۱۴۴٬۵۹۹
ویرایش
A-esmaeili (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR54820J1.jpg | عنوان = رسالتان فلسفيتان | عنوانهای دیگر = | پدیدآورندگان | پدیدآوران = فارابی، محمد بن محمد (نويسنده) آل یاسین، جعفر (محقق) |زبان | زبان = عربی | کد کنگره = /ف2ر5 224 BBR | موضوع = |ناشر | ناشر = دار المناه...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''رسالتان فلسفیتان'''، نوشته [[ابونصر فارابی]] (257-339ق) است که دو رساله را با عنوانهای «ما يصح و ما لا يصح من احكام النجوم» و «جواباتٌ لِمسائل سُئِلَ عَنها» در خود جایداده است. نخستین رساله مباحثی از دانش نجوم را در بردارد که فارابی در پاسخ به ابواسحاق ابراهیم بن عبدالله بغدادی (متوفای 355ق) نوشته است و دومین رساله درآمدی بر شرح مقولات [[ارسطو]] به شمار میآید که [[فارابی]] آن را به یکی از شاگردانش املا نموده است. | '''رسالتان فلسفیتان'''، نوشته [[فارابی، محمد بن محمد|ابونصر فارابی]] (257-339ق) است که دو رساله را با عنوانهای «ما يصح و ما لا يصح من احكام النجوم» و «جواباتٌ لِمسائل سُئِلَ عَنها» در خود جایداده است. نخستین رساله مباحثی از دانش نجوم را در بردارد که [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در پاسخ به [[ابواسحاق ابراهیم بن عبدالله بغدادی]] (متوفای 355ق) نوشته است و دومین رساله درآمدی بر شرح مقولات [[ارسطو]] به شمار میآید که [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] آن را به یکی از شاگردانش املا نموده است. | ||
==ما يصح و ما لا يصح من احكام النجوم== | ==ما يصح و ما لا يصح من احكام النجوم== | ||
نوشته [[ابونصر فارابی]] (339-257ق)، و به روایت ابواسحاق ابراهیم بن عبدالله بغدادی (متوفای 355ق)، است. فارابی خواسته در گفتاری دراز و با آموزههای نظری علم نجوم، درستیها و ناراستیهای فلکی را نشان دهد. بغدادی میگوید که در زندگیش بسیار مشتاق دانش نجوم بوده است، اما تا پیش از دیدار فارابی بهرهای نصیبش نمیشده است. ابونصر قانونها و اصول نجوم را مجلسبهمجلس به وی میآموزد. او نیز دستنوشتههای استاد را رونویسی میکند. بغدادی خود، آگاهیهای گسترده و چیرگی ویژهای بر دانش نجوم داشته است. در اینکه او کیست، گفتنیهایی است: برخی او را «ابواسحاق بن عبدالله نَجیرمی بصری (متوفای 311ق)»، که در مصر کاتب «کافور اخشیدی» بود، میدانند.<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص10-9</ref> | نوشته [[فارابی، محمد بن محمد|ابونصر فارابی]] (339-257ق)، و به روایت [[ابواسحاق ابراهیم بن عبدالله بغدادی]] (متوفای 355ق)، است. فارابی خواسته در گفتاری دراز و با آموزههای نظری علم نجوم، درستیها و ناراستیهای فلکی را نشان دهد. بغدادی میگوید که در زندگیش بسیار مشتاق دانش نجوم بوده است، اما تا پیش از دیدار [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] بهرهای نصیبش نمیشده است. ابونصر قانونها و اصول نجوم را مجلسبهمجلس به وی میآموزد. او نیز دستنوشتههای استاد را رونویسی میکند. بغدادی خود، آگاهیهای گسترده و چیرگی ویژهای بر دانش نجوم داشته است. در اینکه او کیست، گفتنیهایی است: برخی او را «ابواسحاق بن عبدالله نَجیرمی بصری (متوفای 311ق)»، که در مصر کاتب «کافور اخشیدی» بود، میدانند.<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص10-9</ref> | ||
===ساختار، اهمیت و سبک نگارش=== | ===ساختار، اهمیت و سبک نگارش=== | ||
