داوری شیرازی، محمد بن محمدشفیع: تفاوت میان نسخهها
({{کاربردهای دیگر|داوری (ابهام زدایی)}}) |
جز (added Category:هنرمندان using HotCat) |
||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
[[رده:شاعران]] | [[رده:شاعران]] | ||
[[رده:دی (1400)]] | [[رده:دی (1400)]] | ||
[[رده:هنرمندان]] |
نسخهٔ ۱۵ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۰۷
نام | داوری شیرازی، محمد بن محمدشفیع |
---|---|
نامهای دیگر | داوري، محمد
داوري، محمد بن شفيع داوري شيرازي، محمد بن ميرزا کوچک وصال داوري شيرازي، مفيد بن محمدنبي شيرازي، محمد داوري بن وصال شيرازي |
نام پدر | محمدشفیع شیرازی |
متولد | 1238ق |
محل تولد | شیراز |
رحلت | 1283ق |
اساتید | پدرش محمدشفیع شیرازی |
برخی آثار | دیوان داوری شیرازی |
کد مؤلف | AUTHORCODE18572AUTHORCODE |
محمد بن محمدشفیع داوری شیرازی (1238-1283ق)، متخلص به داوری، شاعر، خوشنویس و نقاش قرن سیزدهم. برادر میرزا محمداسماعیل توحیدِ شیرازی
ولادت
او سومین فرزند محمدشفیع شیرازی معروف به وصال شیرازی (۱۱۹۷–۱۲۶۲ق) بود که در 1238ق در شیراز به دنیا آمد و میرزای سکوت، پیر و مرشد وصال، نام محمد را برای او برگزید.
تحصیلات
علوم ادبی، ریاضی، حکمت الهی و نیز آداب سخنوری به فارسی و عربی را از محضر پدر و دیگر استادان آموخت و خطوط هفتگانه را به شیوه پدر فراگرفت. بزرگترین برادرش، احمد وقار شیرازی نیز در تربیت وی سهمی بسزا داشت. داوری، نقاشی، چهرهنگاری و تذهیب را نیز بهخوبی یاد گرفت و زبان ترکی را نزد حاج اسداللّهخان قوامی (متوفی 1279ش) آموخت.
مسافرت به تهران و حضور در دربار ناصرالدینشاه
پس از درگذشت پدرش، دو برادرش نیز به هند رفتند و سرپرستی خانواده به وی واگذار شد. دو سال پس از مرگ برادرش، حکیم شیرازی، و بازگشت وقار به شیراز (پیش از نوروز 1279) به تهران رفت. او در تهران توجه و احترام ناصرالدینشاه، بزرگان و دانشمندان، بهویژه میرزا یوسف مستوفیالممالک (متوفی 1303ش)، را برانگیخت. امینالدوله، وزیر ناصرالدینشاه، وی را به دربار و شخص شاه معرفی کرد و او نیز قصیدهای فیالبداهه سرود و آن را به همراه قرآنی ـ که خود کتابت کرده بودـ به شاه پیشکش کرد. او در حضور شاه شعر خواند و شاه شعر و سن وی را به منوچهری دامغانی تشبیه کرد. امینالدوله از دانش و هنر خوشنویسی وی برای شاه تعریف کرد و اوراقی از شاهنامه را ـ که به خط و نقاشی داوری مزیّن بودـ به شاه نشان داد، هنر و سخنسنجی داوری وی را نزد شاه محبوب کرد و شاه دستور داد که داوری برای آموزش هنر و دانش به شاهزاده مسعودمیرزا، در تهران بماند. بهاینترتیب او با دریافت خلعت و مستمری مضاعف از شاه، به ماندن در تهران و پیوستن به شاعران درباری، بیشتر متمایل شد.
بازگشت به شیراز
داوری، پس از چندی تهران را ناخوشایند یافت و به شیراز بازگشت. او در قصایدی، آشکارا بدبینی خود را به پایتخت و مردم آن بیان و از بیتوجهی آنان به دانش و هنر شکوه کرده است. ظاهراً علت این خشم و ناخرسندی، زودرنجی و ناسازگاری وی بوده است که شاید ناشی از بیماری جانکاه وی بوده باشد. به نظر زرینکوب، ترک تهران و نیز عمر کوتاه داوری، وی را نزد استادان آن دوره گمنام نگاه داشت. پس از بازگشت به شیراز، دختر میرزامهدی، از بزرگان فارس و پسرعموی قوامالملک، را به همسری برگزید؛ حاصل آن فرزندی به نام جلال بود که در کودکی از دنیا رفت.
