیز مطرح است؛ بنابراین میتوان آن را نقطۀ مشترک این سه شاخۀ علمی دانست. همچنین میتوان این ویژگی را بیانکنندۀ اهمیت ویژۀ آن تلقی کرد. با این وجود ممکن است برای خواننده این پرسش پیش آید که «اگر مثلاً دلالتشناسی از مباحث فلسفۀ زبان است، چرا در فلسفۀ منطق نیز از آن سخن به میان میآید و وجه افتراق آن چیست؟». شاید با مثالی بتوان پاسخ را آشکار کرد؛ همانطور که میدانیم در منطق محمولات، جملهها معمولاً مسورند و در استدلالهایی که از مقدمات مسور تشکیل شدهاند، یکی از قواعد مهمی که به کار میرود، قواعد حذف سور است. در قاعدۀ مثلاً حذف سور کلی باید متغیر را به چیزی که جایگزین آن میشود، تخصیص زد، برای مثال اگر بخواهیم قاعدۀ حذف سور را در جملۀ «هر چیزی فانی است» به کار بریم، لازم است لفظ «چیز» که متغیر است با اسم یا صفت یا لفظی دیگر جایگزین شود و مثلاً گفته شود «سقراط فانی است». همین جا این سؤال معطوف به فلسفۀ منطق ظاهر میشود که «چه الفاظی میتوانند جایگزین آن متغیر شوند؟» و اگر پاسخ مثلاً این باشد که نام خاص یکی از انتخابهاست، در این صورت این سؤال پیش میآید که «نام خاص چیست و دلالتش چگونه است و ...». | یکی از مباحث مهم در فلسفۀ منطق، «دلالتشناسی» است. البته این مبحث در فلسفۀ زبان و فلسفۀ تحلیلی نیز مطرح است؛ بنابراین میتوان آن را نقطۀ مشترک این سه شاخۀ علمی دانست. همچنین میتوان این ویژگی را بیانکنندۀ اهمیت ویژۀ آن تلقی کرد. با این وجود ممکن است برای خواننده این پرسش پیش آید که «اگر مثلاً دلالتشناسی از مباحث فلسفۀ زبان است، چرا در فلسفۀ منطق نیز از آن سخن به میان میآید و وجه افتراق آن چیست؟». شاید با مثالی بتوان پاسخ را آشکار کرد؛ همانطور که میدانیم در منطق محمولات، جملهها معمولاً مسورند و در استدلالهایی که از مقدمات مسور تشکیل شدهاند، یکی از قواعد مهمی که به کار میرود، قواعد حذف سور است. در قاعدۀ مثلاً حذف سور کلی باید متغیر را به چیزی که جایگزین آن میشود، تخصیص زد، برای مثال اگر بخواهیم قاعدۀ حذف سور را در جملۀ «هر چیزی فانی است» به کار بریم، لازم است لفظ «چیز» که متغیر است با اسم یا صفت یا لفظی دیگر جایگزین شود و مثلاً گفته شود «سقراط فانی است». همین جا این سؤال معطوف به فلسفۀ منطق ظاهر میشود که «چه الفاظی میتوانند جایگزین آن متغیر شوند؟» و اگر پاسخ مثلاً این باشد که نام خاص یکی از انتخابهاست، در این صورت این سؤال پیش میآید که «نام خاص چیست و دلالتش چگونه است و...». | ||
در فلسفهٔ منطق و فلسفهٔ زبان مباحث مهم و مختلفی مورد بحث قرار گرفته است. بحث دلالتشناسی (یا سمانتیک) یکی از مباحث بسیار مهمّ مشترک در هر دو فلسفه است؛ محور اصلی، رابطهٔ الفاظ و معانی و مدلولهای آنهاست. | در فلسفهٔ منطق و فلسفهٔ زبان مباحث مهم و مختلفی مورد بحث قرار گرفته است. بحث دلالتشناسی (یا سمانتیک) یکی از مباحث بسیار مهمّ مشترک در هر دو فلسفه است؛ محور اصلی، رابطهٔ الفاظ و معانی و مدلولهای آنهاست. | ||