این رساله با دیباچهای کوتاه از ابو اسحاق ابراهیم بن عبدالله بغدادی آغاز میشود. او بسیار بر فراگیری علم احکام نجوم اصرار ورزیده است. در سبک استدلالی فارابی تذکرهای کوتاه دیده میشود. لحن فارابی در این رساله، یک موضع علمیِ جدی و پر اهمیت است. او رودرروی دیدگاههای کسانی میایستد که ادعا میکنند حرکات افلاک تأثیرات تعیینکنندهای بر سرنوشت و احوال مردم و اوضاع اجتماعی دارند.<ref>ر.ک: همان، ص12</ref> | این رساله با دیباچهای کوتاه از [[ابو اسحاق ابراهیم بن عبدالله بغدادی]] آغاز میشود. او بسیار بر فراگیری علم احکام نجوم اصرار ورزیده است. در سبک استدلالی فارابی تذکرهای کوتاه دیده میشود. لحن فارابی در این رساله، یک موضع علمیِ جدی و پر اهمیت است. او رودرروی دیدگاههای کسانی میایستد که ادعا میکنند حرکات افلاک تأثیرات تعیینکنندهای بر سرنوشت و احوال مردم و اوضاع اجتماعی دارند.<ref>ر.ک: همان، ص12</ref> | ||
===محتوای کتاب=== | ===محتوای کتاب=== | ||
فارابی بر این باور است که فضیلت و شرافت «علم» یا به شرافت موضوع، یا به برهانیبودن و یا به شرافت فواید مترتب بر آن است. نجوم شرافت موضوع دارد. او در آغاز یادداشتهایش از دو رویکرد سخن میگوید: الف) نظریه سببیت در علم؛ ازاینحیث که هر پدیدهای که حاصل از سببی باشد، میتوان بدان آگاهی یافت و ضابطهمند نمود؛ ب) نظریه اتفاق که برعکس رویکرد پیشین است؛ زیرا پدیدههای اتفاقی را نمیتوان در قاعده گنجاند و بدانها آگاهی یافت. حکیم آگاه بدون اینکه از آغاز به یکی از دو سوی نقیض بگراید، از شیوهای موجز بهره میگیرد تا در پایان راه به قضیه ممکنه و ارتباطهای وجودی آن برسد. او در برابر قیاس سر تسلیم فرود میآورد تا به وجود یا عدم چیزی آگاهی یابد و برایش بطلان هر اندیشه و سخنی که به یکی از دو سوی نقیض نینجامد، آشکار شود. اینجاست که «تجربه» تأثیر شگرفی در قضیههای ممکنه، و نه در قضایای ضروریه، دارد. گاه برخی از مردم گمان میکنند که افعال و آثار طبیعی مانند سوزانندگی آتش و رطوبت آب و سرمای برف اموری ضروریاند درحالیکه واقعیت ندارد؛ آنها اموری ممکناند زیرا فعل درصورتیکه فاعل و منفعل آماده تاثیرگذاری و تاثیرپذیری باشند، رخ میدهد و آنگاه که این دو شرط نباشد، نه کاری انجام میگیرد و نه اثری بر آن بار میشود. برای همین، هر چه آمادگی فاعل و قابل بیشتر باشد، فعل به کمال و پیدایش نزدیکتر میشود. پس میتوان گفت که «ممکن» دوگونه است: الف) ممکنی که در ذاتش ممکن است و ب) ممکنی که برای کسی که از آن آگاه نیست، ممکن است. | [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] بر این باور است که فضیلت و شرافت «علم» یا به شرافت موضوع، یا به برهانیبودن و یا به شرافت فواید مترتب بر آن است. نجوم شرافت موضوع دارد. او در آغاز یادداشتهایش از دو رویکرد سخن میگوید: الف) نظریه سببیت در علم؛ ازاینحیث که هر پدیدهای که حاصل از سببی باشد، میتوان بدان آگاهی یافت و ضابطهمند نمود؛ ب) نظریه اتفاق که برعکس رویکرد پیشین است؛ زیرا پدیدههای اتفاقی را نمیتوان در قاعده گنجاند و بدانها آگاهی یافت. حکیم آگاه بدون اینکه از آغاز به یکی از دو سوی نقیض بگراید، از شیوهای موجز بهره میگیرد تا در پایان راه به قضیه ممکنه و ارتباطهای وجودی آن برسد. او در برابر قیاس سر تسلیم فرود میآورد تا به وجود یا عدم چیزی آگاهی یابد و برایش بطلان هر اندیشه و سخنی که به یکی از دو سوی نقیض نینجامد، آشکار شود. اینجاست که «تجربه» تأثیر شگرفی در قضیههای ممکنه، و نه در قضایای ضروریه، دارد. گاه برخی از مردم گمان میکنند که افعال و آثار طبیعی مانند سوزانندگی آتش و رطوبت آب و سرمای برف اموری ضروریاند درحالیکه واقعیت ندارد؛ آنها اموری ممکناند زیرا فعل درصورتیکه فاعل و منفعل آماده تاثیرگذاری و تاثیرپذیری باشند، رخ میدهد و آنگاه که این دو شرط نباشد، نه کاری انجام میگیرد و نه اثری بر آن بار میشود. برای همین، هر چه آمادگی فاعل و قابل بیشتر باشد، فعل به کمال و پیدایش نزدیکتر میشود. پس میتوان گفت که «ممکن» دوگونه است: الف) ممکنی که در ذاتش ممکن است و ب) ممکنی که برای کسی که از آن آگاه نیست، ممکن است. | ||
فارابی گامی دیگر برداشته، از چگونگی دلالت نامهای مشترک و خطاها و مغالطههایی که هنگام کاربرد آنها رخ میدهد، سخن میگوید، زیرا احکام نجومی در سه چیز مشترکاند: آنچه «ضروری» است؛ آنچه در بیشتر موردها «ممکن» است؛ و آنچه در حوزه «گمان و قرارداد» جای میگیرد. فارابی در لابهلای سخن به شاخهای دیگر پریده، از جوانب دیگر بحث میکند؛ او مساله صفت و ویژگی ستارگان و حرکتهای آنها را پیش میکشد و در این باره از مقایسهها و شباهتها بهره میبرد. فارابی در پایان میگوید: آنان که مدعیاند حرکتهای ستارگان در بهرههای مردمان و جایگاههای اجتماعی ایشان تأثیرگذار است، به بیراهه رفتهاند.<ref>ر.ک: آل یاسین، جعفر، ص79-77</ref> | فارابی گامی دیگر برداشته، از چگونگی دلالت نامهای مشترک و خطاها و مغالطههایی که هنگام کاربرد آنها رخ میدهد، سخن میگوید، زیرا احکام نجومی در سه چیز مشترکاند: آنچه «ضروری» است؛ آنچه در بیشتر موردها «ممکن» است؛ و آنچه در حوزه «گمان و قرارداد» جای میگیرد. فارابی در لابهلای سخن به شاخهای دیگر پریده، از جوانب دیگر بحث میکند؛ او مساله صفت و ویژگی ستارگان و حرکتهای آنها را پیش میکشد و در این باره از مقایسهها و شباهتها بهره میبرد. فارابی در پایان میگوید: آنان که مدعیاند حرکتهای ستارگان در بهرههای مردمان و جایگاههای اجتماعی ایشان تأثیرگذار است، به بیراهه رفتهاند.<ref>ر.ک: آل یاسین، جعفر، ص79-77</ref> | ||
===هویت کتاب=== | ===هویت کتاب=== | ||
این رساله بهراستی و بیگمان از [[فارابی]] و ابتکارهای اوست. هرچند [[ابن ندیم]] (متوفای: ح385ق) در «الفهرست» و قاضی صاعد (420-462ق) در | این رساله بهراستی و بیگمان از [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] و ابتکارهای اوست. هرچند [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن ندیم]] (متوفای: ح385ق) در «الفهرست» و [[قاضی صاعد]] (420-462ق) در «[[طبقات الأمم]]» از آن هیچ نگفتهاند، [[قفطی، علی بن یوسف|قفطی]] (568-646ق) آن را «کتاب النجوم» میخواند. شاید مرادش «مقالة الفیلسوف فی أحکام النجوم» باشد. [[ابن ابیاصیبعه، احمد بن قاسم|ابن ابیاصیبعه]] (متوفای 668ق) از آن با نام «مقالة فی الجهة التی یصح علیها القول بأحکام النجوم» یاد میکند؛ غزنوی (قرن ششم هجری) هم در «إتمام التتمة» آن را «رسالة فی الجهة التی بها یصح القول علی أحکام النجوم» میداند و [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدی]] (764-696ق) در «[[الوافي بالوفيات|الوافی بالوفیات]]» عنوانش را «مقالة فی الجهة التی یصح علیها القول بأحکام النجوم» درج کرده است. دیگر اینکه در بیشتر دستنوشتههای سدۀ دهم هجری به بعد، نام آن با عبارت «نُکَتُ أبی نصر» و یا «نُکَتٌ فی ما یصح...» ضبط شده است. واژۀ «نکت» در دستنوشتههای کهن نیست و متأخران به عنوان افزودهاند.<ref>ر.ک: همان، ص80</ref> | ||
==جواباتٌ لِمسائل سُئِلَ عَنها== | ==جواباتٌ لِمسائل سُئِلَ عَنها== | ||
