ابن نقیب، حسن بن ‌شاور: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ' '
جز (جایگزینی متن - '(د ' به '(متوفای ')
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
خط ۲۸: خط ۲۸:
| پیش از =  
| پیش از =  
| اساتید =  
| اساتید =  
| مشایخ =  
| مشایخ =  
| معاصرین = شمس‌الدین آقسنقر، بیبرس، شهاب‌الدین عزازی، مظفر ذهبی
| معاصرین = شمس‌الدین آقسنقر، بیبرس، شهاب‌الدین عزازی، مظفر ذهبی
| شاگردان =  
| شاگردان =  
خط ۴۳: خط ۴۳:
}}
}}


'''ابن نقیب، ناصرالدین حسن بن ‌شاوِر بن ‌طَرخان'''، معروف به ابن ‌نُقَیسی (متوفای 687ق/1288م)، ادیب و شاعر مصری.  
'''ابن نقیب، ناصرالدین حسن بن ‌شاوِر بن ‌طَرخان'''، معروف به ابن ‌نُقَیسی (متوفای 687ق/1288م)، ادیب و شاعر مصری.  


==وفات==
==وفات==
[[ابن ‌شاکر]] درحوادث سال 687ق و صفدی و نیز [[ابن تغری بردی، یوسف بن تغری بردی|ابن ‌تغری بردی]] و دیگران به تاریخ مرگ او تصریح کرده‌اند. ابن ‌شاکر اضافه می‌کند که وی در قاهره درگذشت و در دامنۀ کوه مقطّم (گورستان قرافه) به خاک سپرده شد. ابن ‌نقیب به قول ابن ‌شاکر بیش از 80 سال و به قول ابن ‌تغری بردی، 79 سال زیست.  
[[ابن ‌شاکر]] درحوادث سال 687ق و صفدی و نیز [[ابن تغری بردی، یوسف بن تغری بردی|ابن ‌تغری بردی]] و دیگران به تاریخ مرگ او تصریح کرده‌اند. ابن ‌شاکر اضافه می‌کند که وی در قاهره درگذشت و در دامنۀ کوه مقطّم (گورستان قرافه) به خاک سپرده شد. ابن ‌نقیب به قول ابن ‌شاکر بیش از 80 سال و به قول ابن ‌تغری بردی، 79 سال زیست.  


==ویژگی‌ها==
==ویژگی‌ها==
خط ۵۲: خط ۵۲:


== روابط با حکومت ==
== روابط با حکومت ==
در مجموعه آثاری که منابع از او نقل کرده‌اند، اشاره‌ای به روابط وی با ملک بیبرس (متوفای 676ق) نرفته است، اما یک‌بار می بینیم شاعر، دلاوری ملک را که با اسب از فرات گذشته، می‌ستاید و خود را از همراهان او می‌شمارد و نیز هنگامی که بیبرس نوشیدن خمر و مصرف گیاهان مخدر را ممنوع کرد، باز او شعری در آن باب سرود. همچنین هنگامی که فرمانده سپاه بیبرس، شمس‌الدین آقسنقر به فتح بلاد نوبه رفت، شاعر از نبرد دَنْقَله یاد کرده، از کشتار سیاهان و درماندگی زنگیان سخن می‌راند. در هر حال، او در اجتماع مصر، چندان توان و نفوذ داشت که بتواند با والی قاهره شوخی کند و بر انتخاب وزیری جدید، خرده گیرد.  
در مجموعه آثاری که منابع از او نقل کرده‌اند، اشاره‌ای به روابط وی با ملک بیبرس (متوفای 676ق) نرفته است، اما یک‌بار می بینیم شاعر، دلاوری ملک را که با اسب از فرات گذشته، می‌ستاید و خود را از همراهان او می‌شمارد و نیز هنگامی که بیبرس نوشیدن خمر و مصرف گیاهان مخدر را ممنوع کرد، باز او شعری در آن باب سرود. همچنین هنگامی که فرمانده سپاه بیبرس، شمس‌الدین آقسنقر به فتح بلاد نوبه رفت، شاعر از نبرد دَنْقَله یاد کرده، از کشتار سیاهان و درماندگی زنگیان سخن می‌راند. در هر حال، او در اجتماع مصر، چندان توان و نفوذ داشت که بتواند با والی قاهره شوخی کند و بر انتخاب وزیری جدید، خرده گیرد.  


==روابط با شاعران==
==روابط با شاعران==
خط ۵۸: خط ۵۸:


==ویژگی شعر==
==ویژگی شعر==
اشعاری وی که مورد ستایش قرار می‌گرفته و ابن ‌شاکر از آن به «شعری در نهایت زیبایی» یاد می‌کند، همانا قطعه‌های بسیار متعددی است که وی در معانی و نکات ظریف سروده و گویا تا سدۀ 8ق در دو جلد و یا یک مجلد بزرگ موجود بوده و صفدی آن را در دست داشته است. دو قطعه نسبتاً بزرگ نیز در فوات ابن ‌شاکر از وی نقل شده است. حال آنکه قصاید او که به قول صفدی هم‌سنگ قطعه‌های او نبود. نه در جایی گرد آمده و نه نویسندگان چیزی از آنها را نقل کرده‌اند.
اشعاری وی که مورد ستایش قرار می‌گرفته و ابن ‌شاکر از آن به «شعری در نهایت زیبایی» یاد می‌کند، همانا قطعه‌های بسیار متعددی است که وی در معانی و نکات ظریف سروده و گویا تا سدۀ 8ق در دو جلد و یا یک مجلد بزرگ موجود بوده و صفدی آن را در دست داشته است. دو قطعه نسبتاً بزرگ نیز در فوات ابن ‌شاکر از وی نقل شده است. حال آنکه قصاید او که به قول صفدی هم‌سنگ قطعه‌های او نبود. نه در جایی گرد آمده و نه نویسندگان چیزی از آنها را نقل کرده‌اند.  


