منطق فهم القرآن: تفاوت میان نسخهها
({{کاربردهای دیگر| فهم قرآن (ابهام زدایی)}}) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'فهم قرآن (ابهام زدایی)' به 'فهم قرآن (ابهامزدایی)') |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
{{کاربردهای دیگر| فهم قرآن ( | {{کاربردهای دیگر| فهم قرآن (ابهامزدایی)}} | ||
'''منطق فهم القرآن'''، سلسله مباحث قرآنی «[[حیدری، کمال|سید کمال حیدری]]» به قلم «طلال حسن» است. نویسنده در این اثر به شیوه تفسیر قرآن به قرآن با استفاده از روایات، به تفسیر و تأویل «آية الكرسي» پرداخته است. | '''منطق فهم القرآن'''، سلسله مباحث قرآنی «[[حیدری، کمال|سید کمال حیدری]]» به قلم «طلال حسن» است. نویسنده در این اثر به شیوه تفسیر قرآن به قرآن با استفاده از روایات، به تفسیر و تأویل «آية الكرسي» پرداخته است. | ||
نسخهٔ کنونی تا ۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۰:۱۹
منطق فهم القرآن | |
---|---|
پدیدآوران | حیدری، کمال (نویسنده) حسن، طلال (مقرر) |
عنوانهای دیگر | الأسس المنهجية للتفسير و التأويل في ضوء آية الکرسي |
ناشر | دار فراقد |
مکان نشر | ايران - قم |
سال نشر | مجلد1: 2012م , 1433ق , |
چاپ | 1 |
شابک | 978-964-2902-79-8 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 3 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
منطق فهم القرآن، سلسله مباحث قرآنی «سید کمال حیدری» به قلم «طلال حسن» است. نویسنده در این اثر به شیوه تفسیر قرآن به قرآن با استفاده از روایات، به تفسیر و تأویل «آية الكرسي» پرداخته است.
ساختار
کتاب در ضمن یک مقدمه و سه باب تألیف شده است. مقدمه، قریب به 20 صفحه از اثر را به خود اختصاص داده است. باب اول کتاب تمام جلد اول، باب دوم جلد دوم و قریب دو ثلث جلد سوم را فراگرفته است. باب سوم نیز در ثلث آخر جلد سوم ارائه شده است. مطالب هر باب در ضمن فصولی و در مجموع در 15 فصل مطرح شده است.
گزارش محتوا
باب اول کتاب مقدمهای برای فصول دیگر اثر است. در فصل اول معنای لغوی و اصطلاحی قرآن، تفسیر و اهمیت آن، شیوههای تفسیر، تفاوت بین شیوه و اسلوب مفسرین، تأویل و دلیل نیاز به آن مطرح شده است. نویسنده در ابتدای این مباحث تذکر میدهد که تصور نشود که این مباحث مقدماتی مختص به تفسیر آية الكرسي است، بلکه در تمام مباحث تفسیری به کار میآید[۱].
وی تأکید میکند که در این باب که مقدمه برای تفسیر آية الكرسي است، تصمیم به تأسیس شیوه جدید تفسیری نداریم. سپس به هفت روش تفسیری اشاره میکند که عبارتند از: تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر قرآن به روایت، تفسیر عقلی اجتهادی، تفسیر علمی تجربی، تفسیر ارشادی، تفسیر به رأی و تفسیر جامع[۲]. سپس شیوه خود در تفسیر آية الكرسي را شیوه تفسیر قرآن به قرآن میداند؛ البته با کمک روایات؛ یعنی با محوریت قرآن و مداریت سنت[۳].
باب دوم کتاب اختصاص به تفسیر آية الكرسي به سه شیوه تفسیر مفردات، تجزیهای و موضوعی دارد. تعداد فصول این باب بیشتر از ابواب دیگر بوده و شش فصل را شامل میشود. فصل اول به محوریت آية الكرسي، فصل دوم به تفسیر مفردات، فصل سوم به تفسیر تجزیهای و فصول دیگر به تفسیر موضوعی آية الكرسي اختصاص یافته است.
در ابتدای این باب چنین میخوانیم: از خصایص قرآن کریم وجود نظم بدیع و ارتباط محکم بین آیات قرآن کریم از یک جهت و بین سورهها از جهت دیگر است؛ بااینحال هر آیه و هر سوره خصوصیات و مشخصات ویژهای دارد. بدون شک این روش استثنایی قرآن در بین جمیع کتب آسمانی حکایت از گونه جدیدی از اعجاز میکند. در پرتو این نکته اعجازی تلاش میکنیم که خصوصیات و ویژگیهای آية الكرسي در قرآن کریم را استقرا و بررسی کنیم[۴].
