خواجگان چشت: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'مقدمه نويس' به 'مقدمه‌نويس')
     
    خط ۷۷: خط ۷۷:
    ==وابسته‌ها==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
    {{وابسته‌ها}}
    [[تا‌ریخ‌ چشت‌ و مشا‌یخ‌ چشتیه‌ و خدما‌ت‌ فرهنگی‌ ایشا‌ن‌ در قا‌ره‌ها‌ی جها‌ن‌]]


    [[طریقه چشتیه در هند و پاکستان و خدمات پیروان این طریقه به فرهنگ اسلامی و ايرانی]]
    [[طریقه چشتیه در هند و پاکستان و خدمات پیروان این طریقه به فرهنگ اسلامی و ايرانی]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۰:۲۸

    خواجگان چشت‏
    خواجگان چشت
    پدیدآورانچشتي، الله ديه بن عبدالرحيم (نويسنده) مولایی، محمدسرور (مصحح و مقدمه‌نويس)
    عنوان‌های دیگرخواجگان چشت، سير الاقطاب (مجموعه زندگي نامه‌های مشايخ چشتيه) سير الاقطاب
    ناشرنشر علم
    مکان نشرايران - تهران
    سال نشرمجلد1: 1386ش,
    شابک964-405-708-2
    موضوعچشتيه - سرگذشت‌نامه عارفان - سرگذشت‌نامه
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‏BP‎‏ ‎‏290‎‏/‎‏8‎‏ ‎‏/‎‏چ‎‏5‎‏خ‎‏9‎‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    خواجگان چشت یا سِیرُ الاقطاب، مجموعه زند‎گی‌نامه‌های مشایخ چشتیه به قلم الله‌دیه بن شیخ عبدالرحیم چشتی (متوفی 1036ق) است. این اثر به جهت اشتمال بر احوال مشایخ چشتیه صابریه و مشایخ متأخرتر نظامیه و اطلاعات سودمندی که دربر دارد اهمیت پیدا می‌کند. مقدمه و تصحیح اثر به قلم محمدسرور مولایی است.

    شیخ الله‌دیه کتاب خویش را در سال 1036ق آغاز و در سال 1056 ق به پایان برده است[۱].

    ساختار

    این کتاب حاوی مقدمه مصحح، مقدمه مؤلف و 32 شرح‌حال است.

    کهن‎ترین منبعی که در آن از چشتیان یاد شده است طبقات الصوفیه خواجه عبدالله انصاری و مقامات اوست[۲]. سیرالعارفین حامد فضل‌الله کنبوهی دهلوی (متوفی 942ق) نیز پیش از سیر الاقطاب نگارش یافته است. الله‌دیه در شمار منابع خود از کتاب سیر الاولیاء میرخرد نیز یاد کرده است[۳]. همچنین از منابع پیشین مانند تذکرة الاولیاء عطار و نفحات الانس جامی بهره برده است[۴].

    کتاب از نظر آرایش و مطالب آغازین و شیوه احوال و واقعات مشایخ و نقل سخنان آن‌ها کاملاً با شیوه تذکرة الاولیا مشابه است. در آغاز ذکر هر یک از مشایخ، مطلب را با سجع آغاز می‌کند و قافیه آخرین سجع با نام کسی که ذکر می‌کند هم‌آهنگ است[۵].

    گزارش محتوا

    در سده هفتم با هجوم لشکریان مغول، خراسان و ری و جبال و عراق و برافتادن حکومت‎ها و برهم خوردن نظام‎های اجتماعی و سنن فرهنگی و... سیل مهاجرت‎های اجباری به نواحی امن از جمله هندوستان آغاز گشت و پس‌ازآن علی‌الخصوص با توجه به حرمت‌داشت و قدرشناسی پادشاهان و امرای هند از علما و دانشمندان و مشایخ طریقت و شاعران و نویسندگان و هنرمندان و صاحبان پیشه‌های گوناگون، جاذبه‌های مهاجرت به هند نیرومندتر گشت و در دوره ظهیرالدین بابر و جانشینان او به اوج خویش رسید. از میان فرقه‌های متعدد صوفیه و مشایخ آن‌ها که به سرزمین هند مهاجرت کرده بودند سلسله‌های چشتیه اجمیر و سهروردیه ملتان قدمت و اهمیت بیشتر دارد تا آنجا که گفته‌اند نسب غالب سلسله‌های صوفیان هند به این دو می‌رسد[۶].

