خواستگاری ساختگی: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - '.↵↵↵↵رده:کتاب‌شناسی' به '. ==وابسته‌ها== {{وابسته‌ها}} رده:کتاب‌شناسی')
     
    خط ۸۸: خط ۸۸:
    {{وابسته‌ها}}
    {{وابسته‌ها}}


    [[احادیث ساختگی]]


    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۵۵

    خواستگاری ساختگی
    خواستگاری ساختگی
    پدیدآورانحسینی میلانی، علی (نویسنده)
    عنوان‌های دیگرخطبه علی علیه‌السلام ابنه ابیجهل بررسی و نقد داستان خواستگاری علی علیه‌السلام از دختر ابوجهل
    ناشرالحقائق
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1387 ش
    چاپ1
    شابک978-964-2501--60-1
    موضوعزنان در اسلام علی بن ابی‌طالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. - زنان
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏37‎‏/‎‏82‎‏ ‎‏/‎‏ح‎‏5‎‏ ‎‏خ‎‏6041‎‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    خواستگارى ساختگى اثر فارسى سيد على حسينى ميلانى، بررسى و نقد داستان خواستگارى امیرالمؤمنین(ع) از دختر ابوجهل مى‌باشد كه به زبان فارسى نوشته شده است.

    ساختار

    كتاب شامل يك سرآغاز از مركز حقايق اسلامى و يك پيشگفتار از مؤلف مى‌باشد و سپس در 6 بخش، به بحث خواستگارى در كتب صحاح و مسندها و معاجم پرداخته شده و به بررسى متن حديث و مدلول آن در بخشهاى پايانى اشاره شده است.

    روش مؤلف، همانند ساير كتب ايشان، ابتدا بررسى مجموعه اين احاديث در كتب اهل سنت است كه در ادامه به بررسى سندى و در خاتمه، به بررسى مفهومى و دلالى حديث پرداخته و در انتها نتيجه‌گيرى نموده است.

    مؤلف در اين كتاب، اشاره مى‌كنند كه ما نبايد به درستىِ همه مطالبى كه در كتاب‌هاى مختلف- به خصوص در كتاب‌هاى پيشينيان- آمده است، اذعان كنيم، مگر آن‌كه براى نقد و بررسى آن‌ها به اندازه لازم تلاش نماييم.

    به اعتقاد وى، محدّثان، تمام آن‌چه را كه روايت كرده و شنيده‌اند، در كتاب‌هاى خود نياورده‌اند؛ بلكه در مصنّفات، صحاح، سنن، مسانيد و معاجم خود، مطالبى را كه با كوشش به ثبوت آن‌ها پى‌برده‌اند، پس از تنقيح و تصحيح به رشته تحرير درآورده‌اند. ولى اين امر ما را از نقد و بررسى احاديث آن‌ها بى‌نياز نمى‌سازد و آگاهى از تحقيقات آنان عذر قابل قبولى براى عدم نقد و بررسى مجدد نيست؛ مخصوصاًً زمانى كه پيرو و مقلّد انديشه‌ها و نظرات آن‌ها نباشيم.

    به نظر او، داستان خواستگارى اميرمؤمنان(ع) از دختر ابوجهل در زمان حيات پيامبر(ص) و در حالى كه حضرت زهرا(س) همسر آن حضرت بود، از آشكارترين شواهد و كامل‌ترين مصاديق بر صحّت گفته‌هاى مكتب تشيع است كه اين حديث جعلى مى‌باشد.

    مؤلف در بررسى اين موضوع، به روايت‌هايى كه به پيامبر(ص)، اميرمؤمنان(ع) و حضرت زهرا(س) مربوط مى‌شود، مراجعه كرده است. وى سندها و عبارات مختلف متن آن‌ها را بررسى نموده و در شرح حال راويان آن، در پرتو گفتار علماى بزرگ رجال‌شناس انديشيده است.

    سپس مدلول اين حديث را بر اساس قواعدى كه در كتاب‌هاى علوم حديثى مقرّر شده، و با استناد به آن‌چه كه محقّقان و شارحان اخبار و روايات گفته‌اند، به دقّت نگريسته است. در نتيجه اين حديث را روايتى جعلى، داستانى و ساختگى و حكايتى ساخته و پرداخته معرفى نموده كه در درجه نخست، در پى جسارت كردن و طعنه زدن به پيامبر(ص)، سپس به على مرتضى(ع) و صدّيقه كبرى(س) است.

    وى معتقد است اين حديث، حديثى است كه همه محدّثان اهل سنّت بر روايت آن در كتاب‌هايشان اتّفاق كرده‌اند؛ ولى بنا بر تحقيقات انجام شده، لازم است كه از سنّت نبوى بيرون رانده شود!

    گزارش محتوا

    در بخش نخست، مؤلف بيان مى‌كند، نخستين نكته‌اى كه درباره اين حديث، جلب توجّه مى‌كند، اين است كه نه تنها محدّثان بزرگ اهل سنّت، همچون مُسلم نيشابورى و بُخارى، بلكه تمام نويسندگان صحاح شش‌گانه، بر اين روايت اتّفاق كرده‌اند. همچنين نويسندگان مسندها و سنن، از متقدّمين و متأخّرين نيز- به جز معدودى از آن‌ها- آن را روايت كرده‌اند.

