گفتار عاشورا: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - '( ' به '(')
    خط ۷۱: خط ۷۱:
    ==وابسته‌ها==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
    {{وابسته‌ها}}
    [[بررسی تاریخ عاشورا]]


    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]

    نسخهٔ ‏۲۱ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۴:۵۸

    گفتار عاشورا
    گفتار عاشورا
    پدیدآورانآیتی، محمدابراهیم (نويسنده)

    بهشتی، سید محمد (نويسنده) طالقانی، محمود (نويسنده)

    مطهری، مرتضی (نويسنده)
    ناشرشرکت سهامی انتشار
    مکان نشرایران - تهران
    سال نشر1360ش
    چاپ1
    شابک-
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    گ7 41/75 BP
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    گفتار عاشورا، نام مجموعه سخنرانی‌هایی است که با عنوان‌های «موجباتی که امام حسین(ع) را وادار به قیام کرد» و «انگیزه قیام امام حسین(ع)»، از محمدابراهیم آیتی (1294-1343ش)، «مبارزه پیروز» از سید محمد بهشتی (1307-1360ش)، «خطابه و منبر» از مرتضی مطهری (1298-1358ش) و «جهاد و شهادت» از سید محمود طالقانی (1289-1358ش) در محفل روشنفکری دینی «انجمن اسلامی مهندسین ایران» در محرم سال 1382ق (خرداد 1341ش) ایراد شده است[۱]‏.

    موجباتی که امام حسین(ع) را وادار به قیام کرد

    سخنرانی محمدابراهیم آیتی (1294-1343ش) در پیدایش زمینه‌های قیام امام حسین(ع) است.

    آیتی با نگاه و تحلیل تاریخی، به رخدادهای 30ساله پیش از واقعه عاشورا (از دوره خلیفه سوم به بعد) اشاره کرده، با ترسیم دوران خلافت عثمان و نمایان ‌شدن انحراف در حکمرانی و کارگزاران او، از رنج و محنت‌های کسانی چون عمار و ابوذر و از ثروت‌اندوزی دیگرانی مانند عثمان، زبیر، طلحه، عبدالرحمن بن عوف، سعد بن ابی‌وقاص و یعلی بن امیه سخن می‌گوید[۲]. او سپس مسئله صلح امام حسن(ع) را پیش کشیده، به مصلحتی که ایشان در کار مسلمانان و جلوگیری از کشتار بیشتر آنان در نبرد با معاویه می‌دیده‌اند، که به ضعف کیان اسلام در برابر دشمن خارجی (امپراطوری روم شرقی) و افراطیون داخلی (خوارج) می‌انجامیده، اشاره می‌کند. آیتی به پرهیز امام حسن(ع) از همکاری با معاویه در کار حکمرانی و تخطئه و توبیخ معاویه توسط امام حسین(ع) اشاره می‌نماید[۳]. تا اینکه خلافت به یزید می‌رسد و امام حسین(ع) چاره‌ای جز رویارویی با این حاکم هرزه و ستم‌پیشه در کار نمی‌بیند. ایشان در نامه‌ای به محمد بن حنفیه، انگیزه قیامش را وانموده است[۴]‏.

    انگیزه قیام امام حسین(ع)

    سخنرانی دیگر محمدابراهیم آیتی (1294-1343ش) است. او در پاسخ به کسانی که می‌گویند: «امام از سر ناچاری قیام کرد؛ چون می‌دانست چه بیعت کرده و یا نکند کشته خواهد شد»، از گفته‌ها و خطبه‌های حضرت در مدینه، مکه و کربلا (مانند این جمله: به جانم سوگند، پیشوای مسلمانان جز کسی که به قرآن حکم نموده، قیام به قِسط کند، نیست) گواه می‌آورَد[۵]‏. او همچنین توقف در خیزش امام و عدم تداوم قیام و حق‌طلبی در هر زمان را اندیشه نادرستی دانسته، خیزش‌هایی همچون قیام زید را ادامه «راه حسین» می‌انگارد[۶]‏.

    مبارزه پیروز

    سخنرانی سید محمد بهشتی (1307-1360ش) درباره قیام سیدالشهدا(ع) است.

    بهشتی در آغاز، به آفرینش انسان و غریزه‌ها و نیروهای گوناگونی که در وی نهفته است اشاره کرده، مبارزه میان خواسته‌های پلید و پاک درون آدمی و مبارزه با دشمن بیرونی‌اش را سرنوشت محتوم وی می‌داند[۷]‏. او سپس شرط‌های مبارزه پیروز را این‌گونه برمی‌شمرد:

    1. هدف‌گیری درست؛
    2. مرد عمل بودن؛
    3. روش درست مبارزه.

    در این میان، آنچه مهم است، سنخیت‌ داشتن راه و روش مبارزه با هدف آن است[۸]‏.