روشهای تفسیر مفردات قرآن، متفاوت است که از آن میان چهار روش تأویلی، توسعه یا تضییق معنا، بیان غایی و تصویری از اختصاصهای روش اهلبیت(ع) در تفسیر واژگان قرآن بشمار میرود[۵].
مراد از تفسیر تجزیهای تفسیری است که در چارچوب آن مفسر به تفسیر آیه به آیه قرآن بر اساس ترتیب و تسلسلی که در قرآن دارند، میپردازد. مفسر در این روش با ابزار مورد اعتماد خود از قبیل: ظهور، احادیث مأثور و با توجه به آیه دیگری که در اصطلاح یا مفهوم با آن، اشتراک دارد تفسیر میکند، به اندازهای که مدلول آن بحثی را که میخواهد تفسیر کند روشن سازد؛ طبعاً وقتی از تفسیر تجزیهای صحبت میشود، وسیعترین و کاملترین شکل موجود آن معرفی میشود[۶].
در تفسیر موضوعی آية الكرسي، موضوعاتی چون توحید ربوبی و مراتب توحید، حیات، شفاعت، علم، مشیت، اکراه، ولایت و خلود مورد بحث قرار گرفته است[۷].
از جمله نکات جالب مطرحشده در باب دوم، ارتباط آية الكرسي با اسم اعظم است که هر دو در سیادت مشارکت دارند؛ اسم اعظم در عالم تکوین و آية الكرسي در عالم تدوین سیادت دارند. همچنانکه هیچ اسمی والاتر از اسم اعظم نیست هیچ نصی نیز والاتر از آية الكرسي نیست[۸]. نویسنده سپس به این نکته اشاره میکند که بر اساس مکتب اهلبیت(ع) امام معصوم که از سوی خداوند منصوب است، تجلی اعظم اسم اعظم است؛ ولذا چنین نتیجه میگیرد که بین امام – که مصداق تجلی اعظم اسم اعظم است - و بین آية الكرسي که در عالم تدوین سیادت دارد، پیوندی محکم است[۹].
در سومین باب کتاب موضوع تأویلات آية الكرسي مطرح شده است. نویسنده در بخشی از مباحث کتاب بر این نکته تأکید میکند که معصومین(ع)، راسخون در علم و عالم به تأویل قرآن و ترجمان آن هستند و علم به تأویل قرآن منحصر به خداوند متعال نیست. اخبار فراوانی در این رابطه وارد شده است؛ همچنانکه ابوبصیر از امام صادق(ع) روایت کرده که آن حضرت فرمود: «ما راسخان در علم هستیم و ما هستیم که تأویل آن را میدانیم»[۱۰].
نویسنده در ادامه مباحث این باب، واژهها و مفردات آية الكرسي را معنا میکند و سپس در سه مقطع به معنای جملات میپردازد. سپس در انتهای کتاب «کرسی» را محور و قطب و خلیفه میداند که اگر نبود چیزی در هستی استقرار نمییافت و در حقیقت واسطه تکوینی بین خداوند متعال و خلق اوست. وی کرسی را مظهری از مظاهر خداوند متعال میداند که در رسول اعظم و عترت طاهره تجلی یافته است[۱۱].
وضعیت کتاب
کتاب، مشتمل بر پاورقیها و توضیحاتی است که مقرر اثر توضیحات سید کمال حیدری را با «منه دامظله» و گاه با «قال السيد الأستاذ» مشخص کرده است. فهرست مطالب هر جلد در انتهای آن ذکر شده است. سید رضا غرابی نیز مباحث سید کمال حیدری را گردآوری و با نام «آية الكرسي تفسيراً و تأويلاً» منتشر کرده است.
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- صدر، سید محمدباقر، «تحقیق/ تفسیر تجزیهای (ترتیبی) و تفسیر موضوعی»، پایگاه مجلات تخصصی نور: گلستان قرآن، آبان 1380، شماره 87.
- پروینی خلیل، «روشهای اختصاصی اهلبیت(ع) در تفسیر مفردات قرآن»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مطالعات تفسیری، زمستان 1395، شماره 28، صفحه 7 تا 26.