كناسة الدكان بعد انتقال السكان: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''كناسة الدكان بعد انتقال السكان'''، اثر وزیر بن | '''كناسة الدكان بعد انتقال السكان'''، اثر [[ابن خطیب، محمد بن عبدالله|وزیر بن خطیب]]، مجموعهای است از اسناد و مکاتبات پیرامون روابط سیاسی مملکت غرناطه و مغرب در قرن هشتم هجری که با تحقیق [[شبانه، محمد کمال|محمد کمال شبانه]] منتشر شده است. | ||
نویسنده مجموعه 25 نامه و سند را در این نوشته جمعآوری و خود در یک جمعبندی، آنها را در سه دسته تقسیم کرده است: | نویسنده مجموعه 25 نامه و سند را در این نوشته جمعآوری و خود در یک جمعبندی، آنها را در سه دسته تقسیم کرده است: | ||
یک قسم اجتماعیاند که تنها شامل عقدنامه خواهر یوسف اول پادشاه غرناطه است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص55</ref>. | یک قسم اجتماعیاند که تنها شامل عقدنامه خواهر یوسف اول پادشاه غرناطه است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص55</ref>. | ||
نسخهٔ ۲۰ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۴۲
کناسة الدکان بعد انتقال السکان | |
---|---|
پدیدآوران | ابن خطیب، محمد بن عبدالله (نويسنده) شبانه، محمد کمال (محقق) |
عنوانهای دیگر | حول العلاقات السیاسة بین مملکتی غرناطة و المغرب في القرن الثامن الهجري ** کتاب کناسه الدکان بعد انتقال السکان |
ناشر | مکتبة الثقافة الدينية |
مکان نشر | مصر - قاهره |
سال نشر | 1423ق - 2003م |
چاپ | 1 |
شابک | 977-341-080-3 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /الف23 ک9 115/8 DP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
كناسة الدكان بعد انتقال السكان، اثر وزیر بن خطیب، مجموعهای است از اسناد و مکاتبات پیرامون روابط سیاسی مملکت غرناطه و مغرب در قرن هشتم هجری که با تحقیق محمد کمال شبانه منتشر شده است.
نویسنده مجموعه 25 نامه و سند را در این نوشته جمعآوری و خود در یک جمعبندی، آنها را در سه دسته تقسیم کرده است:
یک قسم اجتماعیاند که تنها شامل عقدنامه خواهر یوسف اول پادشاه غرناطه است[۱].
قسم دوم نامههایی هستند در خصوص برخی از حوادثی که در قرن هشتم، در کشور غرناطه و مغرب رخ داده است. این نامهها، شامل هشت وثیقه به شرح زیر میباشد:
- نامه سلطان یوسف اول پادشاه غرناطه به ابوعنان فارس مرینی پادشاه مغرب در محرم 752ق/ 28 مارس 1351م، در مورد بررسی هدیهای که پادشاه مغرب برای سلطان یوسف در مدت اقامت وی در تلمسان فرستاده بود که در آن، ابوالحجاج از این محبت او تشکر کرده و از کمکهای نظامی مراکش قدردانی مینماید[۲].
- نامه سلطان یوسف اول به سلطان ابوعنان فارس در 15 ربیعالاول 752ق/ 1351م، در تبریک بازستانی و استرداد شهر تلمسان از بنی زایان[۳].
- نامه پادشاه اندلس یوسف اول به پادشاه مغرب ابوعنان فارس در اواخر سال 752ق/ 1351م، بهمناسبت فتح تلمسان؛
- نامهای از یوسف اول به ابوعنان فارس مرینی در تبریک پیروزی وی بر شاهزاده ابوثابت زیانی. این نامه بدون تاریخ است، ولی تاریخ آن احتمالا اواسط سال 1353م، میباشد[۴].
- نامهای از سلطان ابوالحجاج یوسف اول پادشاه غرناطه به ابوعنان فارس مرینی که در آن از پیروزیهای مارینیان در شمال آفریقا بر ایالتهایی که علیه ابوعنان قیام کردند و پس از آن توانست آن را تحت حاکمیت خود قرار دهد، اظهار شادمانی میکند. این نامه نیز بدون تاریخ بوده و احتمالا در اواخر سال 1351، نوشته شده است[۵].
- نامهای از سلطان ابوالحجاج یوسف اول به سلطان ابوعنان فارس، در بزرگداشت تصرف شهر بجایه توسط وی[۶].
- نامه سلطان یوسف به ابوعنان فارس در سال 1352م[۷].
- نامه سلطان یوسف به ابوعنان فارس در اوایل سال 1352م[۸].
قسم سوم، نامههایی هستند که مربوط به تاریخ اندلس و علاقه مسلمانان آن در برقراری ارتباط دوستانه با دولتهای مسیحی است[۹].
پانویس
منابع مقاله
متن کتاب.