    وى در آغاز، رواياتى را بيان مى‌كند كه در معتبرترين و مهم‌ترين كتاب‌هاى آن‌ها آمده است. كتاب‌هايى كه روايات آن‌ها به درستى و صحّت معروف شده‌اند. سپس آن‌چه را كه حاكم در «المستدرك على الصحيحين» آورده و آن‌گاه مطالبى را كه ديگران روايت كرده‌اند، مورد بررسى قرار داده است.

    نویسنده در بخش دوم، روايت‌هاى مختلف از حديث خواستگارى در مستندها و معاجم متاخر را مورد بررسى قرار داده و از هيثمى، ابن حجر عسقلانى و متقى هندى، احاديثى را نقل كرده است. از جمله اين كه هيثمى يكى از علماى متأخّر اهل سنّت، در كتاب «مجمع الزوائد» روايت مى‌كند كه ابن عبّاس مى‌گويد: على بن ابى‌طالب(ع) از دختر ابوجهل خواستگارى كرد و پيامبر(ص) فرمود: «اگر قصد ازدواج با او را دارى پس دختر ما را به ما برگردان».

    اين روايت را طبرانى در هر سه معجم خود آورده و در معجم كبير خود، آن را به اختصار نقل كرده است. بزّار نيز اين روايت را به اختصار نقل كرده است. هيثمى در ذيل اين روايت مى‌گويد: يكى از راويان آن، عبيداللَّه بن تمام است كه او در نقل حديث ضعيف است.[۱]

    بخش سوم، نگاهى به اسناد حديث خواستگارى بوده و نویسنده طُرق گوناگون حديث خواستگارى و چگونگى و موارد نقل افراد ناقل حديث را به دقّت بررسى نموده است.

    بخش چهارم، سخنى در مورد روايت مسور و بررسى روايت مِسْوَر است. مؤلف خاطر نشان مى‌كنند كه با توجّه به آن‌چه بيان شد، طريقى كه اصحاب صحاح همگى بر آن اتّفاق نظر دارند، همان طريق روايت نخست (روايت مِسوَر) است و اين تنها طريقى است كه بُخارى، مُسلم، نَسايى و ابن ماجه آن را نقل كرده‌اند. البتّه تِرمذى تنها كسى است كه اين روايت را از ابن زبير نقل كرده، كه با احتمالى كه او درباره اين حديث داده است، آشنا شديم. ابوداوود نيز تنها كسى است كه اين روايت را از عروه نقل كرده است كه وضعيّت او نيز بيان شد. بنا بر اين، حديثى كه در نزد همگى آن‌ها قابل اعتماد و صحيح است، همان حديث مِسْوَر بن مخرمه است.[۲]

    نویسنده در بخش پنجم، به بررسى متن حديث و مدلول آن پرداخته و پس از بررسى سند حديث، در مورد متن حديث و مدلول آن بحث مى‌كند؛ زيرا در مواردى كه با وجود معتبر بودنِ سندِ حديث، متنِ آن‌ها متفاوت باشد، علماى حديث ناچار به تكرار واقعه قائل مى‌شوند. ولى هنگامى كه تكرار و تعدّد واقعه ممكن نباشد و جمع كردن ميان عبارت‌هاى مختلفِ حديث مقدور نشود، اين امر در نظر آن‌ها، قرينه و نشانه‌اى بر اين است كه چنين قضيّه‌اى، اصلًا واقعيّت نداشته است.

    علماى حديث چنين تقرير كرده‌اند و همين را مبناى بسيارى از احاديث فقهى، اخبار، قضاياى تاريخى و مانند آن‌ها، قرار داده‌اند و بدان عمل مى‌كنند. از اين‌رو، چاره‌اى جز بررسى دلالات حديث نيست.

    مؤلف در اين‌جا با فرض صحّتِ سندِ حديث و قبولِ آن، متن اين حديث و مدلول آن را در چند قسمت مورد بررسى قرار داده است.

    مؤلف در بخش پايانى، نكات جالبى را اشاره و دسته‌بندى مى‌كنند، از جمله اين كه بيان مى‌دارند كه راوى‌ها، سندها، متن‌ها و مدلول آن‌ها را به دقّت و ژرف‌نگرى مورد بررسى قرار داده و در نتيجه، آن را حديثى ساختگى از جانب خاندان زبير يافته است، چرا كه راويان آن عبارتند از: عبداللَّه بن زبير، عُرْوَۀ بن زبير، مِسْوَر بن مخرمه، كه از ياران و ياوران عبداللَّه و همراهان او بود كه در كعبه كشته شد و...

    نویسنده معتقد است اگر پيامبر(ص) در موضوعى خطبه‌اى عمومى ايراد كرده است تا حكم جديدى را به يارانش برساند، پس چرا اين خطبه را جز دو كودك كه هنوز به سن بلوغ نرسيده‌اند، فرد ديگرى از حضرتش روايت نكرده است؟ كودكى به نام مسوَر كه هنوز هفت سالش را تمام نكرده و ابن زبير كه هنوز سنّش از ده سالگى نگذشته بود.

    وضعيت كتاب

    فهرست مطالب در ابتدا و كتاب‌نامه منابع مورد استفاده نویسنده، در انتهاى كتاب آمده است.

    در پاورقى‌ها بيشتر به ذكر منابع پرداخته شده است.

    پانويس

    1. متن كتاب، ص42
    2. همان، ص70

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.

    وابسته‌ها