    بهشتی سپس به قیام امام حسین(ع) می‌نگرد و نخستین هدف والای ایشان در مبارزه با یزید را نه حکومت کردن، بلکه «اعلای کلمه حق» می‌داند (البته، چنانچه امام پیروز می‌شد، حکومت را به دست می‌گرفت). بهشتی سپس روش مبارزه امام را در «گزینش دو دسته متفاوت در میان مبارزان برای انجام قیام: «کارآزمودگان و هواداران» و «داشتن شبکه ارتباطی درست برای راهبرد مبارزه و بهره‌گیری از افراد پاک، زبده و نیرومند (مانند قیس بن مُسهِر)»، تبیین می‌کند[۹]‏. او در پایان، به وجهه دفاعی قیام امام اشاره می‌کند و اینکه ایشان با معرفی خود به سپاه دشمن حجت را بر اهل زمانه خود تمام کرده، تا انگیزه مبارزه‌اش را برای همگان تا پایان تاریخ به‌روشنی بیان کرده باشد[۱۰]‏.

    خطابه و منبر

    سخنرانی مرتضی مطهری (1298-1358ش)، درباره اهمیت خطابه در قیام سیدالشهدا(ع) است.

    مطهری بر این باور است که خطابه با اسلام پیوند داشته و اسلام تحولی بزرگ در خطابه ایجاد کرده است. او خطابه را جزء متن دستورهای اسلامی می‌داند (که نمونه آن، خطبه‌های نماز جمعه است) و آن را یکی از بزرگ‌ترین پدیده اجتماعی آثار حادثه عاشورا برمی‌شمرد[۱۱]. او خطابه را صناعتی می‌داند که جنبه هنری داشته و متفاوت با موعظه است. این فن اقسامی از حماسی، جنگی، سیاسی، قضایی، دینی و اخلاقی دارد که نمونه اعلای آن، خطبه‌های نهج‌البلاغه است. مطهری سپس دو خطبه از امام حسین(ع)، یکی «خطبه مکه هنگام عزیمت به کربلا» و دیگری «خطبه شب عاشورا» را بازگو می‌کند[۱۲]. او در ادامه، به انگیزه امام حسین(ع) از قیام و اینکه چرا پیشوایان معصوم دستور به زنده‌ نگاهداشتن این قیام داده‌اند، می‌پردازد؛ او از میان سه تفسیر از انگیزه قیام امام حسین(ع)، که «قیامی عادی و برای نفع شخصی، بخشوده شدن گناهان امت رسول‌الله(ص) یا حفظ کیان اسلام» است، سومی را برمی‌گزیند[۱۳]. ‏او دو کرسی و مقام «مرثیه و روضه‌خوانی» و «امر به معروف و نهی از منکر» را ثمره عملی قیام امام دانسته، دانش و آگاهی را رکنی مهم برای هر دو برمی‌شمرد[۱۴]‏.

    مطهری در ادامه، از کتاب حاجی نوری درباره مرثیه‌خوانی تمجید نموده، آگاهی از اوضاع مسلمانان (مانند حادثه الجزایر) و خطر صهیونیزم و کمونیزم را گوشزد می‌کند[۱۵]‏.

    جهاد و شهادت

    سخنرانی سید محمود طالقانی (1289-1358ش)، در وجوه گوناگون جهاد و فضیلت شهادت است.

    طالقانی جنگ را یک اصل فطری و غریزی برای حفظ و ترویج دین اسلام می‌داند که متأسفانه دیری نگذشت که از مسیر درست منحرف شد[۱۶]. او سپس در این موضوعات بحث می‌کند: حق دین در دفاع از خود در برابر دشمنان؛ روایی مبارزه با سلاح برای ترویج دین راستین و برپایی عدالت در جهان (لِيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ)؛ برابری تازه‌مسلمان‌ها و حتی ذمّیان با مسلمانان پیشین در حقوق؛ چیرگی نخوت و بزرگ‌پنداری عرب‌های حاکم نسبت به اقوام دیگر؛ تبلیغ دین، پیش‌درآمدی بر جهاد؛ مبارزه با کسانی که مزاحم ایمان ‌آوردن مردم می‌شوند؛ تقسیم‌بندی جنگ و جهاد با دشمن بیرونی و سرکشان درونی (مانند کسانی که به قانون ذمه عمل نمی‌کنند)؛ تعریض به رژیم پهلوی در دوستی با قدرت‌های بزرگ اهل کتاب و با بهائیت داخلی و جهاد با حاکمان مستبد در سرزمین‌های اسلامی[۱۷]‏. طالقانی در پایان، درباره شهید و شهادت سخن می‌گوید[۱۸]‏.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه ناشر، ص4-2
    2. ر.ک: متن کتاب، ص13-8
    3. ر.ک: همان، ص18-16
    4. ر.ک: همان، ص23
    5. ر.ک: همان، ص152، 165
    6. ر.ک: همان، ص174-171
    7. ر.ک: همان، ص39-38
    8. ر.ک: همان، ص44-40
    9. ر.ک: همان، ص49-44
    10. ر.ک: همان، ص54-50
    11. ر.ک: همان، ص79
    12. ر.ک: همان، ص77-69
    13. ر.ک: همان، ص82-80
    14. ر.ک: همان، ص93-89
    15. ر.ک: همان، ص107-100
    16. ر.ک: همان، ص129-124
    17. ر.ک: همان، ص143-125
    18. ر.ک: همان، ص148-143

    منابع مقاله

    مقدمه ناشر و متن کتاب.


    وابسته‌ها