استعاذه (پناهندگی به خدا): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'گي' به 'گی') |
({{کاربردهای دیگر| استعاذه (ابهام زدایی)}}) |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
{{کاربردهای دیگر| استعاذه (ابهام زدایی)}} | |||
'''استعاذه'''، اثر آيتالله [[دستغیب، سید عبدالحسین|سید عبدالحسین دستغيب]]، حاوى مطالبى زيبا و اثرگذار پيرامون پناهندگى به خدا از شر شيطان و شرايط و اركان آن مىباشد كه به زبان فارسی و قبل از سال 1360ش، نوشته شده است. | '''استعاذه'''، اثر آيتالله [[دستغیب، سید عبدالحسین|سید عبدالحسین دستغيب]]، حاوى مطالبى زيبا و اثرگذار پيرامون پناهندگى به خدا از شر شيطان و شرايط و اركان آن مىباشد كه به زبان فارسی و قبل از سال 1360ش، نوشته شده است. | ||
نسخهٔ ۱۷ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۰۵:۴۹
استعاذه (پناهندگی به خدا) | |
---|---|
پدیدآوران | دستغیب، سید عبدالحسین (نویسنده) |
ناشر | جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1387 ش |
چاپ | 14 |
شابک | 978-964-470-193-1 |
موضوع | استعاذه |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 272/7 /د5الف5 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
استعاذه، اثر آيتالله سید عبدالحسین دستغيب، حاوى مطالبى زيبا و اثرگذار پيرامون پناهندگى به خدا از شر شيطان و شرايط و اركان آن مىباشد كه به زبان فارسی و قبل از سال 1360ش، نوشته شده است.
قلم شيوا و بيان ساده آيتالله دستغيب و عمل ايشان به اندوختههاى خود، باعث تأثيرگذارى مطالب و اهمیت کتاب شده است.
ساختار
کتاب، با مقدمه سيد محمدهاشم دستغيب آغاز و مطالب، در سى جلسه مطرح شده است.
مباحث، محصول جلسات سخنرانى آيتالله دستغيب بوده و چون از نوار پياده شده است، به زبان محاورهاى و گفتارى است.
ايشان، با احاطه بر آيات و اخبار و برداشتهاى جالب و صحيحى كه از روايات اهلبيت(ع) داشته، بهخوبى توانسته است استعاذه، معنا، اهمیت و اركان پنجگانه آن از تقوا، تذكر، توكل، اخلاص و تضرع را روشن نمايد و با داستانهاى زيبا، آيات و اخبار را بيان نموده و حقايق را با زبانى ساده و بيانى بسيار رسا كه برای همه فهمها قابل درك باشد، تذكر داده است.
گزارش محتوا
در مقدمه[۱]، به علت ارزشمندى و مورد توجه قرار گرفتن آثار آيتالله دستغيب از سوى مردم اشاره شده است.
در جلسه اول[۲]، اهمیت استعاذه در قرآن و اخبار مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. از جمله چيزهایى كه در قرآن و روايات عنايت زيادى به آن شده، پناهنده شدن به خداوند از شر شيطان مىباشد كه از آن به «استعاذه» تعبير شده است. برای اثبات اهمیت این موضوع، در قرآن چنين آمده است كه: «هنگامى كه مىخواهى قرآن بخوانى، نخست به خدا پناه ببر از شر شيطان راندهشده». (نحل، 98).
از جمله جاهایى كه استعاذه در آن اهمیت زيادى دارد، هنگام شروع عبادت است. آيتالله دستغيب، معتقد است هر عبادتى كه انسان مىخواهد انجام دهد، بايد ابتدا از شر شيطان به خدا پناه ببرد، زيراكه او در كمین هر فرد از افراد بشر بوده و مىكوشد نگذارد خيرى از انسان سرزند و اگر سرزد، سعى او این است كه آن را خراب كرده و به آخر نرساند تا بهره نبرد و لااقل این است كه او را به عجب و ريا وادارد.
ايشان غرض اصلى استعاذه را در امور عبادى دانسته و معتقد است كه برای بهره بردن از عبادت، بايد به خدا پناه برد. در تأييد این فرمايش، ايشان به داستان فردى اشاره مىفرمايند كه در عالم مكاشفه ديد شيطان بر در مسجدى ايستاده و به او گفت: اينجا چه مىكنى؟ شيطان پاسخ داد: رفقا فرار كردهاند و منتظرشان هستم. آن فرد با خود مىگوید: معلوم مىشود كه این افراد، مردان رشيدى بودهاند كه شيطان همراهشان به مسجد نرفته است.