این رساله از ابونصر فارابی (339-257ق) است که در پاسخ به پرسشهای یکی از شاگردانش املا شده است. پرسشها در طبیعت خود، گوناگوناند. اما چیدمان بیشتر آنها در موضوعات منطقی، و به ویژه مقولات دانش منطق است.<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص13</ref> | این رساله از [[فارابی، محمد بن محمد|ابونصر فارابی]] (339-257ق) است که در پاسخ به پرسشهای یکی از شاگردانش املا شده است. پرسشها در طبیعت خود، گوناگوناند. اما چیدمان بیشتر آنها در موضوعات منطقی، و به ویژه مقولات دانش منطق است.<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص13</ref> | ||
[[فارابی]] این «جوابات» را پیش از «شرح کتاب مقولات [[ارسطو]]» املا کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص21</ref> او مباحثی را در مقولات دهگانه منطقی ارائه داده است که برخی از آنها عبارتاند از: دلالت مقولات و نسبتی که با اصناف موجودات دارند؛ اسم متفق؛ اسم متواطی؛ اسماء مشککه؛ نسبت جوهر با عرض؛ نسبت کم منفصل به کم متصل؛ وجود ثابت و غیرثابت؛ اموری اعم از مقولات و مباحثی در جوهرها و ماهیت.<ref>ر.ک: همان، ص18-13</ref> | [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] این «جوابات» را پیش از «شرح کتاب مقولات [[ارسطو]]» املا کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص21</ref> او مباحثی را در مقولات دهگانه منطقی ارائه داده است که برخی از آنها عبارتاند از: دلالت مقولات و نسبتی که با اصناف موجودات دارند؛ اسم متفق؛ اسم متواطی؛ اسماء مشککه؛ نسبت جوهر با عرض؛ نسبت کم منفصل به کم متصل؛ وجود ثابت و غیرثابت؛ اموری اعم از مقولات و مباحثی در جوهرها و ماهیت.<ref>ر.ک: همان، ص18-13</ref> | ||
===هویت کتاب=== | ===هویت کتاب=== | ||
از این رساله مورخی چون [[جمالالدین قفطی]] (646-568) یاد نکرده است. اما جانشین او [[ابن | از این رساله مورخی چون [[جمالالدین قفطی]] (646-568) یاد نکرده است. اما جانشین او [[ابن ابیاصیبعه، احمد بن قاسم|ابن ابیاصیبعه]] در «[[عيون الأنباء في طبقات الأطباء|عیون الأنباء]]» آن را «جواباتٌ لمسائلَ سُئل عنها» خوانده است. [[صفدی]] نیز در «[[الوافي بالوفيات]]» نام آن را چنین خوانده است. هرچند در مخطوطاتی که اکنون در دست است نام آن را «مسائلُ متفرقة سئل عنها» نهادهاند که به لحاظ دلالت درست مینماید، محقق همان عنوانی را که [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدی]] بر آن نهاده، برگزیده است.<ref>ر.ک: همان، ص21-20</ref> | ||
===ساختار، سبک نگارش و اهمیت کتاب=== | ===ساختار، سبک نگارش و اهمیت کتاب=== | ||
این رساله در قالب «پرسشوپاسخ» سامانیافته است که سبک متنی، موجز و مستقیم دارد. اهمیت | این رساله در قالب «پرسشوپاسخ» سامانیافته است که سبک متنی، موجز و مستقیم دارد. اهمیت | ||
کار [[فارابی]] در موضع دفاع از مفاهیم اصلی منطق ارسطویی، بهویژه مقولات (Categories)است. او به حل مشکلاتی میپردازد که در تفسیر کتاب «المقولات» [[ارسطو]] توسط شاگردانش وجود داشته است.<ref>ر.ک: همان، ص13</ref> | کار [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در موضع دفاع از مفاهیم اصلی منطق ارسطویی، بهویژه مقولات (Categories)است. او به حل مشکلاتی میپردازد که در تفسیر کتاب «المقولات» [[ارسطو]] توسط شاگردانش وجود داشته است.<ref>ر.ک: همان، ص13</ref> | ||
===نسخههای کتاب=== | ===نسخههای کتاب=== | ||