مکه و مدینه از دیدگاه جهانگردان اروپایی: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'هها' به 'هها') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
|||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
زیارتگاههای اسلامی - عربستان سعودی - مدینه | زیارتگاههای اسلامی - عربستان سعودی - مدینه | ||
زیارتگاههای اسلامی - عربستان سعودی - مکه | |||
مدینه - آثار تاریخی | مدینه - آثار تاریخی |
نسخهٔ ۲۳ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۳۵
مکه و مدینه از دیدگاه جهانگردان اروپایی | |
---|---|
پدیدآوران | فرهنگ، محمدرضا (مترجم) خلیلی، جعفر (نویسنده) |
ناشر | مشعر |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1384 ش |
چاپ | 2 |
شابک | 964-6293-02-6 |
موضوع | زیارتگاههای اسلامی - عربستان سعودی - مدینه
زیارتگاههای اسلامی - عربستان سعودی - مکه مدینه - آثار تاریخی مکه - آثار تاریخی |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DS 211 /خ8م7 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
مكه و مدينه از ديدگاه جهانگردان اروپايى، با گردآورى و تدوين جعفر خليلى و ترجمه فارسى محمدرضا فرهنگ، مجموعهاى است پيرامون سفرنامههايى كه اروپاييان در ديدار از مكه و مدينه به رشته تحرير درآوردهاند.
ساختار
كتاب با مقدمه نویسنده آغاز و مطالب در دو بخش تنظيم شده است.
گزارش محتوا
در مقدمه، به تعريف مختصرى از كتاب پرداخته شده است: «اثر حاضر در واقع ترجمهاى است از دو بخش كتاب «موسوعة العتبات المقدسة» (دائرةالمعارف عتبات مقدسه) ج2، بخش مكه از ص250 تا 336 و ج3 بخش مدينه منوره از ص238 تا 339 كه به وسيله محقق، پژوهشگر و تاريخنگار عراقى، دكتر جعفر الخياط از انگليسى به عربى ترجمه شده و سرگذشت جالب و خواندنى ماجراجويان و جهانگردان - و احتمالاً جاسوسان و خبرچينان و پيشقراولان نيروهاى استعمارگر - اروپايى است كه با زحمات و مشقات فراوان و پشت سر نهادن هراسناكترين صحنهها و پيمودن شنزارهاى بىكرانى كه جز مردان شيردل و پرهمت، تاب راهپيمايى و قدم زدن در آن را ندارند، خود را به سرزمين وحى، يعنى مكه مكرمه و مدينه منوره رسانيده و اين مجموعه تاريخى، جغرافيايى، اجتماعى را در اختيار آيندگان قرار دادهاند.
اين مجموعه گرچه فشردهاى است از ماجراهاى اين مردان پولادين، ليكن براى آگاهى از توانايىهاى فكرى، جسمى، روحى و پشتكار خارقالعاده و تحمل بر شدايد و سختىهاى اين افراد كفايت مىكند.
برخى از اين افراد براى موفقيت سفر و مأموريت خود، افزون بر مطالعات تاريخى در خُلق و خوى مردمان جزيرة العرب و عموم مسلمانان و آگاهى اجمالى از مذاهب اسلامى و مختصرى از احكام ضرورى اسلام، مدتهاى مديدى نزديك به يك سال يا دو سال را در يكى از سرزمينهاى اسلامى، نظير شمال آفريقا، شام، عثمانى، ايران و هند اقامت مىگزيدند تا بدين وسيله بتوانند خود را در لباس يك مسلمان واقعى، با تابعيت يكى از مليتهاى مسلمان و دارا بودن خلق و خوى و عادات و رفتار و فرهنگ آن قوم درآورده و آنگاه اقدام به سفر مخاطرهآميز خود به جزيرة العرب و گذر از ميان اعراب بيابانگرد نيمهوحشى و غارتگر و رسيدن به حرمين شريفين نمايند»[۱]