علاوه بر اين، ايشان استعاذه را در مواردى لازم و نیکو دانسته و به بيان آن موارد پرداخته است كه عبارتند از:
- هنگام شروع هر عبادت؛
- در مباحات؛
- هنگام خروج از منزل؛
- در هنگام حكومت، خلوت با بيگانه و خشم.
در جلسه دوم، دام شيطان در سه مورد ديگر بيان شده است كه عبارتند از: عهد، نذر و صدقه.
در این جلسه، بهطور اجمال، دو سؤال زير پاسخ داده شده است:
- شيطان كيست و چيست؟؛
- حكمت خلقت او چيست و برای چه آفريده شده است؟.
باطل شدن صدقه با منت و اذيت كردن، فرار شيطان از دل مؤمن، از جنس آتش و لطيف بودن شيطان، رؤيت انسان توسط وى، ارتباط آفرينش شيطان با سعادت بشر، آزمايش انسانها توسط شياطين، وعده خدا و وعده شيطان، نداى رحمانى و صداى شيطانى و عدم اجبار انسان توسط شيطان، از جمله عناوینى است كه در این جلسه، مورد بحث قرار گرفته شده است.
در جلسه سوم[۳]، حسدورزى ابليس مورد بحث قرار گرفته است. شيطان چون خودش راندهشده درگاه الهى بوده و نمىتواند ببيند بشر به مقام قرب مىرسد، لذا به بشر حسادت مىكند.
بشر مىخواهد از طريق بندگى، به مقام قرب برسد، لذا شيطان با تمام قوا سعى مىكند او را از راه بازداشته تا حس حسادتش را تسكين بخشد و در این راه به همه چيز هم قانع است؛ اگر توانست كفر و شرك، نتوانست حرام و مكروه تا برسد به كمى درجه و مقام.
وساوس شيطان و آزارى كه بشر از شياطين مىبيند، بر كسى پنهان نبوده و همه مىدانند كه شيطان، دشمن سرسخت انسان است و تا نفس آخر دستبردار نيست و تمام هدفش این است كه بشر، مؤمن به خدا و آخرت نشود و در مرتبه دوم، خيرى از او سرنزند، بلكه به هر شرى روى آورد. چيزى كه در جلسه چهارم مهم دانسته شده، دانستن راه نجات از دست شياطين است. در این جلسه، تنها راه علاج و فرار از شيطان، پناه بردن به خدا دانسته شده است.
در جلسه پنجم[۴]، اركان اساسى استعاذه بررسى شده است. این اركان، عبارتند از: تقوا، توكل، اخلاص و تضرع. آيتالله دستغيب در این جلسه بيان فرمودهاند كه پس از حاصل شدن مجموع این حالات، حقيقت استعاذه پيدا مىشود و درحالىكه مؤمن این پنج ركن را داراست، فرسنگها از شيطان دور مىشود؛ چه به زبان بگوید: «اعوذ بالله من الشيطان الرجيم» يا نگوید.
ايشان معتقد است اگر انسان چنين شد، شيطان به او نزدیک نمىشود و اگر نزدیک گردد، به اصطلاح «آدمزده» مىشود، مانند انسان وقتى كه جن او را مس كند كه «جنزده» مىشود؛ به عبارت ديگر، اصلا ابليس جرئت نزدیک شدن به او را نخواهد داشت.
در جلسه ششم[۵]، تقوا، لازمه استعاذه دانسته شده است؛ يعنى انسان سعى كند واجبى از او فوت نشده و حرامى از او سرنزند.
در جلسه هفتم[۶]، لزوم دشمنى با شيطان مورد بحث قرار گرفته است. در این جلسه، با این مطلب آشنا مىشویم كه اگر انسان از اطاعت شيطان دورى نكند، حقيقت استعاذه در او پيدا نمىشود و كسى كه مرتكب گناه مىگردد، در حال خضوع به شيطان است.
در جلسه هشتم[۷]، مجددا پيرامون تقوا بحث شده است. آيتالله دستغيب معتقد است برای رسيدن به ملكه تقوا، بايد مكروهات را ترك كند تا ترك حرام برایش آسان شود و با تكرار و استمرار، ملكه و عادتش شود. اگر مكروه را كه انجام دادنش عقاب ندارد، ترك كرد، ديگر ترك حرام برایش آسان مىگردد و بهتدريج به آن عادت مىكند.
در جلسه نهم[۸]، دلى كه تقوا ندارد، آشيانه شيطان دانسته شده است. دل بىتقوا؛ يعنى دلى كه در او ياد خدا نيست، بلكه مكان شهوات، آمال و آرزوها، هوا و هوسها، خودخواهىها و خودبينىهاست.