وفات
مرگ فرزند برای داوری بسیار سنگین بود، چنانکه به گفته برادرش، فرهنگ شیرازی، به همین سبب در 1283ق در 45 سالگی وفات یافت. او را در شاهچراغ شیراز در کنار قبر وصال و میرزای سکوت به خاک سپردند.
مهارتها و ویژگیها
داوری مانند پدر و برادرانش از مریدان میرزای سکوت و از پیروان طریقت ذهبیه بود. او در اشعارش زاهدان ریاکار و متظاهر را نکوهش کرده است. او را میتوان از شاعران نامدار و طراز اول زمان خویش شمرد و در ذوق شاعری بهترین فرد خاندان وصال دانست و از لحاظ قدرت در تعبیر و تنوع در مضمون، سرآمد معاصرانش بهشمار آورد. شعر او به مرتبهای از کمال رسید که حتی برخی ناقدان وی را برتر از پدرش دانستهاند. از اشعار دیوانش پیداست که شاعری حساس، زودرنج و تندخو بوده است. فخامت سبک خراسانی در قصاید وی آشکار است. او بیشتر قصاید مشهور شاعران پیشین را استقبال کرده و بهخوبی از عهده برآمده است.
داوری از شاعران دوره دوم بازگشت ادبی محسوب میشود که بر اثر حمایت دربار قاجار به مدیحهسرایی پرداخت. او مانند دیگر شاعران دربار میکوشید در شعر خود همان حال و هوای شعر شاعران دربار غزنویان و سلجوقیان را نشان دهد. شعر داوری از لحاظ لحن و آواز یادآور اشعار منوچهری و خاقانی شروانی است. وی همچنین از شیوه ناصر خسرو و فرخی پیروی کرده است. اگرچه داوری قصیدهسراست، در قالبهای دیگر نیز کموبیش مهارت داشته است. او پس از کتابت شاهنامه فردوسی، مثنوی ممتازی به تقلید از آن سرود که آشنایی کامل وی را با شاهنامه نشان میدهد. وی در غزل پیرو سبک حافظ و سعدی است، اما غزلهایش زیبایی و لطافت شعر سعدی و حافظ را ندارد.
داوری، مانند پدر و برادرانش، خوشنویسی چیرهدست بود. در روزگار او خوشنویسی رواج بسیار داشت و قطعات و کتابهایی که کتابت میکرد، خریداران بسیار داشت. او در نوشتن انواع خطوط، بهویژه نستعلیق و شکستهنستعلیق، مهارت داشت. معصومعلیشاه صاحب طرائقالحقائق، پیش از وفات داوری، مدتی برای یادگیری خط نستعلیق نزد او میرفت. آثار خوشنویسی و کتابتهای بسیاری از او بهجا مانده است. ازجمله مهمترین آنها دو نسخه از دیوان حافظ، دو نسخه از شش دفتر مثنوی مولوی و نسخهای از دیوان خاقانی است که خود نیز بر دو اثر اخیر حواشی سودمندی نوشته است. البته شاهکار هنری او نسخهای از شاهنامه فردوسی است که به محمدقلیخان ایلخانی قشقایی، ایلخان فارس، فروخت. کتابت این نسخه نفیس پنج سال به طول انجامید. داوری در پایان نسخه شرح کتابت آن را در 126 بیت به شیوه فردوسی سروده است. در این نسخه 68 نگاره از مجالس شاهنامه وجود دارد که 55 مجلس اثر لطفعلی صورتگر (متوفی 1288) و سیزده مجلس آن اثر شخص داوری است.
آثار
اشعار و تألیفات به جامانده از داوری اینهاست:
- دیوان اشعار، شامل حدود پانزده هزار بیت؛
- رسالهای در معانی و بیان و بدیع به عربی؛
- رسالهای در علم عروض؛
- فرهنگ بزرگ ترکی ـ فارسی.
او همچنین به پیشنهاد مؤیدالدوله طهماسبمیرزا، از بزرگان فارس، در حال سرودن داستان حمله مغول به ایران به تقلید از شاهنامه بود که پیش از اتمام آن درگذشت[۱].
پانویس
- ↑ کیانی، علی، ص261-264
منابع مقاله
کیانی، علی، دانشنامه جهان اسلام، جلد 17، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، تهران، بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، چاپ اول، 1391ش.