در بخش اول، به معرفى مكه از ديدگاه جهانگردان اروپايى، پرداخته شده است. به اعتقاد نویسنده، اينكه در بسيارى از منابع غربیان، مكه مورد توجه قرار گرفته، بيانگر آن است كه تعدادى از جهانگردان اروپايى و مستشرقين توانستهاند به داخل مكه راه يابند و در دورانهاى گوناگون، در مراسم حج شركت جويند و اين شركت همواره پس از اسلامآوردن واقعى يا صورى آنها رخ مىداده است. گروهى از اين افراد نيز توانستند خاطرات خود را از سفر مخاطرهآميز خويش بهصورت سفرنامه به زبانهاى گوناگون اروپايى بنويسند[۲]
از نخستين اروپاييان كه از مكه و ساحل غربى حجاز بر درياى سرخ ياد كردهاند، مورخ يونانى ديودورس صقلى را مىتوان نام برد. او مىگويد: «اين ساحل بندرگاههاى بسيار اندكى دارد؛ زيرا وجود رشتهكوههاى ساحلى مانع ايجاد بندرگاه است. اين رشتهكوهها از ديدگاه كسانى كه به آنها از داخل كشتى نگاه مىكنند، زيبا و رنگارنگ مىآيد و در ميان اين كوهها، روستاها و شهرهایى است كه در آنها عربهاى نبطى زندگى مىكنند و سرزمين اين اعراب در امتداد ساحل دريا ادامه دارد و وسعت آن تا اعماق دور از ساحل نيز امتداد مىيابد. در اين سرزمينها شهرهاى پرجمعيتى قرار دارد كه مردمان آن به علت وجود گلههاى بزرگ گوسفند، در رفاه و آسايش به سر مىبردند، ليكن پس از آنكه حاكمان اسكندريه، تجارت و كشتىرانى تجارى در درياى سرخ را آزاد كردند، اين مردم اقدام به دزدى دريايى نموده و بسيارى از كشتىها و اموال تجارتى آن را به يغما بردند و بدينگونه، تجارت درياى سرخ مختل گرديد. در اين هنگام حاكمان اسكندريه با لشكركشىهاى دريايى خود گوشمالى سختى بدانها دادند»[۳]
سپس ديودورس از قومى به نام «بيزومينين» ياد مىكند و مىگويد زندگى اينان از راه شكار حيوانات وحشى مىگذشته است و در سرزمين آنها عبادتگاه مقدسى قرار دارد كه تمامى عربها آن را بزرگ مىدانستهاند[۴]
مورخ مشهور يونان باستان، هيرودوتس، كه تاريخ خود را در سال 430 قبل از ميلاد نوشته است، مىگويد: «عربها «اوروتال» و «أليلات» را مىپرستيدند و به گفته ديغورى اين دو نام از آنِ دو بتى بوده است به نامهاى «اللّه تعالى» و «اللات» كه در طائف قرار داشتهاند. هيرودوت اضافه مىكند كه عربها در نزد اين دو بت عهد و پيمان خود را مىبستهاند و هرگاه اين عهد و پيمان به مكه برده مىشد از ارزش و اهميت مضاعفى برخوردار مىشد»[۵]
از جمله اروپاييانى كه از مكه ديدن نموده و سفرنامهاى درباره اين سفر نوشتهاند، عبارتند از: لودويكو فارتيما؛ غلام پرتغالى؛ هانس وايلد؛ ماركودى لومباردو؛ ژوزف پيتس؛ كشيش ژوزف اوفينكتون؛ ويليام دانيال و شارل ژاك بوسيه؛ على بك عباسى؛ جيوفانى فيناتى؛ جان لويس بورخارت؛ سر ريچارد بورتون؛ هورغرونيه و سنت جون فيلبى.
بخش دوم، به سفرنامه اروپاييانى اختصاص يافته است كه از مدينه ديدن نموده و سفرنامهاى درباره آن نوشتهاند. در قرنها و دورانهاى پيشين، تعدادى از جهانگردان اروپايى توانستند به داخل شهر مدينه منوره راه يافته و به ديدار آن نايل گردند. برخى از اينان مسلمانان واقعى و حقيقى بودند و تعدادى ديگر غير مسلمان بوده، ولى با تظاهر به اسلام، راه خود را بهسوى مدينه مىگشودند. در ميان اين جهانگردان، نويسندگان و پژوهشگرانى برجسته يافت مىشود كه به تاريخ مدينه پرداخته و مشاهدات خود را از اين شهر در كتابها و نوشتههاى خود، ثبت كردهاند كه اين تحقيقات براى آگاهى از وضعيت شهر مدينه و ساكنان آن، در دورانهاى گذشته از ارزش والايى برخوردار است. غالب اين جهانگردان، افزون بر مدينه، از مكه نيز ديدار داشته و در مراسم حج شركت جستهاند و درباره وضعيت مكه و مناسك حج نيز نوشتهها و خاطراتى از خود بر جاى نهادهاند[۶]
نخستين جهانگردى كه در قرنهاى اخير، به زيارت و ديدار از مدينه دست يافته، جهانگرد ايتاليايى گمنامى است به نام «لودويكو فارتيما». وى از اهالى شهر بولونى ايتاليا بود كه در سال 1503م، از شهر ونيز با كشتى عازم اسكندريه شد و سپس خود را به شام و شهر دمشق رسانيد و در آنجا پس از برقرارى دوستى با يكى از افسران مماليك، عزم سفر به سرزمينهاى مقدس در مكه و مدينه را نمود و آنگاه درحالىكه لباس سربازان مماليك را بر تن داشت، در روز هشتم فوريه بههمراه دوست خود با كاروان حجاجِ شام، رهسپار شد[۷]
به اعتقاد نویسنده، بررسى سفرنامه فارتيما نشان مىدهد كه او مردى كينهتوز و دشمن اسلام و مسلمانان بوده و در نوشته خود، علاوه بر بىادبى به پيامبر(ص) و مسلمانان، مطالبى برخلاف واقعيت، كه نشانگر بىفرهنگى و انحطاط اخلاقى اوست، آورده است. او در سفرنامه خود ادعا مىكند كه در اين سفر، با بسيارى از زنان مسلمان روابط نامشروع داشته است و مىگويد در اين سفر، كاروان آنان به كوهى در نزديكى مدينه رسيد كه در اطراف آن قومى از يهود كه تعداد آنها پنج هزار نفر بود، سكونت داشتند. آنان داراى پوستى سبزه متمايل به سياهى و قدى كوتاه كه از 5 يا 6 وجب تجاوز نمىكرد و صدايى نازك و زير همچون صداى زنان بودند. اين طايفه از گوشت بز زندگى خود را مىگذراندند و هرگاه به مسلمانى دست مىيافتند، او را زنده پوست كنده و مىخوردند[۸]
او هنگامى كه به شهر مدينه، كه آن را «مدينة النبي» مىنامد، رسيد سه روز در آن اقامت نمود و ادعا مىكند كه در اين مدت، توانست به داخل حرم، كه آن را «معبد» مىنامد، وارد شود و در توصيف كوتاهى كه از «مسجد» آورده، مىگويد: «سقفش گنبدىشكل است كه از دو دروازه بزرگ وارد آن مىشوند. سقف مسجد را حدود 400 ستون از آجر سفيد! برپا نموده و حدود سه هزار آويز! روشنايى آن را تأمين مىكند. در گوشهاى از مسجد، مقدارى كتاب دينى، كه در آنها احكام اسلام و زندگانى پيامبر(ص) و صحابه نوشته شده، قرار دارد»[۹]
او درباره مدفن مقدس پيامبر(ص) مىگويد: در نزديكى قبر پيامبر[ص]، قبرهاى ابوبكر و عثمان (!) و فاطمه قرار دارد و در توصيف اينان مىگويد: امام على[ع] داماد و شوهر دختر پيامبر[ص] است، اما ابوبكر و عمر دو تن از فرماندهان ارتش اويند[۱۰]
در پايان مىتوان چنين گفت كه اين مجموعه، علاوه بر جذابيت موضوع آن، اطلاعات جامعى از وضعيت عموم خاورميانه و بهويژه جزيرة العرب و علىالاخص دو شهر مكه و مدينه و مراسم حج و حجاج كشورهاى گوناگون و جز اينها در اختيار خواننده قرار مىدهد[۱۱]
وضعيت كتاب
فهرست مطالب در ابتداى كتاب آمده است.
در پاورقىها، علاوه بر درج لاتين اسامى و منابع مذكور در متن[۱۲]، به توضيح برخى مطالب متن، پرداخته شده است[۱۳]
پانويس
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.