در این جلسه، پرسش حضرت يحيى(ع) از شيطان پيرامون رفتارش با بنى آدم مطرح شده است. شيطان در پاسخ گفته است: بشر در برابر ما سه دستهاند:
1. كسانى هستند كه ما را به ايشان دستبردى نيست و آنها انبيا و معصومینند؛
2. كسانى هستند كه ما رو به آنها مىرویم و با زحمت زياد آنها را منحرف مىكنيم، لیکن زحمتهاى ما را هدر مىدهند و با توبه و انابه به درگاه خدا، آب رفته را به جوى بازمىگردانند؛
3. كسانى كه دلشان آشيانه ماست و اكثر خلق، چنينند[۹].
در جلسه دهم[۱۰]، این پرسش پاسخ داده شده است كه اگر انسان، تقوا داشته باشد، استعاذه ديگر برای چيست؟ این شخص كه گناهى نكرده و خطايى از او سر نمىزند، ديگر استعاذه به خدا از شر شيطان معنايى ندارد.
آيتالله دستغيب در پاسخ فرمودهاند كه اتفاقا امر، برعكس بوده و استعاذه برای اهل تقواست؛ آنكسىكه ملكه تقوا دارد، دائما به خدا پناه مىبرد كه مبادا شيطان به دل او راه پيدا كند.
در جلسه يازدهم[۱۱]، جريان ملاقات شيطان با حضرت عيسى(ع) و ابراهیم(ع) و گفتوگوى میان ايشان تعريف شده و چنين نتيجهگیرى شده است كه ابليس در كمین مردم و انبيا است.
در جلسه دوازدهم[۱۲]، به این نكته اشاره شده است كه حقيقت استعاذه در آيه 201 سوره اعراف بيان شده است. آيتالله دستغيب معتقد مىباشند كه اگر كسى در این آيه شريفه دقت كرده و در دقايقى كه در آن ذكر شده است، غور نمايد، خواهد فهمید كه حقيقت استعاذه در همین آيه شريفه بيان شده است. در این آيه آمده است: «كسانى كه هواپرستى را كنار گذاشته و خداپرست شدند، از دام شيطان فرار كرده و به دار رحمان رفتهاند».
عناوین ديگرجلسات، عبارتند از: ملكه تقوا، حاصل تمرين و مداومت است[۱۳]؛ تذكر، دومین ركن استعاذه[۱۴]؛ اقسام سهگانه امور[۱۵]؛ توكل، سومین ركن استعاذه[۱۶]؛ توكل، حاصل علم؛ حال و عمل[۱۷]؛ توحيد در توكل[۱۸]؛ همه چيز به دست خداوند است[۱۹]؛ سخن محقق اردبيلى درباره توكل[۲۰]؛ جايگاه توكل[۲۱]؛ توكل از لوازم ايمان[۲۲]؛ توكل در امور اخروى[۲۳]؛ ارزش عمل به نيت و خلوص[۲۴]؛ اخلاص نيت، اساس دين[۲۵]؛ اخلاص، كمال دين[۲۶]؛ خلوص چيست و عمل خالص كدام است؟[۲۷]؛ اخلاص، مقوم عمل[۲۸]؛ باطل بودن عبادت معاوضهاى[۲۹] و تضرع، پنجمین ركن استعاذه[۳۰].
وضعيت کتاب
فهرست مطالب و نيز فهرست منابع و مآخذ در انتهاى کتاب آمده است.
در پاورقىها، علاوه بر ذكر منابع، نص آيات نيز آمده است.
پانويس
- ↑ ر.ک: مقدمه، ص3
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص5
- ↑ ر.ک: همان، ص22
- ↑ ر.ک: همان، ص37
- ↑ ر.ک: همان، ص44
- ↑ ر.ک: همان، ص49
- ↑ ر.ک: همان، ص59
- ↑ ر.ک: همان، ص69
- ↑ ر.ک: همان، ص71
- ↑ ر.ک: همان، ص79
- ↑ ر.ک: همان، ص87
- ↑ ر.ک: همان، ص95
- ↑ ر.ک: همان، ص102
- ↑ ر.ک: همان، ص108
- ↑ ر.ک: همان، ص117
- ↑ ر.ک: همان، ص132
- ↑ ر.ک: همان، ص138
- ↑ ر.ک: همان، ص145
- ↑ ر.ک: همان، ص156
- ↑ ر.ک: همان، ص169
- ↑ ر.ک: همان، ص177
- ↑ ر.ک: همان، ص187
- ↑ ر.ک: همان، ص196
- ↑ ر.ک: همان، ص 203
- ↑ ر.ک: همان، ص214
- ↑ ر.ک: همان، ص222
- ↑ ر.ک: همان، ص231
- ↑ ر.ک: همان، ص240
- ↑ ر.ک: همان، ص248
- ↑ ر.ک: همان، ص256
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.