رستمنامه نقالان
رستمنامه نقالان تألیف مؤلفی ناشناخته، با تصحیح و تحقیق دکتر محمدجعفر یاحقی (متولد 1326ش) و دکتر فاطمه ماهوان، این متن با هیچیک از رستمنامههای موجود نسبتی ندارد، هرچند شباهتهای چندی میان برخی از حوادث دیده میشود که این مشابهت منحصر به رستمنامهها نیست و در بسیاری از متون داستانی و طومارهای نقالی نیز چنین شباهتهایی دیده میشود.
رستمنامه نقالان | |
---|---|
![]() | |
پدیدآوران | مؤلفی ناشناخته (نویسنده)
فردوسی، ابوالقاسم (نویسنده) یاحقی، محمدجعفر (مصحح و محقق) ماهوان، فاطمه (مصحح، محقق) |
ناشر | سخن |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1398 |
چاپ | يکم |
شابک | 1ـ956ـ372ـ964ـ978 |
موضوع | فردوسي، ابو القاسم، 329 - 416؟ق. شاهنامه - اقتباسها
فردوسي، ابو القاسم، 329 - 416؟ق. شاهنامه - نقالي داستانهاي حماسي - قرن 11ق. داستانهاي فارسي - قرن 11ق. شعر فارسي - قرن 11ق. نقالي -- ايران نقالان ادبيات عامه ايراني |
کد کنگره | 5ر / 6193 PIR |
گزارش کتاب
اگر برای ویژگان و برگزیدگان قوم ایرانی و ایرانگرایان بیچون و چند روزگار ما نام کورش و در گذشتهها نام جمشید شاخصترین و نگین نامهای تاریخ محلی باشد، بیگمان برای عموم مردم و دوستداران گمنام و بیادعای ایران و فرهنگ ایران در همۀ دورهها «رستم» نامبردارترین نامها و شایستهترین برازندگان ایرانی خواهد بود. رستم بیش از آنکه برای خواص نامی مهم و شایستۀ ذکر باشد، برای عامه اهمیت و اعتبار داشته است. پس شگفت نیست اگر داستانهای مربوط به رستم به ویژه با آن همه اهمیت و جانانگی پهلوانی و حماسی در فرهنگ عامه و ادبیات شفاهی ایران در سدههای گذشته بهویژه بعد از دورۀ صفویه که دوران رواج افسانههای عامیانه است، در میان مردم گسترش پیدا کند و بعدها که این داستانها به کتابت درمیآید، هستۀ اولیۀ نوعی از حماسههای عامیانه یعنی رستمنامهها را شکل دهد.
بنیاد روایات ژانر رستمنامه عموماً شاهنامۀ فردوسی است؛ یعنی روایات و خویشکاریهای رستم از شاهنامه گرفته شده و بسته به زمانها و موقعیتهای مختلف شاخ و برگ و پروبال پیدا کرده است. ارتباط و پیوند خاص رستمنامهها با سنن و مواریث ملی و آشنایی بیش و کم مخاطبان فارسیزبان با نشانهها و اشارههای مرتبط با حوادث، بر تأثیر این نوع ادبی و در نتیجه شهرت و محبوبیت آن میافزاید تا آنجا که تا همین اواخر رستمنامه را در کنار دو داستان معروف «حسین کرد» و «امیر ارسلان نامدار» به عنوان سه اثر عامیانۀ محبوب طبع ایرانیان قرار میداد. اما رستمنامه به دلیل تکیه بر مواریث کهن و فرهنگ ملی و تهییج روح پهلوانی و جوانمردی مطلوب، با طبع و ذوق و نظر فارسیزبان ارتباط بیشتری داشت و به اصطلاح خواننده و شنونده با آن راحتتر و خودمانیتر برخورد میکرد. آنچه در این کتاب آمده، نمونه و گوشهای است از نوع روایتهای عامیانهای که در گوشه و کنار این سرزمین بهویژه از عصر صفویان به این سو رایج بوده است.
این متن با هیچیک از رستمنامههای موجود نسبتی ندارد، هرچند شباهتهای چندی میان برخی از حوادث دیده میشود که این مشابهت منحصر به رستمنامهها نیست و در بسیاری از متون داستانی و طومارهای نقالی نیز چنین شباهتهایی دیده میشود.
موضوع این رستمنامه عبارت است از سرگذشت خاندان رستم از زمان گرشاسب و بعد هم سام تا زادن رستم و قضایای مربوط به او بر اساس شاهنامه و بسیار حوادث دیگر که عمدتاً مربوط است به وقایع خاندان و فرزندان و فرزندزادگان رستم و رویدادهایی که بر برزو و جهانگیر و آذرگشسپ گذشته و با داستانهای زیادی در حوزۀ باورهای عامیانه مانند دیوان و پریان و خانان چین و ارتباط این داستانها با روایت سامی مانند شدادیان و عادیان و روایتهای مربوط به عوج بن عنق. عمدۀ وقایع بر محور روابط عاشقانه و دلبستگی به دختر این یا آن پادشاه و هنرنماییهای پهلوانان و حوادثی که بر آنان گذشته میگذرد. بسیاری از این روایتها چه در منظومههای دیگر نظیر گرشاسپنامه، سامنامه، شهریارنامه، برزونامه، فرامرزنامه، زرینقبانامه و چه در روایتهای شفاهی و متون نقالی مانند طومار هفت لشکر، طومار جامع نقالان، طومار جامع نقالی شاهنامه و بالاخره شاهنامه نقالان به روایت مرشد عباس زریری به گونه های دیگر دیده میشود، هرچند که استخوانبندی کلی مطالب در همۀ این روایتها چندان از هم دور نیست.
مظاهر عامیانگی در این متن بسیار است و همه چیز از تعلق آن به فضای فرهنگ عامه و ادبیات شفاهی حکایت میکند؛ از قبیل گویش محلی، ضربالمثل، زمینههای شفاهی متن، گزارههای قالبی، املای کلمات، اساطیر و موجودات افسانهای و..... اما نباید اینگونه پنداشت که چون متن عامیانه است، از لوازم و پرداختهای لازم ادبی پاک به دور است. برعکس به نظر میرسد که نقال یا راوی متن از ذوق ادبی نسبتاً بالایی برخوردار بوده و هرجا که لازم آمده، از این ذوق بهخوبی استفاده کرده است. نثر این داستان بسیار ساده و خودمانی و در واقع متعلق به دورۀ سادهنویسی زبان است؛ هرچند هنوز در آن برخی ترکیبات و تعبیرات عربی ساده که متعلق به زبان اهل علم و عالمان درسخواندۀ روزگار گذشته است، دیده میشود.
این رستمنامه بر اساس دستنویسی است که اصل آن در کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی محفوظ است. این نسخۀ خطی مصور مورخ 24 رجب 1245 به خط نستعلیق محمد شریف نایکلی در ابعاد 5/28*5/38 با 33 نگاره به شمارۀ ثبت 62856 در این کتابخانه نگهداری میشود.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات