۱۴۴٬۹۵۹
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
| خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
بازنویسی تاریخ ایران از آن رو بایاست که بیشتر به داستانپردازی و ظاهر گزارش پرداخته و به درون و حقیقت آن توجه چندانی نکرده است. درحالیکه مغول پس از یورشهای نخستین و پایان خونریزی و کشتار و ویرانی، خود در فرهنگ و تمدن ایرانی مستحیل شد و خود از مبلغان این فرهنگ و تمدن شد و در پیشرفت و گسترش آن بسیار کوشید و شاهکارهای معماری و ادبی و هنری رو به شکوفایی نهاد. تاآنجاکه گورکانیان هند بزرگترین مشوقان و پناهدهندگان شاعران و هنرمندانی شدند که از خودکامگی و دشمنان شاهان صفویۀ محبوبالقلوب ایران به هند میگریختند و هند به مرکزی برای شکوفایی ادب و هنر ایرانی و زبان فارسی تبدیل شد و دو شاعر پرآوازۀ جهانی ایران یعنی سعدی و حافظ بازده همان روزگار مغول بودند و پادشاهان صفوی کاری کردند که از روزگار آنها به بعد، هیچ دانشمند و شاعر و فیلسوف و پزشک ایرانی در سطح جهانی پرورش نیافت و نامهای بزرگی چون بزرگمهر حکیم، برزویۀ طبیب، [[ابن مقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]]، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابوعلی سینا]]، [[رازی، محمد بن زکریا|رازی]]، [[خوارزمی، محمد بن احمد|خوارزمی]]، [[خیام، عمر بن ابراهیم|خیام]] و ... به رؤیایی بدل شدند. | بازنویسی تاریخ ایران از آن رو بایاست که بیشتر به داستانپردازی و ظاهر گزارش پرداخته و به درون و حقیقت آن توجه چندانی نکرده است. درحالیکه مغول پس از یورشهای نخستین و پایان خونریزی و کشتار و ویرانی، خود در فرهنگ و تمدن ایرانی مستحیل شد و خود از مبلغان این فرهنگ و تمدن شد و در پیشرفت و گسترش آن بسیار کوشید و شاهکارهای معماری و ادبی و هنری رو به شکوفایی نهاد. تاآنجاکه گورکانیان هند بزرگترین مشوقان و پناهدهندگان شاعران و هنرمندانی شدند که از خودکامگی و دشمنان شاهان صفویۀ محبوبالقلوب ایران به هند میگریختند و هند به مرکزی برای شکوفایی ادب و هنر ایرانی و زبان فارسی تبدیل شد و دو شاعر پرآوازۀ جهانی ایران یعنی سعدی و حافظ بازده همان روزگار مغول بودند و پادشاهان صفوی کاری کردند که از روزگار آنها به بعد، هیچ دانشمند و شاعر و فیلسوف و پزشک ایرانی در سطح جهانی پرورش نیافت و نامهای بزرگی چون بزرگمهر حکیم، برزویۀ طبیب، [[ابن مقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]]، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابوعلی سینا]]، [[رازی، محمد بن زکریا|رازی]]، [[خوارزمی، محمد بن احمد|خوارزمی]]، [[خیام، عمر بن ابراهیم|خیام]] و... به رؤیایی بدل شدند. | ||
علم و فلسفه و عرفان بر اثر ضدیتی که شاهان صفوی با آنها داشتند، بیبها شد؛ تاآنجاکه دختر شاه صفی مدرسهای در اصفهان ساخت و در وقفنامۀ آن تأکید کرد که در این مدرسه نباید حکمت و علوم عقلی و کتابهایی مانند شفا، اشارات، حکمة العین و شرح هدایه و مانند آنها تدریس شود. کار تحجر و ضدیت با خردوردزی و آزاداندیشی و اجتهاد به جایی رسید که مذهب اخباری رواج کامل یافت و حکما و عرفا و حتی فقیهان اصولی در معرض اتهام و تکفیر و تفسیق قرار گرفتند. | علم و فلسفه و عرفان بر اثر ضدیتی که شاهان صفوی با آنها داشتند، بیبها شد؛ تاآنجاکه دختر شاه صفی مدرسهای در اصفهان ساخت و در وقفنامۀ آن تأکید کرد که در این مدرسه نباید حکمت و علوم عقلی و کتابهایی مانند شفا، اشارات، حکمة العین و شرح هدایه و مانند آنها تدریس شود. کار تحجر و ضدیت با خردوردزی و آزاداندیشی و اجتهاد به جایی رسید که مذهب اخباری رواج کامل یافت و حکما و عرفا و حتی فقیهان اصولی در معرض اتهام و تکفیر و تفسیق قرار گرفتند. | ||