دیوان آصفی هروی: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
|زبان | |زبان | ||
| زبان = فارسی | | زبان = فارسی | ||
| کد کنگره = | | کد کنگره =PIR۵۸۵۶/د۹ | ||
| موضوع = | | موضوع = | ||
|ناشر | |ناشر | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
وی دوستدار صفا و خریدار حقیقت بوده، کالای محبت را به جان خرید و در دوستی، ثابتقدم و استوار بوده است: | وی دوستدار صفا و خریدار حقیقت بوده، کالای محبت را به جان خرید و در دوستی، ثابتقدم و استوار بوده است: | ||
{{شعر}} | |||
ز خاکساری ما بود سربلندی ما'' | {{ب|''بر آستان وفا سر نهاده خاک شدیم''|2=''ز خاکساری ما بود سربلندی ما''}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
اما آنجا که میبیند دیگر صدق و صفا را بازاری و متاع دوستی و مردمی را خریداری نمانده و یاران دیرین، آیین دوستی را رها کرده، خود را مخاطب قرار داده و میگوید: | اما آنجا که میبیند دیگر صدق و صفا را بازاری و متاع دوستی و مردمی را خریداری نمانده و یاران دیرین، آیین دوستی را رها کرده، خود را مخاطب قرار داده و میگوید: | ||
'''آصفی دشمن جان تو رفیقان تواند | {{شعر}} | ||
چون به میزان محبت، همه را سنجیدم'' | '''آصفی دشمن جان تو رفیقان تواند''|2=''چون به میزان محبت، همه را سنجیدم''}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
و یا: | و یا: | ||
{{شعر}} | |||
ز هرکه چشم وفا داشتم جفا دیدم'' | {{ب|''چگونه آنچه ز یاران بیوفا دیدم''|2=''ز هرکه چشم وفا داشتم جفا دیدم''}} | ||
{{ب|''نهند روز فراغت قدم به دیده من''|2=''چو روز تفرقه گردد کنند نادیدم''}} | |||
چو روز تفرقه گردد کنند نادیدم'' | {{ب|''شدم به جرم وفا، خونفشان ز هر مژهای''|2=''که من به چشم گنهکار خود چهها دیدم''}} | ||
{{ب|''مگر نبود وفا روزگار را ز بدی''|2=''ز روزگار بتر بود هرکه را دیدم''<ref>ر.ک: همان، صفحه چهل</ref>}} | |||
که من به چشم گنهکار خود چهها دیدم'' | {{پایان شعر}} | ||
ز روزگار بتر بود هرکه را دیدم | |||
یکی از ویژگیهای شعر آصفی، توجه وی به زبان مردم، کلمات، اصطلاحات و امثال رایج در زبان گفتاری است که بهعنوان نمونه، به چند مورد از آن، اشاره میشود: | یکی از ویژگیهای شعر آصفی، توجه وی به زبان مردم، کلمات، اصطلاحات و امثال رایج در زبان گفتاری است که بهعنوان نمونه، به چند مورد از آن، اشاره میشود: | ||
# بلایی که رسد، چه اندک چه بسیار: | # بلایی که رسد، چه اندک چه بسیار: | ||
{{شعر}} | |||
آب از سر که گذر کرد، چه صد نیزه چه یک'' | {{ب|''من به غرقاب غم و موج سرشکم بر اوج''|2=''آب از سر که گذر کرد، چه صد نیزه چه یک''}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
# آستین مالیدن، عزم به کاری کردن، همچنان است دامن برزدن: | # آستین مالیدن، عزم به کاری کردن، همچنان است دامن برزدن: | ||
{{شعر}} | |||
وای جان من که افتادم ز پا رفتم ز دست | {{ب|''آسین مالیدن و دامن برزد آن بیباک و مست''|2=''وای جان من که افتادم ز پا رفتم ز دست''<ref>ر.ک: آصف فکرت، محمد، ص98</ref>}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
<references /> | <references /> | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