    «چشت، قریه یا شهرکی در‎ نزدیکی‎ هرات از ولایت خراسان قدیم‎ و چنان‌که‎ در‎ فرهنگ آنندراج آمده‎ است‎، چشت بر وزن خشت، نام‎ قریه‌ای‎ است قریب به هرات در کمال صفوت هوا و عذوبت ماء و از آنجا بوده‌اند بزرگان‎ سلسله‎‎ چشتیه که سرسلسله‎ آن‌ها سلطان‎ ابراهیم‎ بن ادهم‎ بوده‎ است. بدیهی است که‎ خود ابراهیم ادهم از اهل چشت نبوده است و از آن جمله‌اند: خواجه ابواحمد ابدال‎ و خواجه‎ مودود و خواجه معین‌الدین و نجیب‌الدین‎ شیخ‌المشایخ‎ چشتی‎ که‎ سلسله درویشان چشتی‎ به‎ او منتهی می‌شود...»[۷].

    اما درباره‎ نسبت «چشتی»، باید گفت که از زمان پیوستن مسعود بک به سلسله‎ چشتیه در‎ هند‎، بدین نام شهرت یافته است. سلسله چشتیه، دنباله طریقه‎ ادهمیه (منسوب به ابراهیم ادهم) می‌باشد و از زمان ابواسحاق شامی (متوفی 329ق) به بعد، این طریقه به چشتیه‎ معروف‎ گشت و گسترش آن هم در هندوستان به‌وسیله خواجه معین‌الدین چشتی (متوفی 633ق) انجام گرفت. نویسنده‎ کتاب ضمن بیان ماجرای‎ خرقه‎ گرفتن‎ ابواسحاق شامی که پس‎ از‎ هفت‎ سال مجاهده در خدمت پیر خود، ممشاد دینوری، به چنین موقعیتی دست یافته بود، می‌گوید: «حضرت خواجه ‎[ممشاد دینوری‎] خرقه بدو عنایت فرمود‎ و خلیفه‎‎ خود‎ ساخت. هم در آن ساعت، آواز آمد که‎ ای‎ ابواسحاق! تو مقبول حضرت ما شدی. پس همچنان شد و بسیاری، از دولت وی به منزل رسیدند و ذات با‎ برکاتش‎ مبدأ‎ چشتیان گردید و این سلسله بعدش به چشت، مشهور و مخاطب گشت‎؛ بدین‌جهت که چون آن شمس الاولیا به خدمت پیر خود شتافت و در بغداد به شرف دولت پای‎‎بوسی‎ مشرف‎ شد، فی‌الفور ‎ ‎فرمود که چه نام داری؟ گفت: بنده را مردم ابواسحاق‎ چشتی‎ می‌گویند. آن‌حضرت به عنایت بی‎غایت، فرمود که شما خواجه‎ چشت هستید و اسلام چشت از برکات‎ قدم‎ شماست‎. بعد از آن‌که چون خلافت یافت به رخصت پیر خود در چشت‎ تشریف‎ آورد‎ و به خواجه‎ چشت مشهور گردید»[۸].

    کتاب سیر الاقطاب که از جمله زندگی‌نامه‌های مشایخ چشتیه است، با عنوان دیگر‎ «خواجگان چشت» قلمداد شده است؛ زیرا در بین مشایخ چشتی، نخستین کسی که به‌عنوان «خواجه‎ چشت» شهرت یافته است، خواجه ابواسحاق شامی‎ است که «خرقه‎ فقر و ارادت از‎ شیخ‌المشایخ ممشاد علو دینوری پوشیده»[۹].

    شیخ عثمان هارونی از شمار کسانی است که پیش از حمله مغول به هندوستان رفت و در عهد شمس‌الدین التتمس (متوفی 633ق) در دهلی ساکن شد و در همان‌جا درگذشت، اما کسی که این طریق را در هند گسترش داد، خلیفه او خواجه معین‌الدین حسن سجزی چشتی است که به دستور پیر و مراد خویش و طی واقعه‌ای به رفتن هند مأمور شد. معین‌الدین نخست در اجمیر خانقاهی بنیاد نهاد و از اجمیر به بسط و ترویج طریقت چشتیه و تعلیم و ارشاد مریدان پرداخت. آوازه او بسیار زود به نقاط دیگر از جمله دهلی رسید و مریدان و هواداران بسیار یافت. از این دوره به بعد طریقه چشتیه از پرطرفدارترین، مهم‎ترین و پرنفوذترین طریقت‎های عرفانی در هند شد. در تاریخ طریقه چشتیه، پس از خواجه معین‌الدین، خواجه قطب‌الدین بختیار کاکی اوشی و شیخ فریدالدین شکرگنج، مشایخ و خلفای پیش از خواجه نظام‌الدین اولیا می‌باشند که سلسله چشتیه با خلفا و جانشینان او ادامه می‌یابد و سلسله چشتیه نظامیه اهمیت بیشتری دارد؛ اما در سیر الاقطاب، پس از ذکر شیخ فریدالدین شکرگنج، از شیخ علاء‎الدین علی احمد صابر و جانشینان او، یعنی از مشایخ صابریه که به‌موازات سلسله نظامیه، سرگرم تعلیم و ارشاد بوده‌اند یاد شده است که از این نظر کتاب او حائز اهمیت است. نظیر این‌گونه انشعاب‌ها را در سلسله‌های عرفان و تصوف اسلامی، حتی از همان ادوار پیشین، در تاریخ تصوف می‌توان یافت...[۱۰].

    باری سلسله چشتیه صابریه از علاء‎الدین احمد صابر آغاز می‌شود و جانشینان او آن را ادامه می‌دهند که سیر الاقطاب عمدتاً بر محور این سلسله تألیف شده است. آخرین شیخ بزرگ این سلسله که ذکرش به‌تفصیل در این کتاب آمده است، جلال‌الدین کبیر اولیا قطب عالم است که پس از شیخ احمد عبدالحق رودلوی بر مسند خلیفگی و ارشاد می‌نشیند. الله‌دیه با یادآوری دعای قطب عالم جلال‌الدین کبیر الاولیاء در حق شیخ احمد رودلوی که متضمن باقی ماندن سلسله ولایت در او و فرزندانش می‌باشد، اسامی تعداد کثیری از مشایخ دیگر سلسله صابریه را برمی‌شمارد که در پاره‌ای موارد با آگاه‌های سودمند همراه است. الله‌دیه در پایان این بخش یادآوری می‌کند که «تمام شد ذکر حالات اولیای عظام سلسله صابریه». ازاین‌پس کتاب با ذکر عبدالحق رودلوی، بهرام بیدولوی، شیخ نظام سنامی، خواجه شبلی، خواجه عبدالقدوس، خواجه عبدالکبیر، خواجه عثمان زنده‌پیر، خواجه نظام‌الدین و سرانجام پیر خود او شیخ عبدالسلام شاه اعلی ادامه می‌یابد. نکته جالب در مورد شیخ عبدالسلام، رسیدن سلسله مشایخ او به نظام‌الدین اولیا است. به‌این‎ترتیب می‌توان گفت الله‌دیه نیز از پیروان و مشایخ این سلسله می‌باشد[۱۱].

    در این کتاب آگاهی‌های سودمندی از تعالیم و رسوم طریقت چشتیه می‌توان به‌دست آورد. تفصیلی‌ترین تعالیم که عمدتاً بر سنن طریقت چشتیه مبتنی است در بخش مربوط به هند النبی، خواجه معین‌الدین حسن سجزی آمده است. چنان به نظر می‌آید که مصنف نیز بر نقش خواجه معین‌الدین و تعالیم و آراء و افکار و کردار و رفتار او علی‌الخصوص بنیان‌گذاری این طریقت در هند و تربیت خلفا و گسترش این طریقت آگاهی داشته است. از گفتار خواجه معین‌الدین در این کتاب با طریقه او، دوازده مقام خواجگان چشت، چهارده مقام، ده شرط اهل طریقت و ده ویژگی اهل حقیقت، شغل و عمل اهل سلوک و طایفه عشق، روش عارف، محبت، تجرید، توکل و جد و سماع و دیگر تعالیم او آشنا می‌شویم[۱۲].

    نکته‌ای که از نخستین شیخ چشتی تا پایان کتاب در مورد اکثریت قریب به‌اتفاق مشایخ چشت مکرر و مؤکد می‌شود سماع و وجد و رسوم برپای داشتن آن به‌وسیله مشایخ چشتیه است. کهن‎ترین اشارت در باب این سنت را در روایت خواجه عبدالله انصاری یافته‌ایم[۱۳].

    از سیر الاقطاب برمی‌آید که در مجالس سماع خواجگان چشت در هند، قوالان و غزل‎خوانان اشعار و ابیات فارسی می‌خوانده‌اند. باآنکه زبان فارسی در عصر حاضر در هند گویندگانی ندارد، ولی این رسم یعنی خواندن اشعار فارسی در موسیقی قوالی همچنان برجای مانده است[۱۴].

    آخرین شخصیتی که در این کتاب مطرح می‌شود، پیر نویسنده، شیخ عبدالسلام معروف به شاه اعلی می‌باشد. الله‌دیه ملفوظات پیر خود را گردآوری کرده و نام آن را «جواهر اعلی» گذاشته است[۱۵]. ‎

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب در ابتدای کتاب ذکر شده است.

    فهرست آیات و احادیث و اقوال عربی، اشعار عربی و فارسی، کتاب‌هایی که در متن آمده؛ نام‎های کسان و نام جاها در انتهای کتاب ذکر شده است.

    پانویس

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. جوکار، نجف، «شناختی تازه از مسعودبک بخارایی از دریچه‌ی اشعار و آثار او»، پایگاه مجلات تخصصی نور: شعر پژوهی، زمستان 1390، شماره 10، صفحه 21 تا 44.

    وابسته‌ها