۱٬۸۶۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
آنچه باعث اهمیت کتاب شده، آن است که هرچند پژوهش در آن با رویکرد روانشناسی مثبتگرا صورت گرفته است، اما در کشف پایه نظری، طراحی الگو و تنظیم عوامل شادکامی، فقط منابع اسلامی مورد نظر نویسنده بودهاند و در آن سعی بر این بوده که از هرگونه التقاط و تطبیق نادرست، پرهیز شود<ref>ر.ک: پیشگفتار، ص7</ref> و در واقع هدف نویسنده آن است که با رويکردى روانشناختى، ديدگاه اسلام درباره شادکامى را کشف و تبيين نمايد<ref>ر.ک: مقدمه، ص9</ref>. | آنچه باعث اهمیت کتاب شده، آن است که هرچند پژوهش در آن با رویکرد روانشناسی مثبتگرا صورت گرفته است، اما در کشف پایه نظری، طراحی الگو و تنظیم عوامل شادکامی، فقط منابع اسلامی مورد نظر نویسنده بودهاند و در آن سعی بر این بوده که از هرگونه التقاط و تطبیق نادرست، پرهیز شود<ref>ر.ک: پیشگفتار، ص7</ref> و در واقع هدف نویسنده آن است که با رويکردى روانشناختى، ديدگاه اسلام درباره شادکامى را کشف و تبيين نمايد<ref>ر.ک: مقدمه، ص9</ref>. | ||
اين پژوهش، از نوع | اين پژوهش، از نوع کتابخانهاى و توصيفى است و در آن از نوع خاصى از روش تحليل محتوا استفاده شده است. اين روش که توسط پژوهشگر طراحى شده، متناسب با مقتضيات متون معتبر اسلامى (قرآن و حديث) بوده و داراى سه بخش عمده فهم روانشناختى «تکگزارهها»، «تکمفاهيم» و «مناسبات ميان مفاهيم» است. در اين بررسى، بيش از پنجاه موضوع و دست کم شش هزار متن در منابع اسلامى مورد بررسى قرار گرفته و با استفاده از روش ياد شده، اطلاعات لازم، استخراج و طبقهبندى شدند و سپس به تحليل و پردازش آنها پرداخته شده است. در بخش روانشناسى مثبتگرا نيز با استفاده از منابع در اختيار، نظريههاى شادکامى مورد بررسى قرار گرفته و اطلاعات لازم استخراج شده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
نویسنده چنین نتیجه گرفته است كه براى تحقق شادكامى بايد الگوى «زندگى موحدانه» را كه به معناى توحيدباورى (ايمان) و تنظيم زندگى بر اساس آن است اجرا نمود. در اين الگو، شادكامى توسط خداوند، تقدير و تدبير مىشود؛ اما تحقق آن، به واكنش مناسب فرد بستگى دارد. از اين رو، فرد بايد «واقعيتهاى توحيدى» مربوط به شادكامى را بشناسد (واقعيتشناسى توحيدى) و خود و زندگىاش را با آن هماهنگ سازد (هماهنگسازى با واقعيتهاى توحيدى). نتيجه آن مىشود كه زندگى، به طور كلى، معنايى خدايى پيدا مىكند و فرد بر اساس آن، همه تقديرهاى خدا را به طور كلى، خير ارزيابى مىكند و به رضامندى كلى مىرسد. در ابعاد چهارگانه زندگى نيز، از سويى نسبت به نعمتها «شكرگزار» و نسبت به بلاها «بردبار» مىگردد و از ديگر سو، نسبت به طاعت، «رغبت» پيدا مىكند و آن را «انجام» مىدهد و نسبت به معصيت، «كراهت» پيدا کرده و آن را «ترک» مىنمايد<ref>همان</ref>. | نویسنده چنین نتیجه گرفته است كه براى تحقق شادكامى بايد الگوى «زندگى موحدانه» را كه به معناى توحيدباورى(ايمان) و تنظيم زندگى بر اساس آن است اجرا نمود. در اين الگو، شادكامى توسط خداوند، تقدير و تدبير مىشود؛ اما تحقق آن، به واكنش مناسب فرد بستگى دارد. از اين رو، فرد بايد «واقعيتهاى توحيدى» مربوط به شادكامى را بشناسد(واقعيتشناسى توحيدى) و خود و زندگىاش را با آن هماهنگ سازد(هماهنگسازى با واقعيتهاى توحيدى). نتيجه آن مىشود كه زندگى، به طور كلى، معنايى خدايى پيدا مىكند و فرد بر اساس آن، همه تقديرهاى خدا را به طور كلى، خير ارزيابى مىكند و به رضامندى كلى مىرسد. در ابعاد چهارگانه زندگى نيز، از سويى نسبت به نعمتها «شكرگزار» و نسبت به بلاها «بردبار» مىگردد و از ديگر سو، نسبت به طاعت، «رغبت» پيدا مىكند و آن را «انجام» مىدهد و نسبت به معصيت، «كراهت» پيدا کرده و آن را «ترک» مىنمايد<ref>همان</ref>. | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||