۱۴۴٬۵۹۹
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ه های' به 'ههای') |
||
| خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
این متن با هیچیک از رستمنامههای موجود نسبتی ندارد، هرچند شباهتهای چندی میان برخی از حوادث دیده میشود که این مشابهت منحصر به رستمنامهها نیست و در بسیاری از متون داستانی و طومارهای نقالی نیز چنین شباهتهایی دیده میشود. | این متن با هیچیک از رستمنامههای موجود نسبتی ندارد، هرچند شباهتهای چندی میان برخی از حوادث دیده میشود که این مشابهت منحصر به رستمنامهها نیست و در بسیاری از متون داستانی و طومارهای نقالی نیز چنین شباهتهایی دیده میشود. | ||
موضوع این رستمنامه عبارت است از سرگذشت خاندان رستم از زمان گرشاسب و بعد هم سام تا زادن رستم و قضایای مربوط به او بر اساس شاهنامه و بسیار حوادث دیگر که عمدتاً مربوط است به وقایع خاندان و فرزندان و فرزندزادگان رستم و رویدادهایی که بر برزو و جهانگیر و آذرگشسپ گذشته و با داستانهای زیادی در حوزۀ باورهای عامیانه مانند دیوان و پریان و خانان چین و ارتباط این داستانها با روایت سامی مانند شدادیان و عادیان و روایتهای مربوط به عوج بن عنق. عمدۀ وقایع بر محور روابط عاشقانه و دلبستگی به دختر این یا آن پادشاه و هنرنماییهای پهلوانان و حوادثی که بر آنان گذشته میگذرد. بسیاری از این روایتها چه در منظومههای دیگر نظیر گرشاسپنامه، سامنامه، شهریارنامه، برزونامه، فرامرزنامه، زرینقبانامه و چه در روایتهای شفاهی و متون نقالی مانند طومار هفت لشکر، طومار جامع نقالان، طومار جامع نقالی شاهنامه و بالاخره شاهنامه نقالان به روایت مرشد عباس زریری به | موضوع این رستمنامه عبارت است از سرگذشت خاندان رستم از زمان گرشاسب و بعد هم سام تا زادن رستم و قضایای مربوط به او بر اساس شاهنامه و بسیار حوادث دیگر که عمدتاً مربوط است به وقایع خاندان و فرزندان و فرزندزادگان رستم و رویدادهایی که بر برزو و جهانگیر و آذرگشسپ گذشته و با داستانهای زیادی در حوزۀ باورهای عامیانه مانند دیوان و پریان و خانان چین و ارتباط این داستانها با روایت سامی مانند شدادیان و عادیان و روایتهای مربوط به عوج بن عنق. عمدۀ وقایع بر محور روابط عاشقانه و دلبستگی به دختر این یا آن پادشاه و هنرنماییهای پهلوانان و حوادثی که بر آنان گذشته میگذرد. بسیاری از این روایتها چه در منظومههای دیگر نظیر گرشاسپنامه، سامنامه، شهریارنامه، برزونامه، فرامرزنامه، زرینقبانامه و چه در روایتهای شفاهی و متون نقالی مانند طومار هفت لشکر، طومار جامع نقالان، طومار جامع نقالی شاهنامه و بالاخره شاهنامه نقالان به روایت مرشد عباس زریری به گونههای دیگر دیده میشود، هرچند که استخوانبندی کلی مطالب در همۀ این روایتها چندان از هم دور نیست. | ||
مظاهر عامیانگی در این متن بسیار است و همه چیز از تعلق آن به فضای فرهنگ عامه و ادبیات شفاهی حکایت میکند؛ از قبیل گویش محلی، ضربالمثل، زمینههای شفاهی متن، گزارههای قالبی، املای کلمات، اساطیر و موجودات افسانهای و..... اما نباید اینگونه پنداشت که چون متن عامیانه است، از لوازم و پرداختهای لازم ادبی پاک به دور است. برعکس به نظر میرسد که نقال یا راوی متن از ذوق ادبی نسبتاً بالایی برخوردار بوده و هرجا که لازم آمده، از این ذوق بهخوبی استفاده کرده است. نثر این داستان بسیار ساده و خودمانی و در واقع متعلق به دورۀ سادهنویسی زبان است؛ هرچند هنوز در آن برخی ترکیبات و تعبیرات عربی ساده که متعلق به زبان اهل علم و عالمان درسخواندۀ روزگار گذشته است، دیده میشود. | مظاهر عامیانگی در این متن بسیار است و همه چیز از تعلق آن به فضای فرهنگ عامه و ادبیات شفاهی حکایت میکند؛ از قبیل گویش محلی، ضربالمثل، زمینههای شفاهی متن، گزارههای قالبی، املای کلمات، اساطیر و موجودات افسانهای و..... اما نباید اینگونه پنداشت که چون متن عامیانه است، از لوازم و پرداختهای لازم ادبی پاک به دور است. برعکس به نظر میرسد که نقال یا راوی متن از ذوق ادبی نسبتاً بالایی برخوردار بوده و هرجا که لازم آمده، از این ذوق بهخوبی استفاده کرده است. نثر این داستان بسیار ساده و خودمانی و در واقع متعلق به دورۀ سادهنویسی زبان است؛ هرچند هنوز در آن برخی ترکیبات و تعبیرات عربی ساده که متعلق به زبان اهل علم و عالمان درسخواندۀ روزگار گذشته است، دیده میشود. | ||