# مقدمه کتاب. | # مقدمه کتاب. | ||
# آصف فکرت، محمد، «ذکر برخی لغات و ترکیبات در شعر آصفی هروی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، فرهنگ مردم، سال سوم، دلو و حوت 1359- شماره | #[[:noormags:936494| آصف فکرت، محمد، «ذکر برخی لغات و ترکیبات در شعر آصفی هروی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، فرهنگ مردم، سال سوم، دلو و حوت 1359- شماره 2]]. | ||
خط ۶۹: | خط ۶۷: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:زبانشناسی، علم زبان]] | |||
[[رده:زبان و ادبیات شرقی (آسیایی)]] | |||
[[رده:زبان و ادبیات فارسی]] | |||
[[رده:مقالات بازبینی | [[رده:مقالات بازبینی شده2 بهمن 1402]] | ||
[[رده:مقاله نوشته شده در تاریخ دی 1402 توسط عباس مکرمی]] | [[رده:مقاله نوشته شده در تاریخ دی 1402 توسط عباس مکرمی]] | ||
[[رده:مقاله بازبینی شده در تاریخ دی 1402 توسط محسن عزیزی]] | [[رده:مقاله بازبینی شده در تاریخ دی 1402 توسط محسن عزیزی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۸ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۴۱
دیوان آصفی هروی «853 - 923ھ ق» | |
---|---|
پدیدآوران | آصفی، مقیمالدین بن نعمتالله (نويسنده)
ارفع، هادی (مصحح) ارفع، هادی (مقدمهنويس) |
سال نشر | 1342ش |
چاپ | 1 |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | PIR۵۸۵۶/د۹ |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
دیوان آصفی هروی، مجموعه اشعار مقیمالدین بن نعمتالله آصفی هروی (853-923ق/ 1449-1517م) است که با تصحیح، حواشی و مقدمه هادی ارفع کرمانشاهی، منتشر شده است.
شاعر دیوان حاضر، برخلاف اغلب معاصرین خود، از مدح و مداحی، گریزان بوده و هرگز برای خوشایند این و آن، زبان به تملق و چاپلوسی نگشوده است. چنانچه در اشعار دیوان تأمل و غور شود، معلوم میگردد که همت والا و استغنای طبع شاعر آن، نمیگذاشته است که چون سایر گویندگان معاصر خودش، شانه همت به زیر بار منت این و آن برد[۱].
وی دوستدار صفا و خریدار حقیقت بوده، کالای محبت را به جان خرید و در دوستی، ثابتقدم و استوار بوده است:
بر آستان وفا سر نهاده خاک شدیم | ز خاکساری ما بود سربلندی ما |
اما آنجا که میبیند دیگر صدق و صفا را بازاری و متاع دوستی و مردمی را خریداری نمانده و یاران دیرین، آیین دوستی را رها کرده، خود را مخاطب قرار داده و میگوید:
'آصفی دشمن جان تو رفیقان تواند|2=چون به میزان محبت، همه را سنجیدم}}و یا:
چگونه آنچه ز یاران بیوفا دیدم | ز هرکه چشم وفا داشتم جفا دیدم | |
نهند روز فراغت قدم به دیده من | چو روز تفرقه گردد کنند نادیدم | |
شدم به جرم وفا، خونفشان ز هر مژهای | که من به چشم گنهکار خود چهها دیدم | |
مگر نبود وفا روزگار را ز بدی | ز روزگار بتر بود هرکه را دیدم[۲] |
یکی از ویژگیهای شعر آصفی، توجه وی به زبان مردم، کلمات، اصطلاحات و امثال رایج در زبان گفتاری است که بهعنوان نمونه، به چند مورد از آن، اشاره میشود:
- بلایی که رسد، چه اندک چه بسیار:
من به غرقاب غم و موج سرشکم بر اوج | آب از سر که گذر کرد، چه صد نیزه چه یک |
- آستین مالیدن، عزم به کاری کردن، همچنان است دامن برزدن:
آسین مالیدن و دامن برزد آن بیباک و مست | وای جان من که افتادم ز پا رفتم ز دست[۳] |
پانویس
منابع مقاله