۱۴۵٬۰۰۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' ' به '') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ح الله،' به 'حالله،') |
||
| خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
نویسنده تدوین فرهنگ خود را به دستور اکبر شاه و در سال 1005ق آغاز کرده <ref> دیباچه مؤلف، ج1، ص 4؛ پیشگفتار، ج1، ص شش </ref> و دوازده سال از عمر خود را صرف نگارش آن نمود، و سرانجام در سال 1017ق آن را به پایان رسانده و به نام پادشاه وقت (جهانگیر پسر اکبر شاه) جهانگیر نامه نام نهاد. <ref> دیباچه مؤلف، ج1، ص 11؛ پیشگفتار، ج1، ص هشت </ref> | نویسنده تدوین فرهنگ خود را به دستور اکبر شاه و در سال 1005ق آغاز کرده <ref> دیباچه مؤلف، ج1، ص 4؛ پیشگفتار، ج1، ص شش </ref> و دوازده سال از عمر خود را صرف نگارش آن نمود، و سرانجام در سال 1017ق آن را به پایان رسانده و به نام پادشاه وقت (جهانگیر پسر اکبر شاه) جهانگیر نامه نام نهاد. <ref> دیباچه مؤلف، ج1، ص 11؛ پیشگفتار، ج1، ص هشت </ref> | ||
این اثر با تکیه بر پنجاه و سه فرهنگ که نویسنده به نام چهل و چهار مورد از آنها در دیباچه اشاره کرده، تدوین شده، و همچنین از دیوان شاعران و كتابهاى ديگر در تفسير قرآن و پزشكى و تاريخ و جغرافيا استفاده شده است. <ref>؛ صفا، | این اثر با تکیه بر پنجاه و سه فرهنگ که نویسنده به نام چهل و چهار مورد از آنها در دیباچه اشاره کرده، تدوین شده، و همچنین از دیوان شاعران و كتابهاى ديگر در تفسير قرآن و پزشكى و تاريخ و جغرافيا استفاده شده است. <ref>؛ صفا، ذبیحالله، ج5، ص 378؛ دیباجه مؤلف، ج1، ص 5-8؛ پیشگفتار، ج1، ص شش</ref> نویسنده به مطالب گردآوری شده توسط دیگران اکتفا نکرده و برای حل بسیاری از لغات به مردم شهرها و جاهای مختلف مراجعه کرده است. <ref> رک: همان، ص هفت </ref> | ||
فرهنگ جهانگيرى در بيست و چهار بخش به ترتيب حروف تهجى فارسى، و يك مقدمه در دوازده آيين و يك خاتمه تأليف شده است. در مقدمه بعضى از مباحث دستور زبان فارسى را آورده و در خاتمه كنايات و اصطلاحات و استعارات و لغات مركبه از پارسى و عربى و لغات عربی كه دانستن آنها ضرور بوده و داخل کردن آنها در اصل كتاب كه مشتمل بر فرس قديم است مناسب نبود، هركدام را در دری جداگانه درج نموده و هر درى را بر چند جلوه مرتب کرده است. درهاى پنجگانه خاتمه كه در مقام خود خالى از اهميت نيست چنين است: اول مشتمل بر كنايات. دوم مشتمل بر لغات مركبه از فارسى و عربى يا دو كلمه عربى كه به روش فارسی آمده يا فارسى و تركى يا فارسى و لغت ديگر. سوم مشتمل بر لغاتى كه يكى از حروف بيگانه در آن است. چهارم مشتمل بر لغات زند و پازند و اوستا. پنجم مشتمل بر لغات غريبه است. <ref> دیباچه مؤلف، ج1، ص 11-12؛ صفا، | فرهنگ جهانگيرى در بيست و چهار بخش به ترتيب حروف تهجى فارسى، و يك مقدمه در دوازده آيين و يك خاتمه تأليف شده است. در مقدمه بعضى از مباحث دستور زبان فارسى را آورده و در خاتمه كنايات و اصطلاحات و استعارات و لغات مركبه از پارسى و عربى و لغات عربی كه دانستن آنها ضرور بوده و داخل کردن آنها در اصل كتاب كه مشتمل بر فرس قديم است مناسب نبود، هركدام را در دری جداگانه درج نموده و هر درى را بر چند جلوه مرتب کرده است. درهاى پنجگانه خاتمه كه در مقام خود خالى از اهميت نيست چنين است: اول مشتمل بر كنايات. دوم مشتمل بر لغات مركبه از فارسى و عربى يا دو كلمه عربى كه به روش فارسی آمده يا فارسى و تركى يا فارسى و لغت ديگر. سوم مشتمل بر لغاتى كه يكى از حروف بيگانه در آن است. چهارم مشتمل بر لغات زند و پازند و اوستا. پنجم مشتمل بر لغات غريبه است. <ref> دیباچه مؤلف، ج1، ص 11-12؛ صفا، ذبیحالله، ج5، ص 379</ref> | ||
از خصوصیات این فرهنگ ذکر واژههای مترادف است و همچنین در بسیاری از موارد ذکر صورتهای معادل، عربی، هندی، ترکی و گاه صورتهای گویشی و احیانا یونانی واژهها است. <ref> پیشگفتار، ج1، ص سیزده</ref> | از خصوصیات این فرهنگ ذکر واژههای مترادف است و همچنین در بسیاری از موارد ذکر صورتهای معادل، عربی، هندی، ترکی و گاه صورتهای گویشی و احیانا یونانی واژهها است. <ref> پیشگفتار، ج1، ص سیزده</ref> | ||
این فرهنگ در میان فرهنگهایی که تا اوائل قرن یازدهم تدوین شده و با شواهد شعری همراه است کاملترین فرهنگها در این زمینه به شمار آمده است. علاوه بر بهرهگیری برخی فرهنگها از این اثر، نویسندگان فرهنگ رشیدی، آنندراج، غیاث اللغه، فرهنگ نظام، و...هریک به نحوی از آن یاد کرده و آن را ستودهاند. <ref> رک: همان، ص سه و ص نه -ده </ref> با این وجود نقدهای اساسی نیز بر این فرهنگ شده است. <ref>رک: همان، ص سیزده- پانزده؛ صفا، | این فرهنگ در میان فرهنگهایی که تا اوائل قرن یازدهم تدوین شده و با شواهد شعری همراه است کاملترین فرهنگها در این زمینه به شمار آمده است. علاوه بر بهرهگیری برخی فرهنگها از این اثر، نویسندگان فرهنگ رشیدی، آنندراج، غیاث اللغه، فرهنگ نظام، و...هریک به نحوی از آن یاد کرده و آن را ستودهاند. <ref> رک: همان، ص سه و ص نه -ده </ref> با این وجود نقدهای اساسی نیز بر این فرهنگ شده است. <ref>رک: همان، ص سیزده- پانزده؛ صفا، ذبیحالله، ج5، ص 379</ref> | ||
| خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
#آقا بزرگ تهرانى، محمد محسن. الذريعة إلى تصانيف الشيعة. قم. اسماعیلیان. 1381ش. چاپ اول. | #آقا بزرگ تهرانى، محمد محسن. الذريعة إلى تصانيف الشيعة. قم. اسماعیلیان. 1381ش. چاپ اول. | ||
# صفا، | # صفا، ذبیحالله، تاريخ ادبيات در ايران. تهران. فردوس.1378ش. چاپ هشتم | ||