ادبیات مدرن ایران در فاصلۀ دو انقلاب: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۶۳: خط ۶۳:
    [[رده:زبان و ادبیات فارسی]]
    [[رده:زبان و ادبیات فارسی]]
    [[رده:مقالات(فروردین 1404) باقی زاده]]
    [[رده:مقالات(فروردین 1404) باقی زاده]]
    [[رده:مقالات بازبینی نشده2]]
    [[رده:مقالات بازبینی شده2 فروردین 1404]]
    [[رده:فاقد اتوماسیون]]
    [[رده:فاقد اتوماسیون]]

    نسخهٔ ‏۵ آوریل ۲۰۲۵، ساعت ۱۴:۱۴

    ادبیات مدرن ایران در فاصلۀ دو انقلاب
    ادبیات مدرن ایران در فاصلۀ دو انقلاب
    پدیدآورانآژند، یعقوب (نویسنده)
    ناشرمولی
    مکان نشرتهران
    سال نشر1397
    شابک2ـ078ـ339ـ600ـ978
    موضوعادبیا‌ت‌ فا‌رسی‌ - ایران‌ - قرن‌۱۳ق‌.- ۱۴ - تا‌ریخ‌ و نقد - مقا‌له‌ها‌ و خطا‌به‌ها‌,نقد ادبی‌ - ایران‌ - تا‌ریخ‌ - قرن‌ ۱۳ق‌.- ۱۴ - مقا‌له‌ها‌ و خطا‌به‌ها‌,شا‌عران‌ ایرانی‌ - قرن‌ ۱۳ق‌.- ۱۴ - سرگذشتنا‌مه‌
    کد کنگره
    PIR ۳۵۲۵/آ۴،الف۴ ۱۳۹۷‏

    ادبیات مدرن ایران در فاصلۀ دو انقلاب به کوشش یعقوب آژند، این کتاب در هفت بخش با عناوین مختلف به بررسی ادبیات بین دو انقلاب (مشروطیت تا انقلاب اسلامی) می‌پردازد و در بخش هشتم، برگزیده‌ای از آثار را ارائه می‌دهد.

    ساختار

    کتاب در هشت بخش تدوین شده است.

    گزارش کتاب

    ادبیات مدرن ایران در فاصلۀ دو انقلاب، یکسر جدال بین کهنه و نو بود و نو را در حدود مایه‌های خود بر کرسی نشاند و جهت‌های فکری تازه‌ای را فراروی خوانندگان گشود. جملگی این تحولات در گستره نثر بیش از چارچوبۀ شعر رخ داد. شعر در حصار عروض قدمایی زنجیر شده بود و شاعر تا این زنجیرها را از هم بگسلد و فرم آن را بشکند و شعر نو‌ را پدید آورد، نثر فرسنگ‌ها از آن پیشی گرفته بود و با بلاغت و روانی و سادگی، به ویژه در عوالم روزنامه‌نگاری و ادب داستانی و نمایشی و نقادی صورتی دیگر از زندگی فرهنگی مردم شده بود. انطباق نثر با روحیات مردم سریع‌تر صورت گرفت؛ گرچه شعر با مایه‌هایی از ذوق و شوق و حسن سلیقه به زندگی مردم معنایی تازه بخشید و در زیست مشترک آنها با چهره‌ای نو عرض وجود کرد.

    ادبیات مدرن ایران دورنمایی وسیع دارد. در آن ادب و سیاست به طرزی بارز و روشن ملازم هم هستند و همین خصلت بدان دریچه و درگاهی تازه می‌بخشد و سامان و ساختار آن را به کل یگانه می‌کند. سبک‌ها و اسلوب‌های مختلف را می‌آزماید و افق‌های بس فراخ را رودرروی خواننده می‌گشاید. در نثر ادب داستانی و نمایشی و نقادی و رسانه‌ای فراروی می‌نهد. ادبیات داستانی روشنگری‌ها و روشن‌نگری‌های اجتماعی و فرهنگی را وجهه همت خود قرار می‌دهد و در زوایا و مضامین مختلف از تاریخی و عاشقانه و ماجراجویانه تا اجتماعی و سیاسی، کارمایه‌ای بایسته پدید می‌آورد. ادبیات نمایشی هم راه به چنین برداشت‌ها می‌گشاید و با تکیه بر استعداد و قریحۀ بومی با زندگی مردم ایران هم‌آوا می‌شود.