قطعه‌های کوتاه او، مضامین و گرایش‌های خاصی را که با زندگی و پدیده‌های اجتماع مرفه و گاه بی‌بندوبار سده‌های 7 و 8ق رابطه دارد، به نیکی نمایش می‌دهد. این اشعار که سراپا در بند صنعت ایهام (= توریه) گرفتار است، پیوسته در جست و جوی نکات سخت ظریف و اعجاب‌انگیز می‌رود و سرانجام، در پس این تکاپو، از چیستان و لغز سر بر می‌کشد، در آنها دیگر خبری از زندگی بدویان، اشتر و بیابان یا عشق‌های پاک و بی‌آلایش نیست، بلکه عشق، خواه به مؤنث و خواه به مذکر، همه مادی است و معنای حقیقی آن در نکته پردازیها و لفظ‌بازیها فراموش گشته است.  
قطعه‌های کوتاه او، مضامین و گرایش‌های خاصی را که با زندگی و پدیده‌های اجتماع مرفه و گاه بی‌بندوبار سده‌های 7 و 8ق رابطه دارد، به نیکی نمایش می‌دهد. این اشعار که سراپا در بند صنعت ایهام (= توریه) گرفتار است، پیوسته در جست و جوی نکات سخت ظریف و اعجاب‌انگیز می‌رود و سرانجام، در پس این تکاپو، از چیستان و لغز سر بر می‌کشد، در آنها دیگر خبری از زندگی بدویان، اشتر و بیابان یا عشق‌های پاک و بی‌آلایش نیست، بلکه عشق، خواه به مؤنث و خواه به مذکر، همه مادی است و معنای حقیقی آن در نکته پردازیها و لفظ‌بازیها فراموش گشته است.  
خط ۶۵: خط ۶۵:
==آثار==
==آثار==
با همه عنایتی که نویسندگان به شعر ابن ‌قتیب داشته‌اند، باز از آن همه اثر چیز عمده‌ای بر جای نمانده است. تنها شمار اندکی از این قطعه‌ها در مجموعه‌های خطی آمده است. دیگر آثار او اینهاست:
با همه عنایتی که نویسندگان به شعر ابن ‌قتیب داشته‌اند، باز از آن همه اثر چیز عمده‌ای بر جای نمانده است. تنها شمار اندکی از این قطعه‌ها در مجموعه‌های خطی آمده است. دیگر آثار او اینهاست:
# عبرة اللبیب بعثرة الکئیب، رساله‌ای ادبی است که به شیوه مقامات و به تقلید از رساله علاءالدین علی بن ‌عبدالظاهر به نام مراتع الغزلان تألیف شده و نسخه‌ای از آن در ترکیه، مجموعه راغب پاشا موجود است.
# عبرة اللبیب بعثرة الکئیب، رساله‌ای ادبی است که به شیوه مقامات و به تقلید از رساله علاءالدین علی بن ‌عبدالظاهر به نام مراتع الغزلان تألیف شده و نسخه‌ای از آن در ترکیه، مجموعه راغب پاشا موجود است.
# منازل الاحباب و مَنازِه الالباب، این کتاب شامل سخنانی است که میان مؤلف و معاصرانش رد و بدل شده است و در انتساب آن به ابن ‌نقیب تردید نیست، به خصوص که صفدی آن را در اختیار داشته و آنچه را در تذکره خود نقل کرده، از آن کتاب برگزیده است. اما تا آنجا که ما اطلاع داریم، امروز از این کتاب اثری بر جای نمانده است. کتاب دیگری به همین نام، اثر [[شهاب‌الدین محمود]] (متوفای 725ق) در نور عثمانیه موجود است که [[بروکلمان، کارل|بروکلمان]] معرفی کرده و احتمالاً غیر از منازل ابن ‌نقیب است. با این همه، از آنجا که ابن ‌نقیب و شهاب‌الدین با یکدیگر دوستی نزدیک داشته‌اند، اختیار یک نام برای دو کتاب غریب می‌نماید<ref>آذرنوش، آذرتاش، ج5، ص59-60</ref>.
# منازل الاحباب و مَنازِه الالباب، این کتاب شامل سخنانی است که میان مؤلف و معاصرانش رد و بدل شده است و در انتساب آن به ابن ‌نقیب تردید نیست، به خصوص که صفدی آن را در اختیار داشته و آنچه را در تذکره خود نقل کرده، از آن کتاب برگزیده است. اما تا آنجا که ما اطلاع داریم، امروز از این کتاب اثری بر جای نمانده است. کتاب دیگری به همین نام، اثر [[شهاب‌الدین محمود]] (متوفای 725ق) در نور عثمانیه موجود است که [[بروکلمان، کارل|بروکلمان]] معرفی کرده و احتمالاً غیر از منازل ابن ‌نقیب است. با این همه، از آنجا که ابن ‌نقیب و شهاب‌الدین با یکدیگر دوستی نزدیک داشته‌اند، اختیار یک نام برای دو کتاب غریب می‌نماید<ref>آذرنوش، آذرتاش، ج5، ص59-60</ref>.


==پانویس==
==پانویس==