حوزههای علمیه طرحی نو بر پایه ارزشها: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (Mkheradmand110 صفحهٔ حوزه های علمیه، طرحی نو بر پایه ارزشها را به حوزههای علمیه طرحی نو بر پایه ارزشها منتقل کرد: *) |
نسخهٔ ۱۷ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۶:۴۸
حوزه هاى علميه، طرحى نو برپايه ارزشها | |
---|---|
پدیدآوران | مدرسی، سید محمد تقی (نویسنده) آژیر، حمید رضا (مترجم) |
ناشر | بقیع |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1374ش |
موضوع | حوزههاي علميه - هدفها و نقشها، حوزههاي علميه – تاريخ، شيعه - روحانيت |
کد کنگره | /م4ح9 / 7/4 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
حوزه هاى علميه، طرحى نو برپايه ارزشها تالیف سيد محمد تقى مدرسى و ترجمه حميد رضا آژير مجموعه دیدگاه های مولف در مورد حوزه و طلاب است که اينک قلمى شده است و رهنمودى است براى جمع ميان اصالت و تحول در حوزه هاى علميه.
مطالب کتاب در پيشدرآمد و شش باب چند فصلى به سامان شده است.
در پيشدرآمد، يادآور مىشود براى آنکه حوزه هاى علميه مهبط فرشتگان رحمت باشند و پيراسته از هرکژى و کاستى، بايد در گزينش طلاب بکمال دقت شود و برنامه هاى معنوى چون: نماز جماعت و مجلس هاى تلاوت قرآن و موعظه و ذکر احوال و سيرت معصومان(ع)افزايش يابد.اگر مسئولان حوزوى به اخلاق و تهذيب طلاب بيش از تعليم آنها نمىپردازند، بارى به همان تراز بدان عنايت کنند و درس آنها تهى از ادب نفس نباشد و درس هاى حوزوى را با اخلاق و پند و موعظه درآميزند.
گذشته از اينها لازم است در حوزه هاى علميه هفت اصل زير رعايت شود تا به آن هدف نهايى دست يابيم: کوشش و دورى از تنپرورى و بر باد دادن عمر و سرمايه، جهاد با مراتب چندش، تحصيل روحيۀ اجتماعى و جمعگرايى برخاسته از ذکر بارى، پايبندى به نظم و دورى از هرج و مرج در زندگى تحصيلى، تفکر و تدبر، پذيرندگى و تندرستى.
پس از اين به افزايش و ژرفش برنامه هاى حوزوى مىپردازد و براى تحقق آن از سه شيوۀ خودفرهيختگى، تخصص و پيگيرى و استمرار تحقيق و مطالعه پس از فارغ التحصيلى ياد مىکند.آنگاه در شرح درس هاى اصلى حوزوى از ادبيات عرب (صرف، نحو، علوم بلاغى)، منطق، اصول فقه و فقه مىگويد و مراحل دوگانۀ آموزش فقه را باز مىشکافد تا مىرسد به درس هاى مکتبى که مقتضاى شرايط نوين جهان اسلام است و آنها را در سه گونۀ: بينش هاى مکتبى، انديشۀ مکتبى و فرهنگ مکتبى بررسى مىکند و با پرداخت تخصص در حوزه هاى علميه، زمينه هاى آن(رهبرى الهى، انديشور تحليلگر، و دعوتگر شايسته)را ياد مىکند و رهبري هاى شايسته و تقوا و تقيد را عوامل مهم شکوفايى حوزهها مىخواند.
باب اول.خاستگاه هاى حوزه هاى علميه: در اين فصل از نقش علم در ساختار تمدن مىگويد و يادآور مىشود که دانش، تنها راه آزادى نفس است و نپرداختن به علم عقبماندگى مىآورد و در راه علمآموزى بايد از آفت هاى علم چون: هوا، هوس، شهوت و خوشگذرانى پروا داشت و از عمر بهرهگيرى بهينه کرد و به مسئوليت فردى و اجتماعى خود توجه داشت.
حوزه هاى علميه خاستگاه تمدن اسلامى و برجستهترين نمود آن است.بر حوزويان است که بىآنکه انحصارطلبى کنند در برابر جريان هاى منحرف بايستند و اصالتها و سنن حوزوى را پاس بدارند و از وقت نيک بهره ببرند و چون گذشته راه رقابت آزاد و سازنده را در حوزه باز بگذارند و همچنان تفاوت هاى قومى و نژادى را پايمال کنند و با زهدورزى، استقلال حوزه هاى علميه را پاس دارند.