    تجدد ادبی در ایران از عهد قاجار و پیش از انقلاب مشروطیت آغاز شد و تا روزگار ما ادامه یافته است. در ایران زمینۀ تجدد ادبی پیش از هر چیز، بحران سیاسی و روشنفکری و اجتماعی بود. برخورد با غرب و ورود گرایش‌های جدید در قرن سیزدهم، موجب پیکار سنت و تجدد در تمامی زمینه‌ها گردید.

    تجدد در شعر فارسی به‌کندی صورت گرفت. شماری از شاعران کوشیدند خود را از قید اصول و قراردادهای پیشینیان برهانند. شعر که ستون ادبیات فارسی بود، چنان در سنت‌ها غرق بود که دگرگونی آن غیرممکن می‌نمود؛ اما به هر حال از لحاظ مضمون و تخیل و شکل و ترکیب، دگرگونی‌هایی به آن راه یافت. دگرگونی در مضمون شعر راحت‌تر صورت گرفت؛ انقلاب‌های سیاسی و تاحدودی تغییرات اجتماعی ـ که به‌خصوص در انقلاب مشروطه (1324) و رویدادهای پس از آن پدید آمد ـ مضامین شعری را دگرگون کرد. این مضامین به‌تقریب شامل این مسائل شد: وطن‌دوستی و استقلال‌طلبی، قانون‌خواهی و آزادی، انتقاد از استبداد و استعمار، فرهنگ و تعلیم و تربیت، تحسین علوم جدید، وضع زنان و جایگاه اجتماعی آنان، نقد اصول کهن اخلاقی، نقد خرافات مذهبی و گاهی خود مذهب.

    در دورۀ تجدد ادبی، نثر فارسی بیشتر از شعر دستخوش تغییر شد و تنوع و گسترش بیشتری یافت و در این دوره قالب‌های جدیدی چون مقاله، داستان، داستان کوتاه، نمایش‌نامه، ترجمه، نقد و تحقیق پیدا شد. افزایش شمار مخاطبان ادبیات و تغییر وظیفه و منزلت آن، سبب اهمیت نثر شد و آن را برای تشریح اوضاع جدید اجتماعی آماده‌تر کرد. نثر این دوره در صورت‌ها و وجوه مختلف تجلی یافت.

    داستان‌نویسی در ادبیات کهن فارسی ریشه‌ای عمیق داشت؛ ولی نوشتن داستان به شیوۀ جدید و با رویکرد اجتماعی ـ سیاسی، مقارن با مشروطیت متداول شد. ترجمۀ داستان‌های اروپایی در خلق داستان‌های ایرانی جدید بسیار مؤثر بود. مسائل اجتماعی و اصلاح نهادهای کهنه، نظر داستان‌نویسان را جلب کرد. وضع نامطلوب زنان، امتیازات اجتماعی بعضی از طبقات جامعه، بدبختی طبقات فرودست و تصویر مصائب ملی از موضوعات نخستین داستان‌ها بود.

    نمایش‌نامه‌نویسی در ایران از ترجمه شروع و چند نمایش‌نامه‌ از مولیر فرانسوی به فارسی ترجمه شد. اما نخستین کسی که در جهان اسلام نمایش‌نامه‌ به شیوۀ جدید نوشت، میرزا فتحعلی آخوندزاده بود که شش نمایش‌نامه‌ و یک داستان به زبان ترکی نوشت و میرزا جعفر قرچه‌داغی آنها را با اطلاع خود نویسنده به فارسی برگرداند. ادبیات نمایشی ایران حاصل عناصری از تجدد ادبی بود و در دگرگونی‌های اجتماعی و سیاسی و ادبی ایران تأثیری شایان داشت.

    این کتاب در هفت بخش با عناوین مختلف به بررسی ادبیات این دوره می‌پردازد و در بخش هشتم، برگزیده‌ای از آثار را ارائه می‌دهد.[۱]


    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها