ابیوردی، محمد بن احمد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ''
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به '')
 
خط ۹۶: خط ۹۶:


ابیوردی احتمالاً در همین سال بغداد را ترک گفت و مدتی را در ری، اصفهان و همدان گذراند. به گفتۀ یاقوت هنگامی که بین مؤیدالملک و عمیدالدوله ابن جهیر اختلاف افتاد، مؤیدالملک از ابیوردی خواست تا عمیدالدوله را هجو کند و می‌دانیم اوج اختلاف این دو وزیر در ۴۹۳ ق بود که سرانجام به عزل عمیدالدوله و سپس مرگ مؤیدالملک انجامید. در پی این هجو، عمیدالدوله نزد خلیفه المستظهر از شاعر سعایت کرد و خلیفه خونش را مباح ساخت و ابیوردی ناچار از بغداد به همدان گریخت.  
ابیوردی احتمالاً در همین سال بغداد را ترک گفت و مدتی را در ری، اصفهان و همدان گذراند. به گفتۀ یاقوت هنگامی که بین مؤیدالملک و عمیدالدوله ابن جهیر اختلاف افتاد، مؤیدالملک از ابیوردی خواست تا عمیدالدوله را هجو کند و می‌دانیم اوج اختلاف این دو وزیر در ۴۹۳ ق بود که سرانجام به عزل عمیدالدوله و سپس مرگ مؤیدالملک انجامید. در پی این هجو، عمیدالدوله نزد خلیفه المستظهر از شاعر سعایت کرد و خلیفه خونش را مباح ساخت و ابیوردی ناچار از بغداد به همدان گریخت.  
وی در هنگام ترک بغداد قصیده‌ای غم‌انگیز سروده و در آن از اینکه ناخواسته بغداد را ترک کرده، سخت نالیده است. به‌هرحال اگر وی حدود سال ۴۹۴ ق بغداد را ترک کرده باشد، باتوجه به گفتۀ ذهبی  که ۴۸۰ ق را سال ورود او به عراق دانسته، وی ۱۴ سال بیش در عراق نبوده است و این با آنچه خود می‌گوید که ۲۰ سال در بغداد به سر برده است، مغایرت دارد.
وی در هنگام ترک بغداد قصیده‌ای غم‌انگیز سروده و در آن از اینکه ناخواسته بغداد را ترک کرده، سخت نالیده است. به‌هرحال اگر وی حدود سال ۴۹۴ ق بغداد را ترک کرده باشد، باتوجه به گفتۀ ذهبیکه ۴۸۰ ق را سال ورود او به عراق دانسته، وی ۱۴ سال بیش در عراق نبوده است و این با آنچه خود می‌گوید که ۲۰ سال در بغداد به سر برده است، مغایرت دارد.


ظاهراً وی قبل از ورود به همدان چندی در ری و اصفهان زیست. بنا به آنچه در دیوان وی آمده است: هنگامی که عبدالجلیل بن علی که از دوستان ابیوردی بود، در ۴۹۳ ق به وزارت برکیارق رسید، دیوان رسائل را به وی پیشنهاد کرد، اما او نپذیرفت و همراه وی از ری به اصفهان رفت و تا زمان مرگ وی یعنی ۴۹۵ ق در اصفهان به سر برد. سرانجام وی به پیشنهاد ابوالمحاسن مسعود بن عبدالله وزیر سلطان محمد به همدان رفت و در مدرسه‌ای که ابوالمحاسن برایش ساخت، به تدریس پرداخت.  
ظاهراً وی قبل از ورود به همدان چندی در ری و اصفهان زیست. بنا به آنچه در دیوان وی آمده است: هنگامی که عبدالجلیل بن علی که از دوستان ابیوردی بود، در ۴۹۳ ق به وزارت برکیارق رسید، دیوان رسائل را به وی پیشنهاد کرد، اما او نپذیرفت و همراه وی از ری به اصفهان رفت و تا زمان مرگ وی یعنی ۴۹۵ ق در اصفهان به سر برد. سرانجام وی به پیشنهاد ابوالمحاسن مسعود بن عبدالله وزیر سلطان محمد به همدان رفت و در مدرسه‌ای که ابوالمحاسن برایش ساخت، به تدریس پرداخت.  
خط ۱۲۳: خط ۱۲۳:
ابیوردی مرثیه‌هایی نیز داشته است که گاه از سخنان حکمت‌آمیز تهی نیست.  
ابیوردی مرثیه‌هایی نیز داشته است که گاه از سخنان حکمت‌آمیز تهی نیست.  


یکی دیگر از موضوعاتی که در اشعار وی بسیار به چشم می‌خورد، شکایت از روزگار است و می‌دانیم که در اواخر عصر عباس شکوه از روزگار حتی در میان شاعرانی که غرق در ناز و نعمت بودند، امری رایج بوده و شکوه‌های ابیوردی در اشعارش بیشتر از این نوع است.
یکی دیگر از موضوعاتی که در اشعار وی بسیار به چشم می‌خورد، شکایت از روزگار است و می‌دانیم که در اواخر عصر عباس شکوه از روزگار حتی در میان شاعرانی که غرق در ناز و نعمت بودند، امری رایج بوده و شکوه‌های ابیوردی در اشعارش بیشتر از این نوع است.


نثر وی نیز مسجع و مصنوع بوده و قطعه‌هایی از آن را در لابه‌لای دیوان وی و همچنین برخی از منابع می‌توان یافت.  
نثر وی نیز مسجع و مصنوع بوده و قطعه‌هایی از آن را در لابه‌لای دیوان وی و همچنین برخی از منابع می‌توان یافت.