عالمان دين، پيامآوران تمدنند، مفهوم درست دين را بايد از آنها گرفت و توجه داشت که عالم دينى اصيل، کسى است که تجسم عينى قرآن و سنت است و در راه حفظ کيان دين از جان مايه مىنهند و به واسطۀ درک درستش از دين، سياست و ديانت را از هم جدا نمىداند؛ نه آنها که سر در آخور دربار دارند و حق مىکشند و باطل احيا مىکنند و مىپندارند کسى که در سياست درآيد نمىتوان در نماز به او اقتدا کرد.
با توجه به مفهوم متعالى و غيرحزبى حزب اللّه در قرآن، بايد اذعان کرد که مرکز حزب اللّه حوزه است و در مراجع بزرگوار و فقيهان عادل تجلى مىکند، مردان پاکى که دور از هرگونه آلودگى متعصبانهاند و انديش هاى فراتر از منافع گروهى دارند.على الاصول هدف حوزه هاى علميه ايجاد و پرورش روحيۀ ايمانى در کسان است تا به افق هاى حزب اللّه نزديک شوند و گروهى يکدست بار آيند و جز به حفظ دين نينديشند که حزب اللّه اساس کارش اين است.نيز بايد کوشيد چنين روحي هاى را در امت زنده و پويا کرد.حزب اللّهى بايد با دل و جان به معصومان(ع)عشق بورزد و در گفتوکرد خويش اين عشق را تجلى دهند.
باب دوم.هدف هاى حوزه هاى علميه: جهان، چشم به راه نجات خويش به دست مؤمنان است و اين تکليف آنهاست.مؤمنان در اين راه بايد هم در پى پرداخت مسئوليت باشند و هم تحقق هدف را بخواهند و مرادشان تنها رفع تکليف نباشد چه با رفع تکليف ممکن است هدف محقق نشود.براى تحقق حاکميت الهى، مؤمنان که دعوتگران به اسلامند بايد تواضع داشته باشند، به دانش عشق بورزند و به دانش هاى دينى بسنده نکنند.
زندگى بىهدف، بيهودگى است.بايد هدف را شناخت و در راه تحقق آن پايدارى کرد.خداوند هدف و مسئوليت مؤمنان را اصلاحطلبى و نهى از تباهى خوانده است. هدف علم، اصلاح جهان است و عالمان بايد در راستاى اين هدف برنامهريزى و حرکت کنند.
خداوند پيامبران را براى اصلاح و ساخت جامعه برمىگزيند و در اين گزينش ارزشهايى را ملاک مىداند همين ارزشها بايد ملاک گزينش عالمانى باشد که جانشينان پيامبرند. بنابراين عالمان در نزد خداوند منزلتى والا دارند و بايد توجه کنند که هرچه اين جايگاه رفيعتر باشد سقوط آن خطرناکتر خواهد بود.بر اين اساس لازم است حوزه هاى علميه روشهايى پيش گيرند که مانع سقوط عالمان شود.
خداوند از دانشمندان پيمان گرفته است، حقپوشى نکنند و ياور خدا باشند.اگر عالمى جز اين کند در رستاخيز تهىدست خواهد بود.از ويژگي هاى عالمان آن است که مردم را به خدا مىخوانند نه به خود.عالمان نبايد سکوت کنند و بدعتها را ناديده انگارند اين خيانت است و به شکست مسلمانان مىانجامد.يکى از دليل هاى نگون بختی کنونى مسلمانان سکوت عالمان دين در برابر آموزههايى چون جدايى دين از سياست است.
طلبه بايد از آغاز، هدف خود را دريابد و در پى نيت پاک باشد.بايد براى خدا درس بخواند نه جلب توجه ديگران و يا فريبکارى و کسب مقام.
باب سوم.ارزش هاى حوزه هاى علميه: از جملۀ اين ارزشها، دانش و پرهيزگارى است که مکمل يکديگرند.علم و تقوا را درجاتى است.تقوا عامل مصونيت در برابر فريبندگيهاست و دانشمندان براى پرهيزگارى شايستهتر از ديگرانند.ارزش ديگر، رشد عقل است؛ تعقل و افزايش خرد از هدف هاى پيامبران بوده است.علم، ارزش ديگر حاکم بر حوزههاست.علم ملاک انسانيت است و با آن مىتوان از سرکشي هاى نفس پيش گرفت.علم ارزشمند است؛ اما بدون تقوا ارزش ندارد.بايد ميان عالمان نيکرفتار و بدکردار فرق نهاد و به خطر دانشمندان بدسگال توجه داشت و رهبرى عالمان نيک را گردن نهاد.در«قرآن»و«نهج البلاغه»براى رهبر ويژگيهايى ياد شده است.
