هرمنوتیک به زبان ساده: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
|زبان | |زبان | ||
| زبان = | | زبان = | ||
| کد کنگره = | | کد کنگره =BD ۲۴۱/ت۵هـ۴ | ||
| موضوع = | | موضوع =هرمنوتیک | ||
|ناشر | |ناشر | ||
| ناشر =ترانه: دانیال دامون | | ناشر =ترانه: دانیال دامون | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:فلسفه، مذهب و روانشناسی]] | |||
[[رده:فلسفه نظری]] | |||
[[رده:مقالات(آبان) باقی زاده]] | [[رده:مقالات(آبان) باقی زاده]] | ||
[[رده:مقالات بازبینی | [[رده:مقالات بازبینی شده2 آبان 1403]] | ||
[[رده:فاقد اتوماسیون]] | [[رده:فاقد اتوماسیون]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۰ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۱۸
هرمنوتیک به زبان ساده | |
---|---|
پدیدآوران | زیمرمن، ینس (نویسنده) پردل، مجتبی (مترجم) |
ناشر | ترانه: دانیال دامون |
مکان نشر | مشهد |
سال نشر | 1399 |
شابک | 3ـ706192ـ600ـ978 |
موضوع | هرمنوتیک |
کد کنگره | BD ۲۴۱/ت۵هـ۴ |
هرمنوتیک به زبان ساده ینس زیمرمن، با ترجمه مجتبی پردل؛ ینس زیمرمن در این کتاب یکی از بهترین درآمدها را بر هرمنوتیک مدرن عرضه داشته است. نثرش همه جا موجز، روشن و جذاب است. مؤلف به گونه ای درخشان غنای این سنت فکری اصلی را ارزیابی کرده و تأثیر خلاقانۀ جاری و مستمر آن را نیز بر تفکر معاصر آشکار کرده است.
ساختار
کتاب در هفت فصل به نگارش درآمده است.
گزارش کتاب
هرمنوتیک چیست؟ یک پاسخ ساده آن است که هرمنوتیک به معنای تفسیر است. تفسیر در بسیاری از حوزههای مطالعاتی و نیز در زندگی هرروزه به وقوع میپیوندد. نمایشنامه، رمان، هنر انتزاعی، موسیقی و فیلم، قراردادهای استخدامی، قوانین، کتاب مقدس و قرآن و دیگر متون مقدس تفسیر میشوند؛ اما همچنین کنشهای دوستان و دشمنان نیز تفسیر میشوند یا کوشیده میشود تا از معنای خاتمۀ یک شغل در بافت و بستر داستان زندگی سربرآورده شود.
واژۀ «هرمنوتیک» ریشه در زبان یونانی دارد به معنای بیان کردن، توضیح دادن، ترجمه کردن و نخستین بار از سوی متفکرانی به کار رفت که دربارۀ چگونگی بیان پیامهای خدایان یا ایدههای ذهنی به زبان بشری بحث میکردند. برای نمونه افلاطون ـ فیلسوف یونان باستان ـ واژۀ هرمنوتیک را هنگام پرداختن به شعرا در مقام «هرمنوتهای امر الوهی» به کار میبرد و شاگرد او ارسطو نخستین رسالۀ برجایمانده در باب هرمنوتیک را به نگارش درآورد. رسالهای که در آن وی نشان میدهد چگونه گفتههای شفاهی و مکتوب بروز و ظهور افکار درونی هستند.
بنابراین موضوع این کتاب، اتکای فهم آدمی بر سنت و مرجعیت است که از طریق متون پیشین و نیز دیگر رسم و روالهای اجتماعی ـ فرهنگی نسل به نسل گشته و امروز به دست ما رسیده است: فهم با ذهن خالی امکانپذیر نیست، بلکه به رسموروالهای سنتی موجود در فرهنگ یک جامعه متکی است؛ رسموروالهایی که برخی افراد در آنها صاحبنظرند و دیگران می بایستی برای راهنمایی به آنها رجوع کنند.
به طور سنتی در حوزۀ علوم دینی در فرهنگ ما و اساساً در تمامی حوزههای آن بهویژه ادبیات کلاسیک، نقش سنت و مرجعیت همواره از اهمیت بسیاری برخوردار بوده است و عالمان دینی همواره در تفکر و مطالعۀ خود نظرات پیشینیان را مورد توجه قرار میدادهاند؛ چنانکه مؤلف نیز در این کتاب دربارۀ سه دین توحیدی یهودیت، مسیحیت و اسلام نشان داده است. اساساً پیشرفت در یک حوزۀ معرفتی و طرح نظرات جدید در آن بدون آگاهی از سنت و از آنِ خود ساختن سنت امکانپذیر نیست.
ینس زیمرمن در این کتاب یکی از بهترین درآمدها را بر هرمنوتیک مدرن عرضه داشته است. نثرش همه جا موجز، روشن و جذاب است. مؤلف به گونه ای درخشان غنای این سنت فکری اصلی را ارزیابی کرده و تأثیر خلاقانۀ جاری و مستمر آن را نیز بر تفکر معاصر آشکار کرده است.
از اینرو موضوع این کتاب در واقع تأییدی امروزی و مدرن از آموزهها و رسموروالهای سنت دینی و نیز دیگر سنتهای معرفتی موجود در فرهنگ ماست، تأییدی که در چارچوب فلسفی مهمی صورت میگیرد که یکی از بزرگترین فلاسفۀ سدۀ بیستم بانی آن بوده است. البته چنانکه اشارههای مؤلف در جایجای کتاب نشان میدهد، او مدافع معرفتی است که از طریق متون مذهبی، ادبی قابل اکتساب است و نه مشاهدۀ تجربی حسی از نظر دور میدارد. بنابراین از این حیث نیز این کتاب نهتنها مغایرتی با آموزههای اسلامی ندارد، بلکه تأییدی مدرن و امروزی از صحت و اعتبار آنهاست؛ تأییدی که از دریچۀ هرمنوتیک فلسفی صورت میگیرد.
غرض نویسنده از نگارش این کتاب، تحقق دو هدف بوده است؛ هدف نخست آشناکردن خوانندۀ غیرمتخصص با ایدۀ هرمنوتیک به عنوان یک مکتب فکری فلسفی است. برای آنکه خواننده را با حوزۀ هرمنوتیک فلسفی آشنا کند، خطوط اصلی خاستگاه تاریخی هرمنوتیک را ترسیم کرده و مهمترین متفکران این حوزه را معرفی نموده و طرحی کلی از ادعاهای اصلی آن به دست داده است. هدف دوم نشان دادن این مطلب است که هرمنوتیک ویژگیای تعریفکنندۀ انسانیت ماست و برای تمامی حوزههای معرفت انسانی حالتی بنیادین دارد. برای رسیدن به این هدف، نقشی ذاتی دنبال شده که تفسیر در فلسفه، الهیات، هنر، قانون و علم ایفا میکند.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات