علی نصیریان: نگاهی به زندگی و آثار: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
|زبان | |زبان | ||
| زبان = | | زبان = | ||
| کد کنگره = | | کد کنگره =PN ۲۹۵۸/ن۶۸ | ||
| موضوع = | | موضوع =نصیریان، علی، ۱۳۱۳- -- سرگذشتنامه,بازیگران -- ایران - سرگذشتنامه | ||
|ناشر | |ناشر | ||
| ناشر =فرهنگ معاصر | | ناشر =فرهنگ معاصر | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:زبانشناسی، زبان و ادبیات]] | |||
[[رده:ادبیات (کلیات)]] | |||
[[رده:مقالات(خرداد) باقی زاده]] | [[رده:مقالات(خرداد) باقی زاده]] | ||
[[رده:مقالات بازبینی | [[رده:مقالات بازبینی شده2 خرداد 1403]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۱
علی نصیریان: نگاهی به زندگی و آثار | |
---|---|
پدیدآوران | حسینی، نگار (نویسنده) |
ناشر | فرهنگ معاصر |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | ۱۴۰۲ش |
شابک | 7ـ164ـ105ـ600ـ978 |
موضوع | نصیریان، علی، ۱۳۱۳- -- سرگذشتنامه,بازیگران -- ایران - سرگذشتنامه |
کد کنگره | PN ۲۹۵۸/ن۶۸ |
علی نصیریان: نگاهی به زندگی و آثار تهیه و تدوین از نگار حسینی؛ در این کتاب سعی شده است افزون بر روایت زندگی شخصی و هنری این بازیگر پیشکسوت، رخدادهای هنری دهه ۲۰ تا ۹۰ هجری شمسی هم مرور شود. کتاب در هفت بخش و 24 قسمت سامان یافته است.
ساختار
کتاب از هفت بخش تشکیل شده است.
گزارش محتوا
پانزدهم بهمن سال 1313، میدان شاهپور، انتهای کوچۀ مهدیخان، روبروی بازارچۀ قوامالدوله، درست پنجروز پس از ثبت میدان نقش جهان در فهرست آثار ملی کشور و پنجماه پس از تصویب طرح تأسیس دانشگاه تهران، علی نصیریان دیده به جهان گشود. در روزگاری که زمستان تهران، روزهای سخت اما پرسخاوتش را پشت سر میگذاشت و سرما مفهومی متفاوت و گزندهتر از این روزها داشت. برای خانوادۀ نصیریان که پیش از تولد علی، تجربۀ تلخ ازدستدادن تنها دخترشان را داشتند، بهدنیاآمدن پسرشان مفهومی بیش از تولد یک فرزند بود. شاید آنها از همان دوران احساس کرده بودند که او قرار است تنها وارث خانواده شود.
در این کتاب به قلم نگار حسینی سعی شده است افزون بر روایت زندگی شخصی و هنری این بازیگر پیشکسوت، رخدادهای هنری دهه ۲۰ تا ۹۰ هجری شمسی هم مرور شود. کتاب در هفت بخش و 24 قسمت سامان یافته است. نویسنده در ابتدای هر فصل توضیحاتی پیرامون موضوع ارائه میکند و سپس موضع بخش از زبان استاد نصیریان به شكل شخصی و روایتگونه بیان میشود؛ درنهایت هر فصل با آقای نصیریان بررسی شده است تا صحت اطلاعات از سوی ایشان تأیید شود.
بخش نخست کتاب دربارۀ زندگی دوران کودکی و نوجوانی علی نصیریان است. در این بخش از آشنایی نصیریان با تئاتر هم سخن به میان آمده است. در این بخش میخوانیم: «علی نصیریان هم خیلی زود به جرگۀ شاگردان کلاس تئاتر سعدی با مدیریت لرتا پیوست و زیرنظر حسین خیرخواه و حسین ناصحی آموزش دید. در آن مقطع حرفهای حزب چپ برای مردم بهویژه جوانها و روشنفکرها بسیار جذاب بود ... هرچند نصیریان هیچگاه خودش به شکل علنی وارد حزبی نشد، اما به لحاظ فکری به چپها گرایش بیشتری داشت» (ص 50 ـ 51).
بخش دوم کتاب ابتدا دربارۀ زندگی نصیریان با مینو بیات سخن گفته است و سپس به آشنایی بازیگر با عزتالله انتظامی و سفرهای او برای اجرای تئاتر پرداخته شده است. در این بخش میخوانیم: «قوانین خانوادۀ نصیریان در عین سادگی، پیچیدگیهای خاص خودش را داشت. آنها سعی میکردند به جای آنکه درگیر ظواهر و تشریفات شوند، از زندگی به سبک خودشان لذت ببرند. مینو بیات در اینباره گفته است: پدر علی مرد درویشی بود و خیلی ساده زندگی میکرد .... این خصلت در علی هم وجود داشت. او به مادیات اهمیت چندانی نمیداد» (ص 109 ـ 110).
بخش سوم کتاب اختصاص به گفتگو دربارۀ تئاترهای علی نصیریان و همچنین فیلمهای گاو، آقای هالو، ستارخان و ... پرداخته شده است. در این بخش دربارۀ نمایش «بنگاه تئاترال» هم سخن گفته شده است که بسیاری از منتقدان با انتظامی همسو هستند و معتقدند او در این نمایش به زیباترین شکل ممکن قصههای عامیانه و کهن ایرانی را با قصههای روز آن دوران ترکیب کرده است. در این نمایش او قصۀ پهلوانی را روایت میکند که طلسم شده است و دختر جوانی برای شکستن طلسم چهل روز، روزه میگیرد.
در سالهای 1357 ـ 1358 تئاتر دچار نابسامانی و عمدتاً به سمت کارهای انقلابی و شعاری رفته بود. نصیریان و دوستان تئاتریاش گاهی به تماشای این آثار میرفتند. بخش چهارم کتاب دربارۀ زندگی بعد از انقلاب نصیریان بررسی فیلمهایی چون سربداران و .... است. او در این بخش میگوید: «اوایل انقلاب شرایط کار طوری بود که نمیتوانستیم بهراحتی کار کنیم. خط قرمزها به قدری زیاد بود که ما ترجیح میدادیم اصلاً کار نکنیم. همان موقع بیشتر به سمت سینما کشیده شدیم؛ چون مشکلات و سختگیریها در آنجا کمتر بود و اگر هم سانسوری میشد، ما را در آن دخیل نمیکردند» (ص 193). در این بخش همچنین آثار نصیریان در دهۀ شصت به گونهای مورد بررسی قرار گرفته است.
در ابتدای دهۀ 1370 که نصیریان وارد ده سال ششم زندگیاش شد، به فکر افتاد تا دوباره تئاتری را روی صحنه ببرد. او این بار تصمیم گرفت نمایش ایرانی را در خارج از کشور اجرا کند. سالها پس از آخرین اجرای نمایش «بازی سیاه و بلبل سرگشته» میگذشت و حالا فرصت خوبی بود که آنها را دوباره روی صحنه ببرد. در بخش پنجم کتاب به زندگی و هنر نصیریان در بخش پنجم کتاب پرداخته شده است و از آثاری چون «بوی پیراهن یوسف» و ... سخن به میان آمده است.
بخش هفتم کتاب با گفتگو دربارۀ سریال «میوۀ ممنوعه» شروع شده است که به گونهای اقتباس از داستان «شیخ صنعان و دختر ترسا» است. همچنین در این بخش از فیلم «شکارچی شنبه» سخن به میان آمده است که یکی از چالشبرانگیزترین پیشنهادهای سینمایی نصیریان بود. بازی در تئاتر «تانگوی تخممرغ داغ» دیگر موضوعی است که در این بخش بررسی شده است.
در بخش پایانی کتاب به زندگی این روزهای نصیریان و البته بازی او در سریال «شهرزاد» پرداخته شده است. همچنین در این بخش از درگذشت همسر او سخن به میان آمده است.[۱]
پانويس