باب چهارم.ويژگي هاى حوزه هاى علميه: استقلال علمى ويژگى نخست است.اسلام براى استقلال علمى ضمانتهايى دارد(ارزش ذاتى علم، پاکى انگيزه هاى فراگيران، راندن عالمان بدکردار از جامعه).ويژگى ديگر حوزهها، زهد عالمان است.استقامت عالمان حوزوى در برابر انحراف هاى اجتماعى و دينى بگون هاى که خود بدانها گرفتار نشوند، اخلاص در نيت و کار براى خدا، شيوۀ علمى پيشرفته در تحصيل، تکيه بر وحى-که بهترين شيوۀ شناخت است-از ديگر ويژگي هاى حوزه است.
باب پنجم.تحول در حوزه هاى علميه: بايد استقلال علمى حوزهها حفظ شود؛ يعنى، حوزه هرگز تن به نفوذ ثروتمندان ندهد و پيوسته بىنيازى ورزد.فرآيند سازماندهى نبايد سطحى باشد، بل بايد ريش هاى عمل کرد.بايد متون درسى حوزه را از انحصار موضوع و کتاب خارج کرد و به«قرآن»، «نهج البلاغه»، «صحيفۀ سجاديه»و تاريخ هم پرداخت.
زبان عربى که مفهومى فراتر از صرف و نحو و بلاغت دارد بايد زيرساخت درس هاى طلبگى باشد.بايد در انديشۀ کاربردى کردن دانشها؛ يعنى، پرورش قاضى، مبلغ، نويسنده و جز اينها بود.ضرورى است به تحصيلات و پژوهش هاى عالى توجه شود و کوشش شود حوزه هاى علميه در علوم پيشدستى کنند.بايد نظام حوزه چنان باشد که طلبه در پى فهم و تعقل و علم باشد نه انباشت معلومات.طلاب بايد به ژرفنگرى در علوم خو کنند و از مطالعۀ سطحى سر باز زنند و مباحثه و تدريس و تفکر در درس را جدى گيرند.بر طلاب فرض است که در کنار دانش به عمل روى کنند و در جامعه فعال باشند.بايد شيوهها در حوزه به فراخور زمان تغيير کند.در شيوۀ نوين گذشته از فراگيرى علوم و احکام شرع، بايد عالم تجلى راستين اخلاق اسلامى باشد و علم او با انديشه همراه باشد و چنان فرهيخته شود که چهرهاش مردم را به ياد خدا اندازد.طلبه بايد از ورزش و تغذيه سالم بهرهمند باشد.از مهمترين تغييرات و اصلاحات در حوزه، اصلاح و تغيير شيوۀ رهبرى آن است.
باب ششم.حقيقت علم در حوزه هاى علميه: در اين فصل از نکات زير ياد مىشود:
مقام علم و عالم در اسلام، زيان هاى عالمان بدکردار و نقش آنها در عقبماندگى مردم، ضرورت از ميان بردن وسايل تبليغاتى مسموم، مفهوم نوآورى، چگونه مىتوان نوآور بود، سوءاستفادۀ غرب از دانش، زيان هاى جمود فکرى، رابطۀ علم با توکل، لزوم خلوتگزينى و انديشه، رابطۀ علم و دين، عوارض جدايى علم از دين، لزوم آراستن خود به زيور علم، فرق علم با اطلاعات در جهان کنونى، لزوم توجه به علم و علمآموزى، فرق خطاى عالم با خطاى ديگران، اهميت عالمان در اسلام، لزوم مطالعۀ دقيق متون و نصوص اسلامى، برخى وظايف دانشآموزى، ضرورت تعيين هدف در درس و تحصيل، شرايط سودمند افتادن علم، اهميت و نقش تربيتى منبر، تفکيکناپذير بودن وظايف اسلامى، لزوم همراهى علم و عمل، برخى از ويژگي هاى عالمان در قرآن. [۱]
پانویس
- ↑ رفیعی بهروز ص 204-2-8
منابع مقاله
رفیعی، بهروز، کتابشناسی توصیفی و موضوعی تعلیم و تربیت در اسلام، انتشارات بین المللی هدی، تهران، چاپ اول، 1378ش